وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی گفت: ”در حالیکه کشورهای منطقه در ناامنی به سر میبرند هم اکنون ایران اسلامی از یک امنیت بی بدیل و پایدار مردمی در منطقه برخوردار است و این از الطاف الهی است…“ و ادامه میدهد: ”شرط ارتقاء سطح امنیت به قدم برداشتن در راه رفاه و معیشت مردم بستگی دارد“…
۱- ”الطاف الهی“، ترهات است؛ بقاء نظامِ جنابِ وزیر تنها به بحران و ناامنیِ تنیده شده در خاورمیانه نفس میکشد. اوضاعِ بی ثباتِ منطقه، آن مستمسکی است که به حکم آن، هنوز حاکمیتِ استبداد و خفقان در ایران به حیات خود ادامه میدهد. شرایطِ مخربی که مردم را در برابر حکومت های حاکمه از تهران و سنندج تا آنکارا و لندن و پاریس به تسلیم در مقابل وضعِ موجود کشانده است. حرفهای وزیرِ اطلاعاتِ رژیمی که ”زلالیِ“ نظام و ”امنیت پایدار“اش را به نسبتِ اوضاع سوریه و در قیاس با ”داعش“، هوا میکند، نباید جدی گرفت.
چنین اظهاراتی بی اختیار آدم را یاد فیلم ِ خوب، بد، زشت (سرجیو لئونه) می اندازد. شخصیتها مدام به هم رودست می زنند، یکدیگر و تماشاگر را فریب میدهند، غافلگیر میکنند و به هم دروغ میگویند و کارگردان لحظه به لحظه به ما… هیچ چیز ثبات ندارد، رابطه ها و جایگاه ها به سرعت تغییر شکل میدهند و کاراکترها رنگ عوض میکنند.
انگار جامعه روی حباب زندگی میکند. میگویم ”روی حباب“ چراکه شرایط چه خوب، چه بد، تُرد و شکننده است. نمیتوان از ”اکنون“ تکیه گاه و سکویِ پرتابی برای رسیدن به ”آینده“ ساخت. کاراکترهای لئونه ”در حباب“ زندگی میکنند، چراکه حصار ِ مصونیت ِ شان با کوچکترین تلنگر، فرو می ریزد و آنان را در مقابل واقعیتِ بیرحم و تازه شکل گرفته قرار می دهد.
۲- گفتم که در دنیای اسپاگتی ِ لئونه وضعیت پایدار وجود ندارد. حال آن را با دنیای آقای وزیر و نمایشِ ”امنیت“ ایشان مقایسه کنید. با تو زرد از آب درآمدنِ ”گشایش سیاسی و اقتصادیِ“ دولت اعتدال و به ته رسیدنِ برجام، تلاش براى بقاء جمهوری اسلامی و توجیه ادامه فضای صبر و اعتدال با بیرق ”امنیت پایدار ایران در منطقه“، تنها مختص به جناب وزیر و سران و دست اندرکاران نظام نیست؛ طبیب باشیها و حکیم باشیهاى طیف اپوزیسیونِ پرو رژیم همچون حزب توده – اکثریت، بی بی سی، گنجی ها، نگهدارها، بهنودها و بنی صدرها و خیل ملی – مذهبی ها، گوی سبقت را در رفوکاری و روتوشِ نمای سرتاپا چرکین این رژیم، از وزیر اطلاعاتش هم ربوده اند. اما نمیتوان تا ابد پشت حصارِ ”امنیت“، سنگر گرفت. این ظرف هم گنجایشی دارد. آنهم وقتی به قول جناب وزیر ”شرط ارتقاء سطح امنیت، به قدم برداشتن در راه رفاه و معیشت مردم بستگی“ داشته باشد! با یک حسابِ سر انگشتی، تفاوتِ دریافتیِ امثال ایشان و صاحب منصبین در مجلس و دولت را با مزد یک کارگر مقایسه کنید! سطح دستمزد، آزادی، رفاه و معیشتِ طبقه کارگر و حق و حقوق مردم محروم در ایران را نیمچه نگاهی بندازید تا متوجه خطر یک واقعیتِ بی رحم و در حال شکلگیری، در مقابل اظهارات پوک آقای وزیر، و ژست ”امنیت پایدار“ نظامِ ایشان شوید! در یک مقیاس اجتماعی در جامعه ایران، جمهوری اسلامی نماینده منافعِ بورژوازی ایران و یک پای مهندسی فلاکت، و تباهی و تحمیل استبدادِ خشن سیاسی به طبقه کارگر و اکثریتِ مردمِ محروم جامعه ایران است.
۳- در غیابِ یک انتخاب سیاسی روشن، جهتِ دخالتِ فعالِ کمونیستی در اوضاع جاری، جمهوری اسلامی کماکان سر نخ های بازی با معیشت، امنیت و آزادی مردم را در دست خواهد داشت. این نظام تنها لای چرخ دنده های تعرضِ سیاسیِ جنبشی له میشود که منفعتی در قیاس جناب وزیر و نظامش با سایر دول مرتجع در منطقه ندارد. امروز کمونیستها و طبقه کارگر با یک انتخابِ سیاسیِ سرنوشت ساز روبرو اند. انتخابی که از هم اکنون چشم اندازِ سازماندهی و هدایتِ یک انقلابِ کارگری عظیم در ایران و منطقه را در دستور کار خود میگذارد. در راستای همین امر، حزب حکمتیست همه کمونیستها، کارگران آگاه و مبارز و مردم تشنه آزادی و برابری را به عضویت در صفوف خویش فرا میخواهند.