اگر متحد شویم –

”دولت نمیتواند بیکاری را مهار کند“ …

این آخرین درافشانی جناب روحانی است.  کسی که ماشین دولتی، وزارت خانه ها، بانک ها، کنترل کارخانه ها، دخل و خرج حوزه های مذهبی، مجلس، زندانها و ارتش، و … را دربست در اختیار دارد. کسی که تمام ابزارهای سیادت طبقه سرمایه دار ایرانی را در اختیار دارد. کسی که اعتبار حقوقی اش را از کل بورژوازی ایران گرفته است. کسی که دول غربی بعنوان یگانه آلترناتیو بورژوازی ایران به رسمیت اش شناخته اند. کسی که در روزهای آغازین سر کار آمدنش رخت و لباس بابا نوئل را پوشیده بود و وعده میداد که از آسمان آبی تنها در خلال ١٠٠ روز، اشتغال و گشایش و رفاه و امنیت و آسایش را سوغاتی میآورد. کسی که با گستاخی تمام رو به جامعه اعلام میکند ”مردم شکر نعمت کنند که بدبختر نشدند“؛ کسی که ملزومات بردگی مضاعف، مهندسی فلاکت، افزایش اعدامها و سرکوبها را مهیا کرده است. درست میگوید، امر دولت ایشان مهار بیکاری نیست، از همان روز اول هم نبود. دولت ایشان ابزار سرکوب کل بورژوازی ایران است که قرار است بعد از برجام و بازگشت به آغوش عموسام، شیشه را از خون محرومین پر کند.  دولت های پیشین پیشکش شان، فقط نگاهی بندازید به کارنامه دولت اعتدال! مهندسی فلاکت، کارگر کشی، فحشا و زن ستیزی، اسیدپاشی، کودک آزاری، شکنجه و بگیر ببند فعالین عرصه های اجتماعی، بستن دهان مخالف، بیشترین آمار اعدامها در طول حیات جمهوری اسلامی، جنگ ستیزی و عربده کشی های عظمت طلبانه ناسیونالیستی، بازتولید و حفاظت از گندیده ترین فرهنگ و آراء قرون وسطایی آنهم بعد از ٧٠٠٠ سال از تاریخ تمدن بشری و … به این لیست می توان افزود. اما همین قدر کافی است تا نشان داد که این دولت، دولت آلکاپون ها است؛ دولت کل بورژوازی ایران است که در مقابل چشمان همه ما رژه می رود.

کاش ”بیکاری“ تنها یک مقوله مجرد بود. کاش می شد حتی مثل یک سر درد معمولی با تجویز آسپرین و کمی استراحت مداوایش کرد. اما روشن است که بیکاری عارضه طبیعی و همیشگی سرمایه داری است. بیکاری یعنی رقابت کارگران بر سر یافتن کار، یعنی رضایت دادن کارگران به پایین ترین سطح دستمزد و شرایط بردگی، یعنی سود بیشتر برای سرمایه و سرمایه دار، یعنی بی چیز شدن و فقیرتر شدن همه کارگران و ثروتمند شدن همه سرمایه داران. به این اعتبار، جناب روحانی و دولت اش بعنوان نماینده کل بورژوازی ایران، صد البته که دیوانه نیست بیکاری را مهار نماید؛ کلی هم برایشان سود دارد.  بیکاری کارگران بشرطی که منجر به طغیان آنها نشود، مائده اى آسمانى است و خیلی هم سودآور است. اما آنچه کل اردوی سرمایه داری در ایران و در راس آن روحانی را به وحشت انداخته است ترس از بالا گرفتن توقعات فروکوفته مردم به دنبال توزرد درآمدن وعده های ”گشایش اقتصادی“ پس از برجام است. معلوم شد که این معرکه کوچکترین تغییری به نفع رفاه و خوشبختی و آزادی طبقه کارگر و اکثریت مردم محروم ایران در بر ندارد.

این دولت و این هیت حاکمه از عهده عصیان کارگران و نیروی جوان تحصیلکرده آماده به کار، از عهده جنبشی که به کمتر از آزادی و برابری رضایت نخواهد داد، بر نمی آید. جنبشی که اگر بر سر مطالبات اساسی خود متحد شود، میتواند ورق را بر گرداند. تنها این جنبش است که میتواند معضل بیکاری را حل کند؛ رفاه، امنیت، آزادی و خوشبختی انسانها را تضمین کند. این جنبش سوسیالیستی را باید از هم اکنون با تمام توان به رهبری، تحزب و سازمان قدرتمند ساخت تا در نبردهای آتی اهرم سیاسی قابل اتکایی برای جامعه در مبارزه علیه کل اردوی بورژوازی و دولت آن باشد.