بیش از ۴۰ روز است تعداد بیشماری از فعالین سیاسی و اجتماعی در زندان رجایی شهر کرج و سایر زندانهای دیگر، در اعتصاب غذا به سر می برند؛ ۴۰ روز است در دفاع از کرامت انسانی خود، در اعتراض به ناامنی، ناحقی، له شدن ابتدایی ترین حقوق انسانی، راهی جز اعتصاب غذا برایشان باقی نگذاشته اند. آیا جمهوری اسلامی میداند که حداقل همان تعداد نفری را که به اعتصاب غذا کشانده است، تبدیل به دشمن خونی خودش کرده است؟ خودش حساب کند که چند نفر را تا همین الان کشته و بدبخت کرده و چند میلیون دشمن از مردم ایران برای خودش تراشیده؟ البته، اگر احتیاجی باشد، خودشان بهتر از همه میدانند که در وسط چه اقیانوسی از نفرت مردم تنها مانده اند.
براستی معیار و محک ناامنی، استبداد و توحش در یک جامعه را باید در ذات حاکمیت جمهوری اسلامی، از سران ریز و درشت نظامی که بدون زندان و شکنجه گر و زندان بان یک روز هم دوام نخواهند آورد، مشاهده کرد. اگر آزادی در این جامعه پشیزی ارزش داشت کسی مجبور نبود در اعتراض به بی عدالتی، اعتصاب غذا کند. اگر جان انسان نزد این مجنون های در حاکمیت و قدرت، بهایی داشت، کسی مجبور نبود بر تن و جسم خود تیغ بکشد. تنها در یک نظام مستبد و مختنق که عشق به عدالت و انسان و رهایی را در غل و زنجیر کرده اند، آخرین فشنگ در ته خشاب، انعام حاکمین به محکومین می شود.
اما تا همین الان اش، این جزیره کوچک، در اقیانوسی به عظمت تاریخ و جهان و انسانها، با نظامی فوکول کرواتی رو به جامعه جهانی و تا دندان مسلح رو به مردم اش، با حجم نامتناهی از خون هایی که از همین مردم ریخته است، دارد کشور مقاومتها و افسانه ها و اسطوره ها میشود. این روزها و این اعتصابها در تاریخ ایران و با اعلام جرمی به قدمت سرکوب و شقاوت خواهند ماند. در مورد این مقاومت ها در زندانها باید گفت و گفت و گفت، نوشت و نوشت و نوشت. هر تک جمله، هر تک حرکت، هر سکوت سنگینی که از هر فریادی کوبنده تر است باید آن را تا حدی انعکاس داد که جلادان جمهوری اسلامی و دولت اعتدالشان، تماشاچیان بی حرف و حامیان خاموش جهانی این نظام، کر و دیوانه شوند.
امروز دیگر تماما با مردم ایران است که کاری بکنند. نشان بدهند که انگیزه و قدرتشان برای دفاع از آنها که در زندانهای این نظام محکوم به مرگ تدریجی شده اند و برای دفاع از زندگی، آزادی و بقا خود و عزیزانشان از جنون این حاکمیت، قدرتمندتر است. این آن جایی است که دیگر مرزهای سیاسی و ملی و رنگ پوست و لهجه محو خواهند شد.
یکی از معیارهای مهم در یک جامعه انسانی، تامین امنیت جان انسانها است.
معیار و محک و ارزش یک جامعه آزاد آزادی بی قید و شرط بیان انسانها است؛ به این دلیل ساده که انسان خواهان نقد، تغییر و زیر و زبر کردن کل ”ارزش“ها است. در جمهوری اسلامی و متعلقاتش از بی بی سی و فرخ نگهدار و وراج های بی خاصیت ”اصلاح طلب“ و بیماران شکنجه گر اش همه قلبشان همزمان و هم ریتم میتپد: همهشان ضد آزادی، خوشبختی و برابری هستند.
زندانیان را آزاد کنید! پرونده تان را سیاه تر و سنگین تر نکنید!