و سرانجام با گذشت بيش از دو هفته از جنگ و جنایت دولت اسرائیل علیه مردم غزه، آقاي اوباما و خانم مرکل با وقاحت تمام به حرف آمدند: ”دفاع، حق اسرائیل است … ما در کنار اسرائیل هستيم … هیچ کشوری نمیتواند تحمل کند که به داخل مرزهایش موشک شلیک شود. …”
کيست که نداند، تاريخا دولت اسرائیل با نهادینه کردن نژاد پرستی و نمایندگی یک تروریسم افسار گسیخته دولتی که به هیچ مرجع و نهادی پاسخگو نیست، با قتل، تحقیر و پاک سازی قومی، علاوه بر اعمال شنیع ترین حق کشی بر چندین نسل از مردم فلسطین و راندن آنها به موقعیت پست در جامعه، خود عامل اصلی گسترش ناامني و بي ثباتي و يک پاي ارتجاع در منطقه بوده است. بیش از نيم قرن تحقیر و آدم کشی و زیر پا گذاشتن همه قوانین بین المللی، دولت اسرائیل اين عزیز دردانه آمریکا و ژورناليسم نوکرصفت، بار ديگر، حق قضاوت سره از نا سره را بخود داده است. در اين دفاع ”محکم“ حضرات اما يک حقيقت اساسي نهفته است: این جنگ نه تنها فاشیسم و لجام گسیختگی دولت اسرائیل را بار ديگر آشکار میکند، بلکه عمق ریاکاری ”جامعه بین المللی“ و ضدیت واقعی اش با منافع مردم جهان را نیز به نمایش می گذارد. همه بياد دارند که کره شمالی، بخاطر آزمایش دو موشک در دريا فورا زیر فشار رفت و محکوم شد، اما جنگ هر روزه اسرائیل علیه مردم فلسطين، کوبیدن وحشیانه غزه و آواره کردن هزاران هزار انسان نه تنها محکوم نمی شود که با چراغ سبز حضرات رسما مشروعیت می یابد.
به اين مي گويند استاندارد حق قلدری در منطقه! و اين ”حق“ نامقدس، محصول به شکست کشاندن انقلابات”بهار عرب“ توسط دول غربي و در راس آن آمريکا و بعد از عقب نشيني و افتضاح اش در سوريه، به همه عطا شده؛ ”حقي“ که سالها در جيب اختصاصي دولت اسرائیل بود امروز به گردن ايران و ترکيه و عربستان و قطر نيز آويزان است. بيخود نيست که زير دماغ عمو سام، ”داعش“ و ”بارزاني“ هم شمول چنين ”حقي“ مي شوند و بعضا خواستار آنند. آنچه امروز روي دست آمريکا مانده چيزي نيست جز مشتي گانگستر و باند سياه در خاورميانه.
حقيقت اينست که از يکسو، طي يکصدسال گذشته، استراتژي آمريکا و غرب در طي ماجراجويي هايشان در خاورميانه هيچگاه اينچنين دچار سکته سياسي نشده است. فروپاشي اي که نه قابليت آرايش دوباره دارد و نه بزک مي شود. از سوي ديگر، پناهگاه ایدئولوژیک دوران ”جنگسرد“ هم از چنگ شان خارج شده و قادر نيستند در قفای آن پناه گيرند، و شکست شان را به ارزش بگذارند و به افکار عمومی حقنه کند!
دقيقا در همين راستا، فروپاشي اسطوره برتري ”حقوقي“ اسرائیل اين پادوي آمريکا در منطقه و اعاده حيثيت از آن در مقابل دول ارتجاعي چون ايران و ترکيه و عربستان در اوضاع بحراني خاورميانه، عامل اصلي اين قلدري نظامي است. الطاف ویژه ایالات متحده و بخش هايي از دول غربی، هر چند هنوز شامل حال اسرائیل میشود، اما دیگر نمیتواند در معادلات سیاسی و نظامی منطقه سخن آخر را بزند.
تا جايي که به سران جمهوري اسلامي بر مي گردد و اشک تمساحي که بر بستر اين فاجعه مي ريزند، بحث نه بر سر کشتار مردم بي دفاع غزه بلکه منفعت و بهره برداري از اين بحران و نيرو گرفتن از نفرت عميق مردم عليه جنگ افروزي اسرائیل و تقويت موقعيت جمهوري اسلامي است. تا وقتي که رهبران طبقه کارگر و کمونيست ها مردم را در دفاع از خود و پايان دادن به مصيبت تاريخي موجود در خاورميانه بسيج و سازماندهي نکنند، تا وقتي که راهي براي خروج از اين دور استيصال در مقابل جامعه قرار ندهند، ارتجاع مذهبي و قومي تنها نقطه اميد مردم وانمود خواهد شد.
با وصف همه اينها، اینجا اسرائیل است. لزومی به پنهان کردن پتانسيل نهفته در جنایت نیست. با ورق رو ميتوان بازي کرد. کار اينان آنقدر بالا گرفته که ديگر ”رعايت“ ظواهر را هم نمي کنند: ظاهر و باطني عين جهانبيني داعش! خودشان ميگويند که مقابله با دکه حماس بهانه است، زور میگوئیم؛ ”حق“مان است و کودکان و مردم را مي کشيم و به کسي هم ربطي ندارد. هنوز باید دکان خبرنگاران و خبرتراشان از ”حق“ قتل عام مردم غزه پر باشد. از اينجا ميتوان به ساير قدرتهاي منطقه اخطار داد. اینجا ظاهرا هنوز میشود با پسمانده هاي استراتژي کدخدای خودگمارده سابق جهان، خودي نشان داد. منطقه جنون عريان است؛ حوزه جنگ و جنايت مدعيان ”حق“! در پرونده دولت اسرائیل از این دسته جنایات تحت نام ”حق ملت يهود“ کم نیست. چیزی به آن اضافه نمیشود. خلائي جهت پر شدن باقي نمانده است.
دولت قومي – مذهبي اسرائیل نشان داد که تا زمانی که هويت خود را بر اساس نفی بی پرده حق مردم فلسطین برای برخورداری از دولت مستقل تعریف میکند، نشانی از فروکش موج آدمکشي و برقراری صلح و امنیت وجود نخواهد داشت. آیا دورنمائی برای خروج از این کابوس نژاد پرستی دولتی و سیاست بولدوزر و اشغال نظامی و قتل و آدمربائی و بی ثباتی و ناامنی در منطقه خاورمیانه متصور است؟
دولت اسرائیل و توحشي که تا الان ببار آورده بايد فورا متوقف شود. تا هم اکنون هزاران بيگناه قربانى اين حمله شده اند. غزه به تمامى با بمب و بولدوزرکوبيده شده است. مردم از کوچک و بزرگ به قتل مىرسند و يا از نبود آب و برق و دارو و بهداشت جان مىدهند. عقب گرد سياسى، فرهنگى و اخلاقىاى که اين تجاوز نظامي به کل جهان تحميل مى کند، ترسناک است: شووينيسم ملى، نژادپرستى، ميهنپرستى، تعصب مذهبى، تروريسم و ژورناليسم نوکر؛ اينها تنها گوشهاى از نيروهاى سياهى هستند که هم اکنون با اين جنگ افسار گسيختهاند.
اگر آينده اي بخواهد وجود داشته باشد، پيدايش يک خط مشي فعال، آزاديخواهانه و پيشرو در جلوي صف بشريت در سراسر جهان است و اين امر کمونيست هاست؛ مقاومت در برابر توحوش اعمال شده در فلسطين و خاورميانه فقط ميتواند حول پاسخهاى اثباتى براى معضلات سياسى و اقتصادى گرهى عصر ما و حول يک موضع فعال نه براى حفظ وضع موجود، بلکه براى تغيير وضع موجود، سازمان يابد.
جنگ اسرائیل عليه مردم فلسطين، جنگ عليه بشريت است. مسوليت اين جنگ تماما بر عهده اسرائیل است. سران دولت اسرائیل بايد بعنوان جنايتکاران جنگي محاکمه شوند. ارتش اسرائیل بايد فورا از غزه و ساير مناطق اشغالي فلسطين خارج شود و دولت فلسطين با حقوق و اختيارات دولتي برابر با دولت اسرائیل تشکيل گردد. روزی از این روزها که سران دولت اسرائیل و حاميان ريز و درشت آن در پيشگاه مردم آزادشده فلسطين به محاکمه کشيده شوند دير نيست؛ آن روز تمام جهان، بر آنچه اينان با مردم اين منطقه کردند، خواهد گريست.