به دنبال صدور ۹ سال زندان برای محمود صالحی، محکومیت محمود بهشتی به ۵ سال زندان، محاکمه معدنچیان بافق و کارگران مس خاتون آباد، اکنون نوبت اجرای حکم زندان داوود رضوی و محاکمه ابراهیم مددی توسط دولت ”اعتدال و تدبیر“، رسیده است.
۱- همین چند قلم از پرونده سازی و تعرض سیاسی آشکار و هر روزه دولت به کارگران کافی است تا وعده وعیدهای پوچ رفاهی که امروز از دهان سران دولت و پادوهای حکومتی چون خانه کارگر در مسیر معرکه انتخاباتشان بیرون می آید، نقش بر آب شوند. این دیگر یک پدیده جا افتاده است که برجام و دولت اعتدال هرچقدر هم زیر ابرویشان را بردارند و ظاهر خود را بزک کنند، دست آخر آمده اند تا امنیت منافع سرمایه و سرمایه دار را در مقابل مطالبات رفاهی طبقه کارگر توسعه دهند، اسمش را هم گذاشته اند ”گشایش اقتصادی و سیاسی“! حقیقتا نیز سفت کردن کمربند استبداد در شکل توسعه امنیت، شرط ”گشایش اقتصادی و سیاسی“ بورژوازی در ایران است. برجام و دولت اعتدال شاکله همه جناحهای سرمایه در ایران بر سر اجرای فوری همین امر ”مقدس“ – توسعه امنیت – اند. به تمکین واداشتن طبقه کارگر به وضع موجود و قول نسلهای بردگی بی اجر و مزد این طبقه را پیشاپیش به مشتی صاحب سرمایه در ایران می دهند. کودن ترین اقتصاددانان و جریانات سیاسی بورژوازی ایران هم میدانند که شرط پیشبرد برجام، قبول قواعد ویژه و وضعیت اظطراری برای کش دادن اوضاع و کارکشیدن برده وار از کارگر و سرکوب هر صدای حق طلبی با فریاد: ”محاکمه خرابکاران اقتصادی!“ است.
۲- هدفی که دولت از تعقیب و بگیر ببندهای اخیر فعالین سرشناس کارگری به جامعه و کل طبقه کارگر مخابره میکند، اعلام یک جنگ طبقاتی به مراتب وسیعتر در سطح جامعه است. وحشت از خطر کمونیسم و مطالبات رفاهی است که از کارخانه ها گرفته تا بخشهای خدمات عمومی و تا محلات کارگری، هم اکنون در جریان است و اگر ”خدایی نکرده“ طبقه ما حول این مطالبات در ابعاد سراسری متحد و متحزب شود، ارکان سرمایه و دولتش را به لرزه در خواهند آورد. به این اعتبار، چهره دروغین ماورا طبقاتی دولت بورژوایی انجا که بحث حق و حقوق کارگر به میان آید، کاملا عیان میشود. هم اکنون دولت اعتدال، آشکارا دولت حافظ منافع طبقه سرمایه دار ایران است که خود را برای یک جنگ تمام عیار علیه اعتراضات طبقه کارگر و مطالبات این طبقه اماده میکند. شواهد نشان میدهد که در این جنگ طبقاتی رو در رو و بی نقاب، این دولت بطور جدی روی حمایت تمام احزاب و جریانات پرو – دولتی از حزب توده و سازمان اکثریت تا بی بی سی و بنی صدر و جمهوری خواهان، و احزاب ناسیونالیست کُرد، حساب باز کرده است. قلاده شریعتمداری ها، بچه های سپاه، بسیجی ها و تندورهای ”حاشیه“ نظام نیز هر لحظه آماده باز شدن در برابر مبارزات و خواسته های فروکوفته طبقه ما است.
۳- چه باید کرد؟ این سوالی است که روی میز پرولتاریای کمونیست، رهبران تیزبین آن و حزب ما است. خود را برای دور جدیدی از مبارزه طبقاتی آماده کنیم، به تفرقه و رقابت در صفوف خود هر چه سریعتر خاتمه دهیم، دست اتحاد به یکدیگر دهیم، مطالبات اقتصادی و رفاهی خود را سراسری کنیم، وعده های پوچ میهن پرستی و ناسیونالیستی را در صفوف خود به چالش کشیم، اجازه گردش اقتصاد را ندهیم قبل از آنکه حقوق کارگر و زندگی شایسته او به رسمیت شناخته شود، با صدای بلند اعلام کنیم که تا آخرین نفر از فعالین کارگری را از سیاه چاله های جمهوری اسلامی آزاد نکنید، به کار ادامه نخواهیم داد. موقعیت قدرتمند ما در سازمان تولید نهفته است. قدرت ما در تشکل و تحزب، در اقدام اشتراکی و دسته جمعی ما است. برای یک لحظه تصور کنید که با بستن شیر نفت، با قطع برق، با بستن جاده ها، با اینکه هیچ یک از امکانات بورژوازی که متکی به طبقه کارگر است همزمان کار نکند، تنها در این صورت است که میتوان نیروی سرکوب و دستگاه دولت بورژوازی را به عقب نشینی وادار کرد.
۴- هیچ گلادیاتور و برده ای در تنهایی و با اتکا به قابلیت فردی خود، حریف نظم و نظام برده داری نشده است. تاریخ نشان داده است که الغای نظم بردگی تنها در گرو سازماندهی اجتماعی و به میدان آوردن صف پرشوری از بردگان بوده است. حزب ما جهت به سرانجام رساندن استراتژی انقلاب کارگری و الغای بردگی مزدی تاسیس شده است. حزب حکمتیست – خط رسمی، حزب شماست؛ آن را فتح کنید!