انگلا مرکل به همراه دونالد تاسک ریس اتحادیه اروپا، دوان دوان به یکی از اردوگاههای فراریانِ از جهنمِ خاورمیانه در نزدیکی مرز سوریه شتافتند تا حاصل توافقنامه ماه پیشِ شان با دولت ترکیه علیه ”هجومِ“ مهاجرین به سمتِ اروپا را، سبک سنگین کنند. تاسک میگوید: ”ما شاهد کاهش شدید ورود مهاجرین غیرقانونی بودهایم… ترکیه بهترین نمونه جهان در زمینه برخورد با پناهجویان است…“
اپیزودِ اول
دولت ترکیه ظاهرا توانسته است هم دروازه های قلعه اروپا را به روی موجِ فراریان از جهنمِ خاورمیانه ببندد و هم اوضاعِ داخلی ترکیه را به بهانه ”مبارزه با تروریسم“ و به قیمتِ پاکسازی قومی از کردزبانها کنترل کند. به این اعتبار کماکان عزیز دردانه بورژوازی غرب است. افاضاتِ ریس اتحادیه اروپا مهر تاییدی است بر این اتفاق! به بیان دیگر، امروز هر نیرویی که بخواهد به فریادِ اقتدار سیاسی – اقتصادی از دست رفته بورژوازی غرب در هر نقطه ای از جهان برسد، در آغوشِ باز دول غرب جایی دارد و قلاده اش در مقابل بشریت تا انتها باز است. نهایت ادعاهای بشر دوستانه و صلح طلبانه اینها را باید وقتی که منافعشان به خطر می افتد، دید و قضاوت کرد. ناگفته نماند که دولت اعتدال آسید روحانی هم برای عقب نماندن از این قافله، جهت کسب اعتبارات و امتیاز هایی مشابه از دول غربی، به معامله و بده بستان بر سر کنترل فرار نسل های دوم شهروندان بی حقوق ایرانی، با پیشینه افغانی که از ایران به سمت اروپا می گریزند، به اخاذی و باج خوری روی آورده است. بشریت اما نمی تواند این دهن کجی آشکار را ساده از سر بگذراند و بی تردید از آن به سادگی نخواهد گذشت! مردم بی تردید یقه چنین جنایتکارانی را که بر این همه قصاوت و توحش نام ”حفظ مرزها“، ”مقابله با تروریسم“ و ”بازگرداندن امنیت“ به جامعه دادند، خواهند گرفت. مردم گلوی سران دول غربی و اتحادیه اروپا، این مجمع دیوانگان جنگی را که شریک ”افتخاراتِ“ فاشیسمِ تُرک و دول مرتجع منطقه اند را خواهند فشُرد. بشریت همه این جانیان را در کنارِ هم خواهد نشاند. قاتلینِ مردمِ خاورمیانه باید به خاطر جنایاتِ شان پاسخگو باشند! این کمترین کیفرخواستِ قربانیان این خطه از توحشِ سرمایه داریِ جهانی است.
اپیزود دوم
قبل از آنکه آقای تاسک و خانم مرکل راهی اردوگاه های آوارگان جنگی شوند و ناگهان کشف کنند که بله حقوق انسان در ترکیه پیشرفت کرده است، دست انداختن اردوغان به تعقیبِ قضایی و محاکمه بوهرمان (طنزپرداز آلمانی) توسط دولت آلمان منجر شد. بیچاره ها زورشان نمی رسد والا از آمریکا هم بدتر هستند. آلمان به این نحو دارد German way را در مقابلِ هزیمتِ American way رهبری بر جهان (یا حداقل در مورد آلمان: تضمینِ بازگرداندنِ امنیت به گوشه ای از منافع بورژوازی غرب) می گذارد. به راستی آیا شناعتِ این شیوه کمتر از صدای غرشِ بمب افکن های ناتو نفرت انگیز است؟ این میلیتاریسم سیاسی – دیپلماتیکِ دولت آلمان مستقیما در دفاع از بقای متحدین منافعِ غرب در منطقه، علیه هر ذره آزادیخواهی در اروپا، و در چارچوب رقابتِ آن با آمریکا است. باید همزمان هم ریشه اینگونه دیپلماسی ها و هم ماهیت سیاسی محاکماتِ بوهرمان ها، آسانژها، اسنودن ها و برادلی مینینگ ها را وسیعا افشا کرد تا دیگر هیچ دولتی در اروپا جرئت نکند صرفا در چارچوب دعوای جناح های بورژوازی بین المللی برای ابرقدرتی در جهان (آمریکا و اروپا) به مسائل خاورمیانه نگاه کند و اعتراض و مقاومتِ نیروی تشنه رفاه، امنیت و آزادی را سلاخی کند. باید حالی شان شود که جبهه دیگری هم هست: جبهه کمونیستها و طبقه کارگر که به هیچ دولتی اجازه ندهند تا سرنوشتِ آن ها را موضوعِ معاملات کثیف خود بکند.