یونس عساکره کارگری از خطه خوزستان، که هفته گذشته با حمله مزدوران دولت اعتدال به دکه میوه فروشی اش، در اعتراض به بیکاری دست به خودسوزی زده بود، در بیمارستان مطهری تهران جان باخت. خب! ”زندگی“ ادامه دارد! دو تا بچه اش باید از فردا مثل حیوان در بازار کار به فروش روند؛ تن فروشی همسر اگر زمانی هراسی بیش نبود امروز دیگر در می زند. به جمع گرسنگان خوش آمدید!
و در این میان، برخی مقامات رژیم و رسانه های حلقه بگوش بورژوازی، این گرگهای در لباس میش، اشک تمساح برای بازماندگان یونس میریزند. باید با استدلال مردم را از دست زدن به اعتراض منصرف کرد، باید قانعشان کرد که قتل عام یونس ها، که گرسنگی و به فلاکت کشاندن خانواده کارگری همانقدر طبیعى و خارج از اراده بشر است که خراب شدن شهرها بعلت زلزله و توفان… بالا و پایین رفتن و شکستن لایههاى زمین، زلزله میآفریند و بالا و پایین رفتن عرضه و تقاضا و لاجرم امنیت سرمایه، بیکاری و گرسنگی. زلزله زدگان علیه علل طبیعى زلزله دست به شورش بر نمیدارند، گرسنگان هم نباید چنین کنند. این همه حرف آنهاست. در مذهب اینان مالکیت خصوصى مقدسترین مقدسات است. احکام تیرباران بیدرنگ گرسنگان اگر که به این مقدسات حمله کنند، در قوانین دولتی از پیش صادر شده است. دولت دولت آنها، پلیس پلیس آنها، مجلس مجلس آنها و دادگاه دادگاه آنهاست و براى ما اکثریت مردم ظاهرا فقط دو راه باقى میگذارند: یا مرگ از گرسنگى یا بردگى مزدى براى صاحبان وسائل تولید. دولت اعتدال، رژیم سرمایه داری ایران است. رژیم سی سال ضدیت با انسان و هر آنچه انسانی است؛ رژیم اختناق، گرسنگی و زجرکش کردن طبقه کارگر، رژیم تعدی به جان و حرمت این طبقه است. تنها وقتى کارگران اراده کنند این نظم و این نظام از حرکت میایستد، آتش جهنم خاموش میشود، گرسنگان به غذا و استثمارگران جنایتکار به سزاى خود میرسند. روزی که سران این رژیم، اربابان و یاران و همکاران این دولت در پیشگاه طبقه کارگر آزاد شده ایران به محاکمه کشیده شوند، دیر نیست. آنروز تمام جهان با آنچه اینان با این طبقه و با این جامعه کردند، خواهد گریست!