آنگونه که از شواهد و قرائن پيداست، غرب ميرود تا برای ”مبارزه با تروریستها“ با دول منطقه متحد شود.
روزنامه ”گاردین“ در سرمقاله روز چهارشنبه خود با اشاره به کشته شدن یک خبرنگار آمریکایی به دست داعش و درخواست فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه برای برگزاری نشستی بینالمللی جهت بررسی ”تهدید گروههای تروریستي“، کنار گذاشتن رقابتهای منطقهای و بینالمللی را تنها راه مقابله با تهدید ”گروههای تروریستی“ دانسته و مي افزايد: ”رقابتهایی که موجب شده تا فرصتی برای داعش به وجود آید، کنار گذاشته شود. ترکیه، عربستان سعودی، قطر، ایران و حتی سوریه باید در نشست رئیسجمهور اولاند نقش برجستهای داشته باشند.“
پیش از این ”دیوید کامرون“ نخست وزیر انگلیس نیز طی یادداشتی در هفتهنامه ”ساندیتلگراف“ از لزوم برخورد با ”داعش“ سخن گفته و نوشته بود که در این مسیر حتی باید با ایران نیز همکاری کرد.
”مبارزه با تروريسم“ بزعم سران دول غربي، يک شاهي نمي ارزد و قبل از آنکه مثقالي حقانيت در خود داشته باشد در جهت بزک کردن نظام سياهي است که بر سرنوشت ميليونها انسان در جهان امروز حاکم کرده اند. اين شيوه ”مبارزه با تروريسم“ همان است که پيشتر در حق بسياري از صاحب منصبان ”مغضوب“، با اعلام جنگ و تهاجم نظامي تحت لواي ”سرنگون ساختن ديکتاتورها“ به کار رفته بود.
الصاق کثيف ترين برچسب ها به طرف مقابل جهت توجيه محکوميت خود در افکار عمومی و صاف کردن جاده لشکرکشی به خاورمیانه و شمال آفريقا و نهايتا پر وبال دادن به سياه ترين نيروهای تاريخ بشر و تفويض و تحميل حاکميت آنها بر کشورهای منطقه، مسير پا خورده ای است که دول غربي و آمريکا در معادلات دنيای بعد از جنگ سرد دنبال کرده اند.
اينبار گاری شکسته ”مبارزه با تروريسم“ زير عبای داعش جاسازی شده. همان ها که تا ديروز از جانب غرب لقب ”انقلابيون“ و ”پيکارجويان“ در ”ارتش آزاديبخش سوريه و ليبی“ گرفتند و توسط گزارشگران خبره رسانه های دموکراسی غربي و با پول و امکانات هنگفت دول مربوطه کشف و استخراج شدند امروز قرار است بعد از هزيمت استراتژي آقائي آمريکا به زبان چاقوکشان فيلم هاي هاليوودي مورد حمله قرار گيرند.
خيلي جالب است! روزنامه گاردين جهت تبرئه دول غربي و آمريکا، انگشت اتهام را به سوي داعش، مهره سياه پنتاگون گرفته! اينها دارند نيرويي را مورد تهاجم قرار مي دهند، که نه تنها توسط آمريکا تجهيز شده، بلکه حتی آن زماني که افسارش هنوز در دست واشنگتن بود رسالتی جز تحقق انقلاب ناتویی در دستور نداشت.
آنچه در برابر قضاوت تاريخ قرار مي گيرد، نه کارنامه امروز داعش، اين مخلوق آمريکا در خاورميانه، بلکه وقاحت کاخ سفيد و شبکه رسانه های دموکراسی غربی است که داعش را بعنوان يک نيروی ارتجاعی در مقابله با سکولاريسم و آزاديخواهي در خاورميانه با ناز خود پرورده کردند. همان ها که در حقيقت معماران تخريب جامعه عراق و منطقه خاورميانه اند امروز به حساب خود با هوا کردن دوباره پرچم ”مبارزه با تروريسم“ دستهايشان را از جناياتی می شويند که جيبشان را از صدها ميليارد دلار پول نفت و تجارت اسلحه در منطقه سيراب کرده اند. قضیه به همین سادگی است؛ ژورناليسم غربی در کنار پنتاگون وظیفه شریف پیچیده کردن این صورتبندي ساده و تحویل دادن تصویر کج و وارونه از آنرا به عهده گرفته است.
آنچه امروز توسط داعش در عراق و خاورميانه در حال اجرا است، جنايت عليه بشريت است. اما و مهمتر از هر چيز، داعش خود محصول استراتژی دخالتگری ”بشردوستانه“ آمريکا و غرب در سوریه بود. تجهیز ”انقلابیون“ القاعده اي – سلفي با سلاح و تأمین مالی و سربازگیری و آموزش نظامی آنان که در حمایت همه جانبه از ”ارتش آزاد سوریه“ تجلی یافت و پا گرفت؛ نيرويي که تماما توسط مجموعه کشورهای ”انقلابی“ آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و عربستان و قطر، در آب نمک خوابانده شد، شکل سازمانی خود را یافت و پس از دست انداز استراتژي قلدري آمريکا در اوضاع سوريه، امروز دامنه آن نه تنها به سراسر خاورميانه کشيده شده بلکه با پيوستن صدها نفر از جوانان مقيم اروپا به خلافت اسلامي البغدادي، جامعه غرب را نيز با خطر گسترش ناامني و بي ثباتي روبرو کرده است. برآوردهای سرویسهای اطلاعاتی انگلیس نشان میدهد نزدیک به ٧٠٠ بریتانیایی اکنون در سوریه و عراق جذب داعش شدهاند. ابراز نگرانی از بازگشت این افراد و انجام اقدامات تروریستی در خاک اروپا، سوي ديگر ماجراست. حقيقت اينست که بيش از اين نميتوان پشت ديواره دود و تحت نام ”مبارزه با تروريسم“ و استراتژي دخالتگري ”بشردوستانه“ پنهان شد. افتضاحاتي که حتي مجله اي چون ”فارن پالسي“ به آن اذعان دارد. بر متن اين اوضاع و بر زمينه از دست دادن ترک تازي هاي يک تنه آمريکا است که ”ديکتاتورها“ و ”محور شر“هاي سابق، متحدين امروزي مي شوند و به کمک طلبيده مي شوند.
رژيم اسلامي ايران در قبول مشروط همکاري در غائله ”مبارزه با تروريسم“ و داعش پا پيش گذاشته است. رژيمي که نقش جدي در حاد کردن بحران عراق بعد از دخالت نظامي آمريکا داشته است. دولت پرو- ايراني مالکي يک دهه تمام، وظيفه باد زدن هويت مذهبي و قومي تحت نام شيعه در عراق بعهده داشته و يک پاي جدي زمينه تحرک مجدد نیروهای بعثی را در قالب ”سنی“ و ”داعش“ فراهم کرده بود.
اینگونه بازی دول غربي با افکارعمومی، که گويا از سوراخ دولتهاي مرتجع منطقه و با کمک آنها مي توان يک شبه به ناجي و نظريه پرداز و صلح طلب تبديل شد، حکم خشتخام پیدا کرده. امروز دیگر هر آدمی با دانش متوسطی می داند که پشت صحنه سازي تخريب خاورميانه و عراق، هم غرب و هم دول منطقه به يک اندازه همسان، هم رنگ و شريک بوده اند. به صحنه آمدن يک به يک امروزشان در قامت ”ناجيان“ و برنامه ريزان و ”دوستان“ مردم و در عين حال دست و پا کردن پشتجبههای مطمئن براي تامين ثبات و امنيت امروز و فردايشان، نهايت هدف اينها است. نه يک دهه قتل عام مردم عراق تحت نام مبارزه با صدام مسأله شان بود؛ و نه اشک تمساحي که امروز بر کشتار و سلاخي مردم خاورميانه به بهانه لجام گسيختگي داعش مي ريزند، يک جو حقانيت دارد. روزي از اين روزها بايد در چهار گوشه جهان، چهره زشت اين اردوي ارتجاع و سناريوي مهوع ”نبرد با تروريسم“ آن را، از واشنگتون تا لندن، از دوحه تا آنکارا و تهران افشا کرد و بالماسکه ”دل سوزي“ اين شارلاتان ها را بهم زد.
مقابله و در عين حال پايان دادن به اوضاع وخيم خاورميانه امر کمونيست ها و طبقه کارگري است که براى برابرى حقوق و حرمت انسانها و به کرسى نشاندن ارزش آنها تلاش مي کنند. جواب دول غرب و منطقه را با بزير کشيدن آنها بايد داد. دستجات باند سياهي همچون داعش را بايد با پايان دادن به مشقات و تبعيضات و استثمار و اختناقى که انسانها را به استيصال سوق ميدهد و قربانى جريانات و سازمانهاى مرتجع ضد بشرى ميکند، از بين برد. با افشاى مذهب، قوم پرستى، نژاد پرستى و هر ايدئولوژى منحطى که براى انسان احترام قائل نيست. سازماندهي مبارزه براى ايجاد جوامع آزاد و برابر که در آن آدميزاد و جان و حرمت و آسايش اش ارزشي داشته باشد.
نبايد گذاشت بيش از اين چهره خاورميانه را بده بستان هاي غرب و دول منطقه به تباهي کشند. کمونيست ها کاري دارند کارستان! طبقه کارگر و بشريت آزاديخواه ناچار است عليه کل اين اوضاع به ميدان آيد.