پس از تصویب برجام در مجلس، خامنه ای ضمن تایید آن، نامه ای با شرایط ٩ گانه به روحانی نوشته است و روحانی هم پاسخ داده است. زجه ها و درد دلهایی که از یکسو مهر پایان داعیه ها و پزدادن های ”گشایش اقتصادی و سیاسی“ در جمهوری اسلامی را بر خود دارند و از سوی دیگر هشدار میدهند که بیش از این نمیتوان هندوانه زیر بغل ملت گذاشت. ناسلامتی قرار بود برجام، مملکت را گل و بلبل کند، حال باید مواظب شعله کشیدن توقعات مردم باشند! اکنون به دنبال بروز دپرسیون خامنه ای – روحانی، چپ و راست، از ماله کشان توده – اکثریت و”اصلاح طلبان“ چموش تا توله سگ هایی مانند کیهان شریعتمداری و دلواپسان، همه به ولوله افتاده اند و شروع به تکرار درد دلهای ”آقا“ و آسید کرده اند. هر کدام به نوعی بی افقی کل حاکمیت را جار میزنند. معلوم شد وعده ”لغو تحریمها“، ”گشایش اقتصادی“ و ”شکوفایی و توسعه“ چیزی جز سر کار گذاشتن جامعه و فراهم کردن شرایط دور دیگری از استثمار و سودآوری سرمایه از گرده کارگر و مردم محروم ایران نیست. اکنون اهداف این توهمات و نمایشهای مسخره آشکار شده است. این مهمترین فاکتوری است که همه جناحهای بورژوازی ایران – با عمامه و بی عمامه – را به دولا و راست شدن پشت سر خامنه ای و به ”اتحاد عمل“ و به خط شدن با شرایط ”خطیر“ امروز میکشاند.
مستقل از آن، واقعا وضعیت اینها دیدن ندارد؟ کو آن همه عربده کشی و آی نفس کش سردادن روحانی که میگفت در عرض ١٠٠ روز مشکلات را حل میکند؟ یادتان هست یک دورانی سید علی میگفت هرکس با امریکا مذاکره کند با الفبای سیاست آشنا نیست؟ اکنون شخص شخیص یک تنه در راس برجام و به چپ چپ و به راست راست کردن اپوزیسیون و پوزیسیون بورژوازی ایران قرار گرفته است. کجا رفت ”عزت اسلامی“ و مدیریت جهان اسلام؟ زپلشک! آرمانهای ”انقلاب اسلامی“ و ”امام امت“ در یک ”نرمش قهرمانانه“ هسته ای و با تایید مصوبه ”برجام“ مجلس توسط شورای نگهبان، بار دیگر همه تو زرد از کار درآمد. خودشان هم میدانند که قرار نبوده و نیست که آبی از این ”برجام“ برای مردم ایران گرم شود. تنها ظاهر اقتصاد و فرهنگ اسلامی را با یک تشریفات آبرومند رنگ کردند. جمهوری اسلامی و ارزش هایش در مقابل نسلی که به ایدولوژی اسلام بدهکار نیست به زانو درآمده است. اینها در مقابل اپیدمی فلاکت و بیکاری طبقه کارگر، در مقابل خشم فروخورده زنان و جوانان این مملکت، گریم کرده اند. چه ”برجام“ تصویب میشد چه نمیشد جمهوری اسلامی نمیتوانست پشت اسلام سنگر محکمی بگیرد و گله های سپاه و انصارالله اش با همان حق بجانبی گذشته، پشت ”معروفات“ و ”منکرات“ و ”مرگ بر آمریکا“ ظاهر شوند. وقتی خامنه ای یک روز پیش از تصویب برجام، بحث چگونگی استحاله ”نرم“ رژیم را پیش میکشد دیگر بسیجی و حزب اللهی، اصولگرا و دلواپس سگ کیست؟!
این رژیم و آن روتوش کثیف اسلامی، با هدف شکست کامل انقلاب ۵٧ ایران، پس زدن ”خطر“ کمونیسم و سرکوب طبقه کارگر و نهایتا بازگشت سرمایه داری ایران به بستر اصلی خود یعنی کلوپ ”جامعه جهانی“، ساخته پرداخته شد و امروز بعد از انجام آن وظیفه تاریخی، در هماهنگی کامل با بورژوازی بین المللی بعنوان یکی از دوستان غرب و محورهای ”ثبات در منطقه“، علیه مقاومت و ”خطر” هر لحظه داخل و سرکوب آن، با ظاهر و شمایلی ”خوشخیم“ به بازار عرضه شده است.
به این اعتبار، عر و تیز های امروز سران حکومت اسلامی همه برای مصرف داخلی است و عموما برای کشیدن دستی روی سر چفیه به گردنهای دفتر شریعتمداری و لولو خورخوره دلواپسان است که کمی تا قسمتی اینروزها پریشان حال شدهاند. تضمین رام کردن این طیف چماق بدست و چاقوکش در کوتاه مدت و برای روز مبادا و باز کردن قلاده آنها در فردای بعد از ”برجام“ و انداختنشان به جان هر اعتراض اجتماعی بر سر مطالبات رفاه، آزادی، تشکل، برابری، تحزب و اعتصاب … است. از این لحاظ دلواپسان دست از شامورتی بازی بر سر تصویب ”برجام“ بردارند، زیاد به خودشان نگیرند. جایگاه و استخوانشان نزد ”آقا“ و پیش بورژوازی ایران کاملا محفوظ است. تاریخا اتکا بورژوازی به گانگستریسم سیاسی در صحنه سیاست ایران همیشه لازم بوده است. در دوران حکومت شاه، دار و دسته های شعبان بی مخ ها، ساواک و نهادهای امنیتی، روحانیت، مساجد و تکایا، موی دماغ ازادیخواهی در آن جامعه بودند، امروز هم در جمهوری اسلامی سپاه، وزارت اطلاعات، آخوند و نهادهای مذهبی ادامه همان امر ”مقدس“ اند. بورژوازی ایران بدون این نهادها اساسا اموراتش نمیگذرد.
اما خیل ”اصلاح طلبان“، کهنه پاسدارها نو مهندس دکترها، توده – اکثریتی ها، و تمام مهره های ریز و درشت این نهضت روشنفکری اسلامی، از گنجی و سروش ولتر و مغز متفکر حجاریان، تا نگهدارها و لمپن بهنودها، اینها هراندازه هم از سیاست های داخلی و بین المللی دوره خمینی فاصله بگیرند، هرچقدر خواهان بهبود رابطه با غرب باشند، ”معتدل و میانه رو“ بشوند، منادی گشایش سیاسی و اقتصادی باشند، هرچند بار کشتی به لجن نشسته بورژوازی ایران و دولتش را به آبهای ”جامعه بین المللی“ بیندازند و هرچقدر شکست ایدولوژیک شان را رفو کنند و از ظریف و مصدق و امیر کبیر مجسمه بسازند، اما باز در انتهای این مسیر در مقابل مطالبات فروکوفته طبقه کارگر ایران و جبهه برابری طلبی کفگیرشان به ته دیگ میخورد. ضرورت ایجاب میکرد برای آتیه این جمهوری کار ویژه ای میکردند: تصویب ”برجام“ پاسخ این ضرورت بود و بس! هدف مشترک دولت اینها با کاپیتانی ”آقا“ و محور رفسنجانی – روحانی، دادن سیگنال به غرب برای معامله بود. در کنار ادامه دخالت در صحنه سیاست خاورمیانه، مذاکرات و توافقات هسته ای حاوی پیام سران اصلی رژیم برای کنار آمدن با غرب به قیمت بقاء رژیمشان بود. تصویب ”برجام“ تحقق این سناریو بود.
از طرف دیگر، کل این اپوزیسیون قانونی و پرو دولتی امروز در رکاب خامنه ای میگویند که ”حل مشکلات تنها در مسیری ٢٠ ساله ممکن است“، ”وضعیت شکننده است“، ”دولت حقوق کارمندان شرکت نفت را هم ندارد“، ”دولت از بانکها قرض میکند“، ”دلار سیر صعودی دارد“، ”گرانی حتمی است“، ”دولت به این زودی نمیتواند مشکلات را حل کند“، ”باید جنس و مواد اولیه بیاید“، ”بعید است دولت در شش ماه بتواند اشتغال ایجاد کند، رشد اقتصادی ایجاد کند یا تورم را کم کند“ و … و نهایتا به قول حجاریان ”این دولت تنها شانسی اگر دارد اینست که بی بدیل است”!
به زبان بی زبانی پلهای پشت سر و پیش رو، خراب شده است؛ تق شان در آمده است؛ ”برجام“ و جمهوری اسلامی آخرین خندقشان است؛ همه میدانند که اگر در این اوضاع و احوال یکدست و متحد پشت جمهوری اسلامی و ”آقا“ ظاهر نشوند و زبانشان لال بلایی سر دولت بیاید فاتحه سیاسی کل این جبهه با عمامه و بی عمامه خوانده شده است. حتی اگر دوره ای غرب و آمریکا میتوانستند محمل و عامل پیش بردن تعرض نیم بندشان به جمهوری اسلامی را از مسیر ”موازین دموکراسی و حقوق بشر“ پیش ببرند، امروز اما این روزنه هم با بازگشت رژیم به آغوش “جامعه جهانی” بسته شده است. اکنون دولت عربستان سعودی چقدر محکوم به نقض ”دموکراسی و حقوق بشر“ است جمهوری اسلامی هم به همان اندازه! به این اعتبار، بعد از ”برجام“ مردم بدون هیچ حفاظ و حایلی در مقابل جمهوری اسلامی و کلوپ ”جامعه جهانی“ قرار گرفته اند.
اکنون هیچ محاسبه ای نمیتواند نیروی طبقه کارگر ایران، زنان و جبهه آزادیخواهی و مساوات طلبی مردم و خواست مبرمشان برای رفاه، آزادی و امنیت در جامعه را خط بزند. هراس دولت اعتدال و کل بورژوازی ایران، از مطالبات اساسی این طبقه است. با ”برجام“ مصاف جمهوری اسلامی با غرب برای بازخرید بقاء جمهوری اسلامی، به هر قیمت و از جمله به قیمت استحاله، آغاز میشود، اما روند و سرانجام این مصاف خارج از حضور دائم مصاف اکثریت مردم محروم ایران با جمهوری اسلامی و برای بزیرکشیدن آن قابل تصور نیست.
به این اعتبار، باید از انتظار و امید واهی به حل مشکلات در چهارچوب افق های بورژوازی ایران و جناحهای آن عبور کرد؛ امروز بهترین شرایط برای ایجاد یک سنگر محکم و یک صفبندی و اتحاد طبقاتی ویژه در مقابل جمهوری اسلامی و کل بورژوازی ایران مهیا است. تنها زمانی اینها عقب خواهند نشست که شاهد شکلگیری و عرض اندام مطالبات رفاهی طبقه کارگر، خواست آزادی های گسترده اجتماعی، مبارزه برای برابری و رفع تبعیض و تامین امنیت کامل در جامعه باشند. همه موادی که در منشور ”رفاه، آزادی و امنیت مردم ایران“ آمده است باید برافراشته شوند. مطالبات این منشور لازم است به یک خودآگاهی و یا پیش فرض همگانی در جامعه تبدیل شوند. حزب ما این امر را تضمین میکند.
در جهان تا مغز استخوان خفه شده از فریبکارای و وقاحت دول بورژوایی که با انحصار کامل بر میدیای دست بر ماشه، تخریب و جنگ در خاورمیانه را تحت نام امنیت، قتل عام شهروندان غیر مسلح عراقی و سوریه ای را مبارزه با تروریسم و ”دمکراسی“ میخواند، رژیم اسلامی و کل بورژوازی ایران در حاکیمت و در اپوزیسیون، اعضا معتبر این کلوپ اند. داعیه های امروزشان میگوید که درس ”دمکراسی“ بورژوایی را خوب آموخته اند!