کمیته تحقیقاتی سنای آمریکا گزارشی از شکنجه گاه ها و شکنجه های پنتاگون و سیا در دوران حاکمیت بوش و دیک چنی در کشورهای متعدد از جمله افغانستان، تایلند و لهستان منتشر کرده است؛ چیزی حدود ۶٠٠٠ صفحه؛ از کوبیدن سر زندانیان به دیوار، نگهداری آنها در سرمای زیر صفر درجه و شکنجه به روش ”واتر بوردینگ“ تا سوءاستفادههای جنسی، نمونههایی هستند که در گزارش مربوطه آمدهاند.
این نوع گزارش ها مستقل از صحت آن، علیرغم مچ گیری جناحی علیه جناح دیگر در هیات حاکمه آمریکا، و اینکه زمام ارگان های حکومتی دست چه کسی است، نه تازگی دارند و نه قرار است چرخش مهمی در بستر اصلی استراتژی بورژوازی آمریکا و اهداف دولت آن ایجاد کنند. بطور واقعی هرچند سال یکبار زمانیکه گند کثافت کاری هایشان در می آید سنا بعنوان نماینده مردم امریکا برای عقب نماندن از قافله و خالی نبودن عریضه گزارشی این چنینی رو میکنند. کارکرد این نوع تبلیغات، پرده پوشی روندهای طبقاتی با اهمیت تری است که پشت پرده پاچه گرفتن های جناح های دولت در جریان است و مستقیما بر شرایط زندگی و مبارزه کارگران و محرومان آمریکا و جهان تاثیر میگذارد. ویژگی اصلی این نوع گزارش ها، رسمیت دادن به شکست سلطه خط مشی نئولیبرالی و یکه تازی آمریکا در سیاست جهان است.
همگان میدانند که بساط کثیف و خون آلود نئوکان- ریگانی جهت ادامه نظم نوینی که در آن کاپیتالیسم تمام چهره وحشی خود را به نمایش بگذارد، روز به روز در حال جمع شدن است. رجعت سرمایه داری، همانگونه که مارکس گفت، به آتش و خونی است که در میان آن زاده شد و جنبش کارگری – سوسیالیستی جهانی را به عقب رانده بود. برآمدن نظم نوینی بود که بیش از دو دهه پیش منصور حکمت طلوع خونین آن را اعلام کرد. طلوعی که امروز به ”غروب خونین نظم نوین جهانی“ رسیده است. معلوم شد که هیچ مقدار از سیاست جنگ افروزی و تجاوز و تحریم، فرو رفتن اقتصاد آمریکا در کام بحران و افت هژمونی جهانی آن را کاهش نخواهد داد.
افت مکان و مقام اول آمریکا در اقتصاد و سیاست جهان پس از سقوط شوروی، تلاش برای درک آنچه در این قطب مهم جهانی می گذرد به مشغله همه بدل شده است. سوال اساسی اینست: پایان این دوره، آغاز کدام دوره است؟ در حالیکه بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت کره زمین گرسنه اند و روزی نیست که هزاران نفر از این خیل عظیم به امید لقمه ای نان چشم بر جهان فرو نبندند؛ در حالیکه بیش از دو میلیارد از مردم جهان ما تنها با مزد یک دلار در روز کار می کنند و چندان امیدی به فردای خود ندارند؛ در حالیکه مرگ جانکاه از بی سرپناهی و گرسنگی، بیش از مجموع کشته شدگان تمامی جنگها در دویصد سال گذشته جهان بوده است؛ در حالیکه بیکاری، زندگی زیر خط فقر و به کار کشیدن کودکان در کارگاه ها، معادن و کشتزارها با چهره هایی خاموش و دست هایی گره کرده بر شانس بد زندگی خود مشت می کوبند و در حالیکه جهانی که شکاف و فاصله دارا و ندار اش را در برابر چشمان حیرت زده همه با سرعت نور می پیماید، ایا جامه ای نو بر تن نظمی کهنه تحت سلطه بلامنازع سرمایه داری بازار که از همه مرزهای سیه روزی و تباهی عبور کرده و در برابر بشریت ایستاده است، امکانپذیر است؟! آیا بار دیگر دیالوگ سازی بورژوازی جهانی همراه با ابزارهای موجود قدرت دولتی و مغزشوئی میدیایی و دینی، با سوار شدن بر امواج نفرت و نارضایتی مردم از سیاستهای سرمایه داری بازار، به سطوح تازه ای از نبوغ و ایجاز می رسد؟! آیا اینها دوباره درمان می یابند و قهرمانان و دولتیان و مردم و کارگران را، یک تن واحد در یک کیسه خواهند کرد؟! آیا قرار است دوباره دهها میلیون نفر در خیابانها برای سیاستمداران و بوروکراتها، شادی و هلهله کنند و محبوبیت آقا یا خانم ریس جمهور را به اوج برسانند؟!
در سر راه طبقه کارگر، دهها میلیون فقیر و گرسنه قرار گرفته؛ در کنار آسمانخراشهای مجلل، گتوها و محلات کثیف مملو از فحشا و جنایت و مواد مخدر بپا شده؛ در مقابل چشمان این طبقه، میلیون ها کارگر اخراج شده و بیکار رژه میروند؛ از خود می پرسد: این شکست ها و پیروزی ها، این خیر و شر بپا کردنها، این قهرمانان سازی ها و صحنه پردازی ها، این غرور و افتخارات ملی و میهنی، این جنگ ها، مال چه کسانی هستند؟
از زاویه طبقه کارگر جهانی و کمونیسم قرن بیست و یکم، دوره آتی دوره حاد شدن تضاد اجتماعی کار و سرمایه در همه ابعاد آن است. طبل آغاز نبردهای طبقاتی تعیین کننده با یورش کل طبقه سرمایه دار به معیشت، دستاوردها، سنگرها و مبارزات جاری طبقه کارگر جهانی، از کشورهای پیشرفته آمریکای شمالی و اروپا تا عقب مانده ترین و فقرزده ترین مناطق دنیا به صدا در آمده است. صدایی زمخت که به هیچوجه نمیتوان آن را نشنیده گرفت و دنبال کار جانکاه و تیره بختی ادامه دار روزمره رفت. برعکس، باید چشم در چشم آن دوخت و آگاهانه راه پیروزی کارگران، راه نجات بشریت را در این نبرد طبقاتی نشان داد، و با پراتیک متحدانه تا هدف نهایی ادامه داد. این، امر احزاب کمونیستی طبقه کارگر در دوره کنونی است. علاوه بر این، زمان مناسبی است که خواستار به محاکمه کشیدن بوش ها و اوباماها و دک چنی ها و رامسفیلدها به جرم جنایت علیه بشریت شد. تمام دیکتاتورهای دنیا تحت حمایت اینها به قدرت رسیدند و بعضا در قدرت مانده اند.
بگذارید امروز آنان که از باطلاق وضع موجود تغذیه می کنند و جز در حقارت نمی توانند بزیند، به ما و این رویا ها بخندند. فردا جهان با ما خواهد خندید.