بخشی از ”فمنیست“های وطنی عملا در جنبش دفاع از حق زن پرچمدار آرمانهای ”نهضت اصلاحات“ از کار درآمدند. خانم شیرین عبادی از این زمره است. کمتر شخصیتی اینچنین مانند ایشان دنیا نیامده میت شد. قرار بود تولدش سرآغاز فصلی تازه در حماسه مبارزات پرشور اصلاح طلبی برای دمکراسی و حقوق بشر باشد؛ تصادفا تبدیل شد به ترقه درکردن بی رونقی در جوار تدفین اصلاح طلبی. ایشان بجای مبارزه علیه زن ستیزی جمهوری اسلامی، دوره دو خرداد به ریش خاتمی دخیل بسته بود و امروز به عبای دولت اعتدال آویزان است. از ”مردسالارى“ و موقعیت تحت ستم زن صحبت می کند ولى حاضر نیست اولین و قوى ترین عامل این زن ستیزى را که بورژوازی ایران و دولت مخوف آن باشد زیر سوال ببرد. کارنامه مبارزات سلحشورانه خانم عبادی مملو از این پهلوانی ها برای تطهیر اسلام و آشتی دادن جمهوری اسلامی با حق زن است!
نهضت اما ادامه دارد: باید به هر خس و خاشاکی چنگ زد تا وضع موجود حفظ شود. قبلا اصلاح طلبان حکومتی بودند و می بایست هوای رژیم را داشت، الآن ”دولت تدبیر و اعتدال“ دست بالا را دارد، هوای آنها را هم باید داشت.
شما بگوئید که ایشان را چگونه باید توصیف کرد؟ میلیون ها زن زیر سایه سرکوب و خفقان یک نظام زن ستیز اسیر اند؛ میلیون ها زن محکوم به زندگی تحت پس مانده ترین و خوفناکترین شکل حاکمیت سرمایه داری در ایران، تحت قوانین ارتجاعی آپارتاید جنسی، چند همسری و حجاب اجباری محکوم به ادامه زندگی اند؛ نظامی که منشا بازتولید فقر، تن فروشی، تجارت سکس و اعتیاد است؛ نظامی که سمبل حمله به هرگونه تجلی آزادی و برابری انسانها است؛ آنوقت خانم عبادی نه فقط حاضر نیست ”اعتراضی جدی“ بکند بلکه حتی حاضر نیست ”اعتراضی جدی“ به مراجع تقلیدشان بکند؛ برعکس با پرچم ”اسلام داریم تا اسلام“، ”سنگسار داریم تا سنگسار“، ”قصاص داریم تا قصاص“، به میدان می آید و تعجب میکند که چرا این بشریت زبان نفهم، تفاوت اسلام خوش خیم جمهوری اسلامی را با اسلام بدخیم داعش متوجه نمیشود.
از پیشنهادات تکمیلی، به نحوی که کاملتر و صریحتر عمق رذالت ایشان و جنبش ایشان را با واژه ها نشان دهد، استقبال می شود.