بالاخره گسترش شیوع ویروس ابولا در غرب آفریقا و سرایت اندک اندک آن به آمریکا، پس از تاخیری طولانی در نهایت توجه حکام دول غربی و رسانه های بین المللی را به خود جلب کرد! با اعلام هر ساعت و هر دقیقه افزایش شمار واقعی افراد مبتلا و ابعاد مرگ و میر ناشی از ابولا، هر بار نفس در سینه میلیونها انسان در جهان حبس می شود. از یکسو، لیبریا می میرد؛ سیرالئون دست و پا می زند؛ نیجریه می گرید؛ از سوی دیگر، بان کی مون افسوس می خورد؛ بانک جهانی مرتبا هشدار می دهد اگر نجنبند زیر دماغشان ویروس ابولا، اقتصاد غرب آفریقا را خواهد بلعید؛ اوباما وارد میشود، نیروی نظامی گسیل میدهد، به جامعه جهانی و “دخالت بشردوستانه” فراخوان می دهد و خود قبل از همه شنل “حقوق بشر” به تن میکند! پزشکان ناگهان کشف می کنند که گوشت خفاش و گوریل آلوده است و لذا خوردن آن اکیدا ممنوع! گزارشات حاکی است که برای مقابله با این “طاعون سیاه” (Black death)، به ۴٨٩ میلیون دلار در نه ماه آینده، به ٧۵٠ کارشناس بین المللی و ١٢ هزار کارمند محلی در غرب آفریقا نیاز است. تمام این هزینه چیزی در حدود ۰.۰۳۴ درصد از مخارج نظامی جهان در سال گذشته است؛ و “شوالیه” های عصر ما اعلام میکنند محدودیت امکانات دارند! کمبود منابع مراقبت های پزشکی از جمله بیمارستان های مدرن، انتشار فعلی ویروس ابولا را چند برابر کرده است.
و اینها همه در حالیست که برای نمونه در یکی از مناطق سیرالئون تنها ۴ آمبولانس برای نیم میلیون نفر وجود دارد! می گویند میزان مرگ بر اثر این بیماری می تواند از ۵۵ درصد تا کنون، به ٩٠ درصد برسد! گزارشات حاکی است که ۲۰ هزار نفر هم اکنون به این بیماری مبتلا هستند. سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده که ۲۲ میلیون نفر در معرض خطر ابتلا به ابولا هستند. حال باید این را ضربدر سرعت شیوع بیماری، بی امکاناتی مردم آفریقا و درصد مرگ و میر بر سر این بیماری یعنی ۹۰ درصد کرد تا ابعاد فاجعه را فهمید. بطور واقعی بحث بر سر نابودی ۲۲ میلیون انسان در آفریقا است! این ابعاد ”طاعون سیاه“ قرن بیست و یکم است.
تصاویر و اپیزودهایی که از قرنطینه کردن شهرها و کشورهای آفریقایی روی صفحه تلویزیون نمایش می دهند، حکومت نظامی و منع عبور و مرور مردم، ایست ها و بازرسی ها و بستن جاده های ورودی و خروجی از مناطق آلوده به ابولا، همگی آدم را یاد فیلمهای هالیوودی از مرده های متحرک (زامبی ها) می اندازد. اینبار تفاوت این است که تولید کننده فیلم، نه هالیوود است و نه صحنهها ساختگی اند. سازنده و مسبب این فاجعه انسانی، دول فخیمه غرب همراه با کل مراجع سرمایه جهانی است و قربانیان آن، نیروی کار بی جیره مواجب آفریقا است.
میگویند ابولا درمان ندارد! دروغ می گویند؛ جالب است که دو بیمار آمریکایی – یک پزشک و یک امدادگر- که ضمن کمک به بیماران مبتلا به ابولا در غرب آفریقا به این بیماری آلوده شده بودند، با تزریق واکسن ZMapp معالجه شدند! ابولا بیماری جدیدی نیست؛ مقابله با آن برای جامعه پزشکی قرن بیست و یکم دشوار و غیر ممکن نیست؛ مسأله بر سر این است که پیشرفت در زمینه درمان آن بیشتر در حوزه ضروریات نظامی بوده تا نگرانی درباره جوامع مبتلا به این بیماری! شرکت های بزرگ داروسازی در غرب، عملا تولید داروی مقابله با این ویروس را خوابانده اند چرا که ساخت واکسن هایی که فقط یک یا دو بار استفاده شوند و تقاضا برای استفاده از آنها محدود باشد، سود و منفعتی برایشان ندارد! آنهم در قاره ای که سالهاست سرمایه آن را رها کرده است؛ اقتصاددانان بورژوازی با وقاحت تمام میگویند که انگیزه، بازار است و کاریش نمیتوان کرد! در همین مدت چند ماهه که از شیوع این بیماری می گذرد هزاران تن داروی مخدر، جعلی و ساختگی و واکسن های تائید نشده و بعضا فاسد، توسط دول فخیمه غربی وارد آفریقا شده اند؛ دست به دست شده اند؛ به فروش رسیده اند و تجویزشان بعضا بیماران زیادی را به هلاکت رسانده. و از همه جالب تر سازمان بهداشت جهانی است، که نه تنها اعتراضی ندارد بلکه از اینکار حمایت هم کرده تا این داروها را به جای میمونهای آزمایشگاهی روی مردم آفریقا امتحان کنند! چرا که این روش، ارزانتر از آزمایش روی خود میمون است. شعور، وجدان و منطق این شوالیه های انساندوست زمانه ما، بسیار ساده، گویا و روشن است: ”تا بوده همین بوده؛ مردم آفریقا که تاریخا دچار سرنوشت ”طاعون سیاه“ اند چه اشکالی دارد امروز نیز خوکچه آزمایشگاهی شوند!“
حقیقت اینست که آنچه امروز بر آفریقا می گذرد تصادفی نیست، حکمت خود را از نیازها و ملزومات نظام حاکم بر جهان امروز میگیرد و به منافعی در همین جهان خدمت میکند. نظم سرمایه و سردمداران آن، حاضراند میلیاردها دلار اسلحه به فلان شیخ در محل بفروشند؛ سپرهای دفاعی نصب کنند؛ القاعده ها و طالبان ها و داعش ها بسازند و تسلیحشان کنند؛ اینها حاضرند برای آزادی بازارشان هر دیواری را فرو ریزند و هر جامعه ای را با خاک یکسان کنند تا بر مخروبه های آن به جعل تاریخ و سناریوی هویت تراشی و تربیت اقوام و مذاهب دست ساز شان بپردازند. اینها عوامل آزادی سرمایه و بازار، پیام آوران ”حقوق بشر“ با توسل به قلدری نظامی و لجستیکی اند.
همچنان که روانکاوان متعدد بیشک به دهلیزهاى ضمیر داعش در خاورمیانه خیره شده اند و از حدسیات خود کتابها خواهند نوشت، محققان متعدد نیز بیشک به مرداب ها و لجن زارهای روباز و ”طبیعی“ غرب آفریقا نزدیک تر خواهند شد و از آزمایشات خود نکات بیشتری در مورد مضرات خفاش و گوریل بعنوان حاملان ویروس ابولا، به جامعه جهانی مخابره خواهند کرد. اما یک نکته، که بعنوان یک جمله ساده در گزارشات رسانه ها ذکر میشود و میگذرد، به واقعیاتى فراتر از ویروس ابولا اشاره میکند: این جنایت و قربانیان آن باز هم از آفریقا هستند!
آفریقایی که حق انتخاب ندارد؛ آفریقایی که با فقر و بیماری دست به گریبان است؛ قاره ای که ایدز و مالاریا و سل بیش از نیمی از جمعیت اش را به زیر سایه مرگ بار خود گرفته است. جنگ بر تار و پودش حاکم است. فحشا، بیکاری، زباله، مدفوع و دیگر ضایعات بشری در جویبارهای روباز، آب های آلوده زیرزمینی و بچه های مسلح به سلاح های گرم، شکل دهنده کولاژ جامعه مدرن در آفریقا شده اند. این، مکان نوین آفریقا و تقسیم آن در عصر سرمایه داری جهانی و در آغاز قرن ٢١ ام است. آنجا که سرمایه میل به تحرک دارد در آفریقا سرمایه ای در حال تحرک نیست، از بازار خبری نیست، منافع جهانی در کار نیست و لذا برای انباشت سرمایه سودآور نیست. سرمایه، آفریقا را بایکوت کرده است؛ آفریقا دیگر منابع چندانی برای سرمایه جهانی ندارد. منابع زیر زمینی و تولید کشاورزی سودآور نبوده و سود چندانی تولید نمی کنند. سرمایه دیر زمانی است که آفریقا را رها کرده، منابع اش را در عصر استعمار استخراج کرد. اقتصاد و جامعه اش را جابه جا کرد و بعد به آن آزادی داد! آفریقا آزاد شد؛ فقیر و فقیرتر شد. در حسرت سرمایه و تکنولوژی ماند. بازارهایش از دخالت دولت آزاد شدند، توصیه های سازمان های فرا ملی را به اجرا گذاشت، پول های ملی اش را در بازار نوسان داد، از سوبسیدهای دولتی برای بهداشت و آموزش کاهش داد. تمام سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را به اجرا گذاشت. اما باز هم سرمایه ای در کار نبود. حقیقت اینست که ویروس ابولا یکبار دیگر نشان داد که آنجا که سرمایه جامه میدرد و از آزادی مطلق بر خوردار می شود، آنجا که افسار و عنان اش ول است، بربریت تام و تمام حاکم است.
ابولا هم مثل داعش یا هر چه که هست دوزخی است؛ روزی بادشان میزنند و روزی پنهان شان می کنند. هر چند این سناریوهای دست ساز تا سالها نام و اعمالشان پشت مردم را در خلوتشان می لرزاند. اما آقای اوباما، خانم کلینتون، اولاند، بان کی مون، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سی ان ان، بی بی سی و اسکای نیوز، بهشتی اند. میتوانند بی هیچ جرح و تعدیلی ”دموکراسی“ و ”حقوق بشر“ را نمایندگی کنند. هر چند کسی، محققی، دانشمندی، روانکاوی در ولایت اینها و در مغز اینها در جستجوی دلایل واقعی اوضاع امروز حاکم بر دنیا نیست اما جای تردید نیست که اینها ابزار آن طبقه ای هستند که سد راه نقد و تغییر جهان امروز توسط میلیون ها انسانی اند که نه فقط از نظام موجود به تنگ آمده اند بلکه خطوطی را که یک جامعه شایسته انسان باید بر طبق آن سازمان یابد شناخته اند. اینها سخنگویان بورژوازی اند؛ طبقه ای که حتی مدعی ارائه پاسخی در قبال این اوضاع نیست. این واقعیت عملی سرمایه داری است که آینده بسیار هولناکی را پیشاروی کل مردم جهان ما گرفته است. دنیای وارونه امروز را باید از قاعده اش بر زمین گذاشت. این امر طبقه کارگر و کمونیسم کارگری است. این هدف انقلاب کمونیستی طبقه کارگر است. به قول شکسپیر ”عمر انسان کوتاه است؛ اگر میخواهیم زندگی کنیم، باید سلاطین لگدمال شوند“.