ده روز پيش، همزمان با براه افتادن اعتراضات در کشورهاي اروپا در دفاع از مردم غزه عليه جنايت اخير اسرائیل، سربازان ناتانياهو تظاهرات صلحطلبان فلسطین در شهرهای رامالله، نابلس و هبرون را به زیر آتش گرفتند، و بیش از ٢٥٠ نفر را زخمی کردند! ولی این خبر در دستگاه تبلیغات جنگی دول غربی و رسانه های بي “طرف” و بي “نظر” و سي “طرف” ارتجاع امپرياليستي، از جمله بي بي سي مسکوت گذاشته شد تا افکار عمومی را در این توهم نگاه دارند که “خشونت” فقط شامل حال مردم غزه میشود، آنهم به این دلیل که “حماس” با اسرائیل میجنگد! در کنار اين “جنگ” زوزه هاي “صلحطلبانه” باراک اوباما و بقيه لاشخوران دول منطقه، چاشني رسانه هاي جهان است. از آغاز اين لشکرکشي و عنان گسيختگي آشکار عليه مردم غزه، از منظر پروپاگاند رسانه اي، “حماس” ابزاري بوده تا با دست کشيدن به سر و ريش اش، نه تنها جاده جنايت و قلدري دولت اسرائیل هموارتر شود، بلکه مسئله استقلال فلسطين و تشکيل دولت سکولار را قرباني مسئله “حاکمیت حماس در غزه” کنند. لذا، مذاکرات صلح “اسرائیل ـ فلسطین” که میباید اسرائیل را به مرزهای قانونیاش در سال ١٩٦٧ بازگرداند، جای خود را به “آتش بس اسرائیل ـ حماس” میدهد، تا دولت اسرائیل به شغل شريف شهرکسازی خود ادامه دهد! این است آن معجزه اي که تفنگچي هاي ناتنياهو در رکاب تبليغات رسانه هاي غرب و عربده هاي حکام منطقه که ظاهرا در جایگاه سخنگوی مردم و جهانیان رویت فرموده اند، از آن کاملا مطلع اند. حربه اي که در کمال آرامش، به تأئید و تکفیر افراد و گروهها مشغول شده؛ دوقطبیهای کاذب را بر فضای جمعی حاکم میکند، و نهايتا سنگر “حق و باطل” میسازد. به این ترتیب است که فضای جامعه را بنفع آخور دو قطبي اسرائیل ـ حماس، “جانبدار” میکنند، تا خشونت و جنایت توجیه شود. این همان فلسطین است که هفتاد سال به زیر چنگ و دندان اينها، پوست و خون و گوشتاش نصیب کشمکش مشتي مفتي و جنايتکار جنگي شده است.
وقاحت و بازاريابي رسانه هاي بورژوازي در بلبشوي حاکم بر سياست جهان امروز و به طور اخص خاورميانه را دستکم نگيريم. تاريخا، سوخت اين ماشين جنگي بعنوان بخشي از دستگاه پروپاگاند نظامي آمريکا و دول غربي بر دوش کارواني از متخصصين شستشوي مغزي که تحت نام محقق و کارشناس و شرق شناس تحت لواي فاکت و تحليل “عميق” بخورد مردم مي دهند، توليد شده است. درست همانند نقشي که کليساي قرون وسطي در خلق “حقيقت” داشت، ميدياي امروز سيستماتيک دروغ توليد مي کند، جعل ميکند و تاريخ مي سازد. راه دور نرويم؛ انقلاب ٥٧ ايران بدون فداکاري اين ماشين تزوير در حقنه کردن ارتجاع اسلامي و پيدا کردن سر و کله امام در ماه و نهايتا سرکوب آن قيام، ناقص مي ماند. میدیایی که شریک جرم تاچر و بلر و بوش و ناتو در کشتار مردم بیگناه عراق، افغانستان، سوریه، فلسطین، افریقای جنوبی، سومالی و غيره است. امروز هم مردم با آگاهي به همه حقه بازي و مزدوري ژورناليسم و روشنفکران و سياستمداران جهان، دست آخر روايت ميديا از دنيا را مي پذيرند. بي خود نيست خانم کلينتون میتواند با بیشرمی و وقاحت تمام از دریچه دوربين اين رسانه ها، صاف صاف چشم در چشم جهانيان بدوزد و اقرار کند که مبادا فراموش کنيد که این ما (امریکا) بودیم که طالبان و القاعده و داعش را با هزينه های سرسام آور، سرهم بندي کردیم و به جان مردم منطقه انداختیم. ما به طالبان و القاعده برای مقابله با نفوذ شوروی در منطقه نیاز داشتیم و امروز بعد از اتمام کارمان با آنها، در منطقه بحران زا شده اند. ايشان اما اين نکته را هم از قلم انداخت که آنزمان که جیمیکارتر، در کاخ سفید از حقوق بشر داد سخن میداد، در واقع نقشه سرکوب انقلاب ٥٧ ایران و تبدیل اين کشور به پشت جبهه طالبان در دستورشان بود. اينها چنان پديده استيصال را در جاي جاي جهان امروز نهادينه کرده اند که حتي با افشا شدن نقش بی بی سی بعنوان چاکر تاچر در سرکوب اعتصاب معدنچيان انگلیس، آب از آب تکان نخورد. چنان بشريت را با پستانک اينترنت و ميديا فاقد اراده کرده اند که حتي با وجود بر ملا شدن هياهوي تبليغات رسانه ها بر سر وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق و دهن کجي به مردمی که علیه این جنگ به خیابانها آمدند، کسي کک اش نگزيد.
امروز به یمن وجود بلندگوهای ماشین جنگی دول غربی ميتوان طرح عملي هر جنايت و تجاوزي را بي پرده پياده کرد و فروخت و “حق” خود دانست. چه باک! دنيا پر است از ژورنالیست نان به نرخ روز خور و دست راستی. “تلاش”ها و “روشنگري”ها کردند تا خاورميانه و در راس آن مردم عرب زبان را، پرسوناژهاي منفي در فرهنگ سياسي غرب پس از پيدايش اسرائيل جا بیندازند: يک منطقه ممنوعه، بي ثبات، مخاطره آميز، غير قابل اتکاء و خصمانه که حفره هاي سياهي بنام اسلام سياسي، داعش و قوميگرايي در آن ايجاد شده است. انقلابات بهار عربي را همه از دم، زير تيغ گيوتين همين “فرهنگ سياسي” بردند. باورتان نمي شود؟ از کلينتون ها، از بوش ها و بلرها، از اوباما ها و مرکل ها بپرسيد که چگونه ميتوان سوژه ضد انقلاب القاعده اي و “داعش”ي ساخت و استيصال و بي عملگي عميق امروز بشر در جامعه و راست راست راه رفتن ارتجاع محلي و بين المللي را هوا کرد. حقيقت اينست که دستگاه تبلیغات جنگی دول غربي زير نام و نشان میدیای آزاد به اندازه خود بمب افکنهای ناتو در ايجاد سناریوي سياه امروز خاورميانه تکليف سنگيني بدوش داشته اند.
اما آنجا که گوش را به زمين ميچسبانيد صدايي متفاوت هر چند ضعيف قابل شنيدن است. صدايي مستقل از احساسات فاشيستي کذا و هياهوي روزمره رسانه ها در مورد فلسطين. صدايي سکولار که اگر برخيزد تذبذب کاخ سفيد را در هم خواهد پيچيد و مرتجعين منطقه را سر جاي خود خواهد نشاند. بر متن انزاوی اسرائیل، جنبش دفاع از مردم فلسطین از واشنگتن و نیویورک تا رام الله و هبرون امکان ابراز وجود پیدا کرده است. نه فقط اين بلکه حتي فرصتي است که سران دولتهای خودي و ميدياي پست و دست راستي اين جوامع را نشانه گرفت و رسوا کرد. فشار تاکنون به حدی است که نمی توانند اعتراضات اروپا و امریکا را زير پستو سانسور کنند. رام الله را میشود سانسور کرد؛ پاریس و نیویورک را نه! این آن هراسي است که بی بی سی و سي ان ان و شرکا در دل دارند.
اکنون زمان خارج کردن بحران فلسطین از جایگاه واقعی و مادیاش فرا رسيده است. بحرانی که ریشه در هزيمت استراتژي جهاني آمريکا نه فقط در مقابل ساير دول ارتجاع امپرياليستي همچون چين و روسيه بلکه در برابر عروج بورژوازی عرب که بیش از این انزوا و عقب ماندگی از جهان سرمایه را به خاطر حفظ موجودیت اسرائیل، نمی پذیرد. این آن واقعیتی است که شهرکسازیهای غیرقانونی دولت اسرائیل را در پس عقب نشيني غرب از خاورميانه به مخاطره انداخته است و ماشین جنگی آن را بار ديگر به حرکت در آورده است. توحش امروز دولت فاشیست اسرائیل علیه مردم فلسطین، عکسالعملی به انزوای اسرائیل، از دست دادن موقعیت استراتژیک خود و به خطر افتادن موجودیت آن است.
آنچه روشن است فرصتي است که به بهانه شکست استراتژي آمريکا همراه با انزواي دولت قومي – مذهبي اسرائیل در خاورمیانه بدست آمده، تا جهان شاهد پاياني بر مصائب مردم فلسطین باشد. به ميدان آوردن نيرويي که بيش از اين حاضر به تباني و مماشات با ارتجاع قومي و مذهبي در منطقه نيست و در همان حال مبشر آزاديخواهي و دفاع از دولت سکولار فلسطين در اين منطقه است، امر جنبش کمونيستي است. بي بي سي به چه زباني بگويد بايد در اين کار تعجيل کرد. تبليغات کر کننده و “متمدنانه” رسانه هاي رنگارنگ بورژوازي، چيزي نيست جز سنگ اندازي در مقابل اين امر. عربدههای “انساندوستانهای” که از حلقوم وحوشی از قماش خامنهای و رفسنجانی و لاریجانی و روحاني بیرون میزند واقعیت را به پشت صحنه نخواهد راند: دولت نتانیاهو و دستگاه تبليغات جنگي دول بورژوا امپرياليستي نخواهند توانست با قتلعام و بمباران کارخانه برق و نابودی دیگر زير ساخت هاي غزه، بيش از اين حماس را با پول نفت شيخک هاي عربستان و قطر و ايران، و با تسليحات و آذوقه آتاترکي هاي آنکارا سر پا نگاه دارند. اين سنگر فرو ريخته: وقت خداحافظي با دوقطبی اسرائیل – حماس فرا رسیده.