“بهترین اتفاقی که از حیث آرایش نیروهای سیاسی میتواند بیافتد این است که هیچ یک از نیروهای سهگانهی راستگرا موفق نشود دولت را تصاحب کند و به اتکای آن پروژههای خود را پیش ببرد و آرایش جامعه را به هم بریزد و فضاهای خود را بسازد. این اما تنها به واسطهی قدرتگرفتن نیروهای سیاسی میانهرو، در مقام تنها نیروهایی که در بازی انتخابات باقی ماندهاند، ممکن میشود. من آنقدرها به این فکر نمیکنم که گزینهی ائتلاف روحانی/عارف تا چه حد میتواند اصلاحات را در ایران پیش ببرد و تا کجا به آرمانهای جنبش سبز وفادار است و مسائلی از این دست. مهمترین و عاجلترین مسئله، در عوض، به نظرم این است که حضور یک نیروی سیاسی میانهرو تا چه حد میتواند پیشروی نیروهای دست راستی در جامعه و دولت را کُند یا حتی متوقف کند و از این حیث تا کجا میتواند فضای اجتماعی و سیاسی را برای سامانیابی و بسیج نیروهای دموکراسیخواه باز کند. باید روشن باشد که دفاع من از شرکت در انتخابات بیش از هر چیز سلبی-تدافعی است. این فعلاً حداکثر کاری است که میشود انجام داد، کاری که به هیچ وجه کار کوچکی نیست.” حسام سلامت – چرا قصد دارم در انتخابات شرکت کنم و به گزینه ائتلاف روحانی / عارف رای دهم؟
————
معلوم شد، آنجا که زمین سیاست داغ می شود ظاهر “معقول” عقاید پست مدرنیستی دوران عرفانی آقای سلامت به راست روی در محتوا و دفاع آتشین از جنبش بورژوا – لیبرال ایران می انجامد. خودمانیم، پیشنهاد آقای سلامت البته پیشنهاد آقای اوباما و اولاند هم هست. آرزوی دیرینه امثال گنجی، بی بی سی، رضا پهلوی و فرخ نگهدار نیز هست. ناگفته نماند حرف دل رفسنجانی و مشایی و موسوی هم… میتوان به این لیست افزود اما همینقدر کافی است تا تعبیر از “دموکراسی” و صف “نیروهای دموکراسی خواه” حسام در ایران و جهان برای خواننده روشن شود. این طیف، سیاست ها و تبلیغات بورژوازی غرب و ناسیونالیسم پروغرب ایران را در تحولات خرداد ۸۸ به خدمت گرفت تا توده وسیعی از مردم شهری جامعه ایران را حول یکی از جناح های رژیم (جناح موسوی – کروبی – رفسنجانی) به خیابان بیاورد. به مردم قبولاندند که بیرون از چهارچوب رژیم، پیروزی ممکن نیست؛ باید مبارزه را از کانال جدالهای درون رژیم تعقیب کرد. این پرده ریاکاری میدیا و جریانات سیاسی، فکری و فرهنگی بورژوازی در نوع خود در تاریخ ایران بی سابقه بود. منفعت سر راست بورژوازی را به عنوان انقلاب و آزادی به خورد مردم دادند و هنوز هم دست بردار نیستند. امروز بر خلاف آقای سلامت، واقعیات تا حدودی عیان شده و معلوم شد بر اساس استراتژی بورژوازی در ایران، مبارزه برای خلاصی فرهنگی، جدال برای رهایی از دست اسلام سیاسی و مبارزه برای عدالت اقتصادی از کانال پروسه رای دادن به این یکی و آن یکی جناح جمهوری اسلامی نمی گذرد. تجربه ثابت کرد که واقعیت امروز جامعه ایران با به میدان آمدن متحدانه طبقه کارگر و کمونیست ها تغییر بنیادی خواهد کرد. کمونیسمی که از سر ناچاری سرباز جنبشهای بورژوایی نشود. این غول خفته اگر برخیزد کل اردوی ارتجاع وطنی، با همه دستگاه های تبلیغاتی اش، حامیان بین المللی اش، ارتش و سپاه و اوباشش، سرنیزه ها، عمامه ها و پاپیون هایش بسرعت یکسره خواهد شد.
بنابراین، برای کسی مانند آقای سلامت که با مصایب جامعه امروز ایران “مسله” دارد و نشان داده که کلاه گشاد این دست از تحلیل های بورژوایی باز هم سرش می رود کار چندانی نمی ماند که انجام دهد. حداکثر یا به ایده آلیسم تمکین می کند یا اینکه سیاست صبر و انتظار را در پیش میگیرد تا شاید نیرویی خارج از اراده او تحولاتی را به نفع اش در آینده ممکن سازد. شکی نیست که آنچه ایشان پیشنهاد کرده یک راه حل پا خورده است. این صحنه سازی مسخره، به در بردن جمهوری اسلامی از زیر تیغ حمله کارگران، زنان و جوانان پیشرو خدمت خواهد کرد. روز بازی دادن مردم، با متشکل شدن طبقه کارگر، خواباندن چرخ تولید و تصرف قدرت سیاسی توسط این طبقه به پایان خواهد رسید. اردوی آزادی و برابری در ایران تنها و تنها بر شانه های این طبقه استوار است. زمان برای وسیع ترین و قاطعانه ترین دخالت طبقه کارگر در صحنه سیاسی ایران فرا رسیده است. سلامت با چه زبانی داد بزند که باید در این کار تعجیل کرد…