کمتر از یکماه به معرکه انتخابات مجلس شورای اسلامی مانده، نهاد بسیج اقدام به مانوری با عنوان ”برخورد با کارگران اغتشاش گر“ در استان گلستان از نواحی گرگان کرده است. توجه فرمائید: ”کارگران اغتشاش گر“!
۱- چرا نهادهای امنیتی چنین دولتی که مثلا با ظاهر ”اعتدال و امید“ سر کار آمده، اینگونه فیوزشان پریده و چماق می کِشَند؟! چه خطری را در این دوران بو کرده اند که از حالا برای کارگران خط و نشان میکِشَند و ”مانور گارد ویژه“ را علم میکنند؟! امروز که ظاهرا ”گشایش اقتصادی“ شده، دارایی ها و سرمایه های عظیم آزاد گشته، تحریم ها رفع شده، خطر جنگ علیه ایران برطرف شده، چپ و راست دم از ”سرمایه گذاری و شکوفایی“ میزنند، اما تا نوبت به دستمزد کارگر و مطالبات رفاهی طبقه ما میرسد شاخکهای امنیتی بورژوازی و دولتش تیز میشوند و ارگانهای سرکوب را جلو می اندازند! امروز همه میدانیم که دولت اعتدال، دولت بورژوازی ایران در پوشش ”امنیت ملی“ به قصد پاسداری از منافع سرمایه و سرمایه دار است. این دولت ”فخیمه“، سکاندار منافع سیاسی و طبقاتی بورژوازی ایران، علیرغم هر تفاوت تاکتیکی و سلیقه ای در جناح بندی های راست و چپ سرمایه است. در این دو سال بورژوازی ایران در رکاب دولت خویش هرچه در چنته داشت متحدانه و آگاهانه سر کارگر خالی کرد تا در پناه لفاظی هایی چون ”گشایش سیاسی و اقتصادی“، ”شکوفایی و رونق“ و ”اقتصاد مقاومتی“…، طبقه ما را به زندگی در جهنم موجود قانع کند. اما نگرفت! معلوم شد که رفع خطر جنگ و لغو تحریم ها علیه ایران، الزاما به معنی تامین رفاه و بهبود و امنیت و خوشبختی طبقه کارگر نیست.
برجام نه تنها نانی به سفره معیشت کارگر اضافه نکرده، بلکه با کش دادن شرایط بحرانی موجود، عملا تعرض به کارگران را سازمان داده است. معاون اول ریس جمهور عیدی بازنشسته ها را ”بچه بازی“ خواند، وزیر مسکن اعتراض به گرانی را ”تفکر سوسیالیستی“ میداند و از مجلس میخواهد این بساط را جمع کند. یادشان می افتد که ”آقا“ نیز خود زمانی بر سر رفاه و سعادت و آزادی جامعه، بر سر دفاع از زندگی بهتر کارگر با کمونیستها ”پلمیک“ داشته! و بالاخره فرمایشات وزیر کار که فرموده اند: ”برای سال آینده باید مزدی را تعیین کنیم که به کارفرما فشار وارد نشود.“ اکنون با افتادن پرده رتوریک ”گشایش اقتصادی و سیاسی“ دولت، طرح ”گارد ضد اغتشاش“ جهت مقابله با خطر عروج مطالبات رفاهی طبقه کارگر و دخالتش در صحن جامعه را هم روی میز کار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دولت اعتدل و ”امید“ بگذارید تا لیست مربوطه تکمیل شود.
۲- کارگران!
جُرم ما این است که می خواهیم حداقل دستمزهایمان توسط نمایندگان واقعی خودمان تعیین شوند، جُرم ما اینست که خواهان پرداخت بیمه بیکاری معادل حداقل دستمزد هستیم، جُرم ما اینست که می خواهیم ۳۰ ساعت کار در هفته فورا برقرار شود، جُرم ما اینست که آزادی اعتصاب و تشکل و تحزب می خواهیم، جُرم ما اینست که از برابری بی قید و شرط زن و مرد دفاع میکنیم، جُرم ما اینست که اعلام میکنیم که مجازات اعدام باید فورا لغو شود، و در یک کلام، گناه ما این است که رفاه و آزادی میخواهیم. اگر اینها مطالبات ”کارگران اغتشاش گر“ است، و امنیت نظام را به خطر می اندازد، بسیار خوب در اینصورت مژده که میلیونها میلیون ”کارگر اغتشاشگر“ با ”تفکر سوسیالیستی“ در جامعه ایران دارید! این آن پتانسیل عظیمی است که جنبش کارگری ایران در خود دارد. این آن قدرت متراکمی است که اگر روی هر تک بند مطالباتش متحزب شود، کمر بورژوازی و دولت آن را می شکند. این آن نیروی عظیم و بالقوه ای است که اگر به انتخاب خویش آگاه شود، رهایی خود و سایر بخشهای جامعه را تضمین و تامین میکند.
۳- کارگران!
اینکه برجام و کِش دادن اوضاع تنها برای حراست از سرمایه بکار میرود، و کماکان آن مسائلی که اکثریت مردم را به صلابه کشیده و به ستوه آورده مسائل و مطالبات بلاواسطه اقتصادی اند، عیان تر از هر زمانی است. مطالباتی که بخش اعظم بورژوازی ایران در مقابلش آگاهانه در کمیته مشترکی بنام دولت اعتدال، متحدانه جمع شده اند و تا آخرین قطره خونشان در برابر آزادی و رفاهیات به طبقه ما مقاومت میکنند. کله گنده هایشان متوجه شده اند که تحمیل فقر و استبداد بیش از این با وعده های پوچ گشایش و ”فرصت بدهید“ و … بیش از این کارا نیست، و از اینکه در این مملکت کارگر در مبارزه اش برای رفاه و آزادی و امنیت سراغ رادیکالترین جواب، سراغ جنبش طبقاتی خودش، کمونیسم میرود، لرزه بر اندامشان انداخته و گرنه اینهمه هشدار به همدیگر در مورد خطر کمونیسم در میان کارگران، این اعلام جنگ با کارگر و سوسیالیسم و بالاخره عر و تیز ”گارد ویژه برخورد با کارگر اعتشاش گر“ لازم نبود. حقیقتا، اینروزها ترس و وحشت اردوی سرمایه از سراسری شدن و سازمانیابی این مطالبات در بخش های کلیدی طبقه ما، یک واقعیت انکار ناپذیر است.
مانورهای امنیتی این اوباشان، از همین الان با نیت ایجاد آمادگی سیستماتیک در سرکوب خطر کمونیسم و تحزب کارگران در سیر تحولات سیاسی آتی است. این گونه تحرکات، اگر نشان از خطر اعتراض طبقه کارگر است، اگر پتانسیل عظیم طبقه ما علیه بورژوازی و دولتش را گوشزد میکند اما همزمان درجه آمادگی دولت برای تعرض مستقیم به مبارزه متحزب و سازمانیافته طبقه کارگر، را نشان می دهد. می خواهند ”روی“ کارگر نفت را کم کنند و حسابشان را با کارگران صنایع کلیدی که اگر عزم کنند نَفَسِ جمهوری اسلامی را می بُرند، روشن کنند.
۴- کارگران!
تمام تلاش ما حکمتیستها در این مقطع دو ساله از عمر دولت اعتدال، اعلام حقایقی بود که امروز ثابت شده است. ما گفتیم که سر هم آمدن شکاف این رژیم با غرب و با لغو تحریمها، مستمسک ”فضای جنگی“ و ”فقر و گرانی و تورم ناشی از تحریمها“ هم پوچ میشود؛ گفتیم که رقصیدن و پایکوبی اینها گذرا است، ورق برخواهد گشت، و بهترین شرایط جهت گسترش اعتراض و مبارزه برای رفاه، آزادی و امنیت مهیا میشود. ما گفتیم، تمام جریاناتی که به زندگی و سبک مبارزه در این شکاف خو کرده بودند، دود میشوند و به هوا میروند. امروز صحت تمام این گفته ها از روز روشن تر است. در تمام این دوره تنها ما و طبقه ما در کنار هم علیه کل اردوی ارتجاع سرمایه، ماندیم و به مبارزه طبقاتی خود ادامه داده ایم. معلوم شد که مسله معیشت و رفاه طبقه ما و لگام زدن به ارعاب، استبداد، استثمار، آپارتاید جنسی و ارتجاع مذهبی و ناسیونالیستی امر هیچکدام از بخشهای بورژوازی ایران نیست. از قضا، ظرفیت ارتجاعی اپوزیسیون بورژوایی ایران در حراج کردن حتی هر ذره ای از آزادی های سیاسی و اجتماعی در پیشگاه جمهوری اسلامی، افشا شد.
به این اعتبار، مصاف آتی، جدال مستقیم طبقه کارگر ایران و کمونیسم این طبقه با کل بورژوازی ایران در قامت جمهوری اسلامی است. منطق حاکمیت سرمایه در ایران چیزی جز این نیست که بند ناف هر مطالبه اقتصادی را نهایتا به سیاست گره میزند و با دولت و نهادهای سرکوبگر آن روبرو میشود. این صحنه جدال مستقیم طبقاتی با دولت را باید تشخیص داد و آماده رودرویی اجتماعی متحدانه و متحزب با آن شد. پاسخ این دوران ما غلبه بر ضعف پراکندگی در مبارزات طبقه کارگر و به میدان کشاندن نیروی متحزب و تعیین کننده طبقه ما است. امروز بورژوازی ایران هدف و استراتژی خود را در دولت اعتدال سازمان داده و به این اعتبار پاسدار عدم تغییر وضع موجود به نفع طبقه کارگر و حفظ امنیت سیاسی و اقتصادی سرمایه است. بر همین اساس هم به سمت انتخاباتشان میروند. برای طبقه ما هم دفاع از معیشت و رفاه، حفظ امنیت فعالین و رهبران خود، بدون پس زدن تعرض سیاسی – ایدئولوژیک دولت بورژوازی و مبلغین آن امکان پذیر نیست. طبقه ما در جنگ با بورژوازی باید جامعه را در ابعاد وسیع پشت سر سیاست خود بیاورد. بدون هدایت و رهبری کردن مبارزه ای گسترده و متحد، نه فقط بر سر معیشت و رفاه، که بر سر آزادی، عدالت اجتماعی، برابری زن، حق کودک، علیه اعدام و … نمیتوان پوزه دولت را به خاک مالید. باید در عرصه عملی ثابت کرد که بورژوازی آنقدر گندیده است که حتی عاجز از عطای کوچکترین و کم ترین رفرمهایی است که زمانی بر عهده اش بود. راه حل دیگری وجود ندارد. هر درجه تلاش در این زمینه مستقیما در مبارزه بلاواسطه اقتصادی طبقه کارگر هم منعکس میشود.
۵- امروز بیش از همیشه دوره انتخاب است و طبقه کارگر نیز با انتخاب سیاسی خود روبه رو است. لازمه پیشبرد و هدایت منسجم مبارزات طبقه کارگر، وجود سازمان منضبط و سراسریِ حرفه ای ترین رهبران عملی کارگری و کمونیست ها است. حزب حکمتیست – خط رسمی همه کارگران آگاه و مبارز را به عضویت در صفوف خویش فرا میخواند. این حزبی است که مصمم است تا در پیشاپیش صفوف طبقه کارگر ”آزادی، برابری، حکومت کارگری“ را به پرچم مبارزه توده های میلیونی علیه سرمایه داری و بنای جامعه نوین تبدیل کند.