بعد از گذشت چهار سال از اعطای میزبانی جام جهانی فوتبال به قطر، پاسخ دوحه به مسائل مربوط به سوءاستفاده از کارگران مهاجر از وعده ها و پیش نویس های قانونی فراتر نرفته است. فیفا که در این باره تحت فشار شدید افکار عمومی و اتحادیه های کارگری قرار گرفته بود، روز پنج شنبه گذشته در یک دادگاه قانونی، قطر را از اتهامات مربوطه تبرئه کرد.
جای تعجب نیست؛ میتوان متحد غرب بود و تا سر حد مرگ از گرده کارگر کار کشید و سر آخر تبرئه هم شد. میتوان جاده صاف کن صندوق بین المللی پول بود و بهره کشی و بردگی مدرن را قانونی کرد. میتوان در هماهنگی کامل با غرب، خالق داعش ها و سیاه ترین نیروهای تاریخ بشر بود و همزمان میزبان جذاب ترین تورنومنت دنیا؛ میتوان رسانه ها و رای مقامات را خرید، رشوه داد و رشوه گرفت. می توان متحد بازار آزاد و صاحب غولترین میادین تولید گاز جهان بود؛ میتوان هم پیمان سیستمی بود که در آن در هر پانزده ثانیه کارگری در گوشه ای از آن بر خاک می افتد و قربانی سود سرمایه می شود؛ میتوان خودکشی، استرس، فشارهای روحی ناشی از سختی کار، کابوس بیکاری، گرسنگی، تحقیر و توهین، و دهها معضل دیگر را زیر فرش کرد مادامیکه متحد نظم و نظام سرمایه داری بمانید. میتوان هر خلافی را ”قانونی“ کرد، هر جنایتی را تبرئه کرد، هر قتلگاهی را استادیوم و تفریحگاه و شاپینگ سنتر کرد مادامیکه هر ساعت و هر لحظه کنار دست حکام دول غربی عکس می گیرید. میتوان متحد اعلامیه حقوق بشر بود مادامیکه ثروتتان با سرمایه یک درصدی ها برابری کند؛ می توان بزرگترین زندان بردگان مفت و بی مزد را بپا کرد اگر که متحد و مطیع عمو سام بمانید؛ میتوان تاریخ سرمایه در قرن ٢١ را در چرک و خون و کثافت، آپدیت کرد؛ میتوان فراعنه را دوباره زنده کرد و از عطش سیری ناپذیر سرمایه، از به بردگی کشیدن زحمتکشان قصرها به پا کرد؛ میتوان انسان را از انسانیت تهی و پشیمان کرد و افق و آینده ای برای نسل های بشری به جا نگذاشت؛ هر کاری که به سودآوری و انباشت سرمایه بیشتر کمک کند در این نظام مجاز است؛ حقوقی است؛ مقدس و معتبر است.
اما یک کار ”غیر قانونی“ هم می شود کرد؛ بگذار همه بدانند که جذابترین تورنومنت های دنیا حاصل خون کارگرانی است که تا سر حد مرگ توسط کمپ سرمایه داری غرب از آنها کار کشیده اند؛ می توان زیر بساط این ”نظم“ و ”قانون“ زد؛ می توان برج و باروی شیخ پشم الدین های منطقه را نشانه گرفت؛ میتوان نیروی عظیم و بلقوه کارگران را بسمت اعتصابات و اعتراضات گسترده سازمان داد؛ می توان بیاد محمد بو عزیزی، کارگر دست فروش تونسی که با خودسوزی اش مشعل انقلابات منطقه را روشن کرد، اینبار سرمایه را دود کرد …