روز موعود بلاخره رسید و مجلس دهم باز شد. با تصفیه اقلیتی از تندروهای دو جناح، کاملا معلوم بود که معتدل های هر دو جناح، مجلس را تسخیر میکنند و روحانی و دولتش پهلوان پنبه پیروز این میدان خواهند بود. قانون بازی اینها همان است که بود. کسی کسی را حذف نمیکند؛ ”اپوزیسیونی“ در کار نیست؛ اتحاد تاکتیکی طرفین و کش دادن این اوضاع به نفع هر دویشان است. اینها برخلاف دوره های پیشین، اینبار در سایه مقام معظم زیاد شلوغ نکردند، معتدل های دو جناح را غربال کردند و استخوانی هم جلوی تندورهای دو طرف پرت کردند. میخواهند آنقدر آسه بروند و آسه بیایند و قدم به قدم حرکت کنند که مردم فرصت ابراز وجود و دخالت پیدا نکنند. این فرمول هر دو جناح و هدف مقدس مجلس دهم است. اکنون که قوه مقننه هم به قوه مجریه پیوسته، میخواهند کنترل کامل اوضاع دستشان باشد.
۱- در این میان، شاید برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، اصولگرایان تندرو عملا به موقعیت ”اپوزیسیون“ پرتاب شدند. مقاومت امثال احمدی نژاد و شریعتمداری ایذایی و غیر موثر باقی ماند. از یک طرف، با قرار گرفتن خامنه اى در راس هدایت برجام و معامله با غرب، تندروهای این جناح عملا حمایت ولی فقیه را از دست دادند و سرشان بی کلاه ماند. از طرف دیگر، اوضاع سیاه منطقه خاورمیانه و جنایات و گرز چرخانی های داعش، آبرویی برای اسلام و مبانی فکری اش باقی نگذاشت. انزوا و هزیمت فکری تندروهای طیف راست نزد جامعه بیش از هر چیز نطفهی تلاشی و عقب نشینی ایدولوژیک رژیم اسلامى را در خود حمل میکند. عاقل ترهایشان این را سریعا فهمیدند. با اینحال، آنچه با از کف رفتن حضور در مجلس برای این طیف تندرو از جناح راست محتمل تر است، رشد سیاست هاى استیصال آمیز تر و ماجراجویانه تر در صفوف این طیف است.
۲- برای طیف موسوم به ”اصلاح طلبان“، روزنه و فرجه ای برای مانور ”اپوزیسیونی“ نمانده است. تنها برگ موجود در آستین شان بپاکردن جبهه ای متشکل از حامیان دولت، دوم خردادی های سابق و اصولگرایان معتدل در برابر اصولگرایان تندرو و ”انتقاد“ از دولت هشت ساله احمدی نژاد بود. در همان فردای انتخابات مجلس بار دیگر معلوم شد که ”دگر اندیشی“ و سیاست ”دفاع از اصلاحات“ برای این موجودات زبان بسته چیزی جز خبردار ایستادن در مقابل خامنه ای با پادرمیانی روحانی نیست. لیست امید با آن همه کبکبه و دبدبه که ادعای تسخیر مجلس را داشت، بزور توانست فراکسیونی ۶۰ نفره سرهم کند. حقیقتا نیز تجربه به این طیف ”متواضع“ آموخته است که جز خدمت به بقای نظام و تقویت خط رهبر کاری نکنند. ”آقا“ خود در راس اعتدال و همه کارها است. پایان ”مرگ بر آمریکا“ و تعجیل برای پر کردن درز تاریخی جمهوری اسلامی با دولتهای غربی، تمام شاکله و محتوای دوخرداد بود که بدون دخالت آنها به سرانجام رسید.
اکنون و از منظر جامعه پشت اینها رو به دیوار است. موقعیت امروز جنبش شان اقتضا میکند که با خیمه زدن و تستبیح چرخاندن در حاشیه دولت و مجلس اعتدال روحانی تنها به مدیریت کارهای حسینیه اقتدا کنند. این تمام داستان ”اصلاحات“ و رئالپولیتیک این جریان است. اینها نه تنها قایق جمهوری اسلامی را تکانی ندادند بلکه خود همیشه بخشی از سرنشینان آن بوده اند. موسوی، کروبی، خاتمى، حجاریان، سروش و گنجی و مابقی سرکردگان و ”دگراندیشان“ این طیف، امروز آشتى طلب ترین و خاموش ترین عناصر این جنبش اند. اینها نیز مانند اصولگرایان معتدل در جستجوى یک فصل مشترک سیاسى با جناح مقابل و تنش زدایى اند. مجلس دهم بارگاه این وصال و همگرایى است.
۳- تمام علائم حاکى از آن است که معتدلین لخت و بی سپر در مقابل جامعه قرار گرفته اند و آه و ناله از دست احمدی نژاد هم دیگر بردی ندارد و دقیقا همین به شریعتمداری و شرکا امکان ”افشاگری“ را داده است. با این حال، ”افشاگری“های اصولگرایان تندرو در نشان دادن شکست برجام و ناتوانی های ”مدیریت اشرافی“ دولت روحانی در مقابله با اوضاع وخیم اقتصادی، شاید علیرغم ماندن این طیف در پشت درهای مجلس، ظاهرا استفاده درون جناحی داشته باشد اما ساده لوحی محض است اگر کسی تصور کند اینها به جنگ دولت و مجلس اعتدال و خامنه ای می روند. دم زدن اینها از ”رفاه“ و ”معیشت“ در لباس مستضعف پناهی، یادآور خطر بلقوه ای است که در اعماق جامعه میجوشد. و آن چیزی جز ریختن توهم میلیونی مردم به ”گشایش اقتصادی و سیاسی“ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نیست. آتش زیر خاکستری که بنیان حاکمیت سرمایه و مذهب را در هم میپیچد. این آن خطری است که همه جناح ها را بر متن شلاق زدن کارگر و خفقان سیاسی حاکم به تکاپو بر سر راه چاره حفظ نظام در گامهای پیش رو متحد میکند.
حال که دولت و مجلس پاسخی جز سرکوب مطالبات رفاهی مردم محروم ایران و در قبال مسائل اجتماعى که موجد اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی امروز است، ندارند، باید از حالا در فکر علم کردن یک سوپاپ اطمینان در مقابل اعتراض علیه فقر باشند. باید آلترناتیویی از میان کثیفترین لایه ها و مهره های در ترشی خوابانده شده رژیم هوا کنند تا بار دیگر رفاه و معیشت و آزادی مردم را گرو بگیرند. و اینجاست که اصولگرایان تندرو تحت عنوان اپوزیسیون درون حکومتی بدردشان میخورد.
۴- باید در مقابل وعده وعیدهای فکاهی و پوچ ”گشایش اقتصادی“ دولت روحانی و مجلس مربوطه ایستاد. و به همان اندازه مهمتر باید در برابر پوپولیسم بی مایه ای که از شریعتمداری تا محجوب در وصف معیشت و رفاه کارگران راه انداخته اند به مقابله برخاست. نباید گذاشت که مطالبات رفاهی طبقه کارگر، خواست آزادی های سیاسی و اجتماعی، بیش از این بازیچه دست گرگ های رنگارنگ بورژوازی شود. سیاه و سبز و بنفش تا امروز تنها یک حقیقت را به ثبوت رسانده اند: شراکت شان در عداوت با رفاه و آزادی طبقه کارگر و اکثریت مردم محروم ایران!
خودآگاهی به این امر در ذهن جامعه و طبقه کارگر ناچار است نهایتا به یک رویارویی متحزب، متحدانه و طبقاتی علیه اردوی گندیده حاکمین امروز بیانجامد. این مهمترین رسالت کمونیستها و اولویت حزب ما در ایندوره است.