مصاحبه کمونیست با فواد عبداللهی دبیر تشکیلات خارج حزب حکمتیست: کنفرانس تشکیلات خارج حزب حکمتیست در تاریخ ٢٣ ژوئیه ٢٠١۵ پایان یافت و شما به عنوان دبیر تشکیلات خارج حزب انتخاب شده اید. اجازه بدهید به عنوان اولین سوال از شما بپرسم که ارزیابی تان از این کنفرانس چیست و این کنفرانس چقدر توانست به اهداف خود برسد؟
فواد عبداللهی: ویژگی کنفرانس امسال تلاش برای یکی کردن تصویری واحد از مقطعی بود که در آن به سر می بریم. شرط اینکه قدم های بعد چه خواهد بود ریشه در تبیین ما از دوران معاصر دارد. به این معنی که باید آگاهانه بسنجیم که کجا ایستاده ایم. رسالت و هدفى که براى خود قائل هستیم این نیست که ادامه دهنده آن موقعیتی باشیم که بوجود آورده ایم. تشکیلات علنی ما باید ابزاری برای به سر انجام رساندن کاری باشد. و این یعنی همان تز معروف مارکس که می گوید: “فلاسفه جهان را تا به حال تفسیر کردند، هدف اما تغییر آن است”. به شهادت تاریخ بشر، جهان هزاران سال است که طبقاتی است و در هر دوره مشخص به دست عده ای زورگو و مفتخور چرخیده است؛ ما این را قبول نخواهیم کرد. الان دیگر از هر حکمتیستی بپرسید که چه می خواهد و چه جوری فکر می کند، لیستی از مطالبات انسانی و آزادیخواهانه و برابری طلبانه را ردیف خواهد کرد: مردم باید برابر باشند و از امکانات مادی کافی برخوردار شوند، نداری و فقر ریشه کن شود، جهالت ناسیونالیستی و مذهب جارو شود، شادی و لذت جزء لا یتجزای زندگی انسانها باشد، استثمار از جامعه رخت بربندد و جای آن را تلاش آزادانه و آگاهانه احاد انسانی پر کند؛ بشر، بشر باشد و کسی بنا به تعریف از دیگری بالاتر نباشد… مبارزه و ضرورت به کرسی نشاندن این آرمانها فلسفه فعالیت و تحزب کمونیستی ما است.
از سوی دیگر، عضو شدن هر کدام از ما در حزب حکمتیست، تعریف روتین زندگی ما نیست، ما این حزب و تشکیلات آن را بر اساس حشر و نشر هم محفلی هایمان نساخته ایم. ویژگی سنت ما، به ما می گوید که هدف، انتقال باری مشخص در پروسه معینی از تاریخ از نقطه “الف” به نقطه “ب” است. لذا این روند برای ما برگشت ناپذیر است و باید مدام این سوال را از خود بپرسیم که کجای راهیم. برای این منظور در هر کجای دنیا که باشیم احتیاج به ابزاری داریم که قادر باشد واقعیت بیرون از خودمان را توضیح و تغییر دهد. هیچ کدام از ما بیش از این نمی پذیرد که صحنه سیاست، محل تاخت و تاز و گردنه بگیری احزاب بورژوایی باقی بماند. انسانی که قبول کرده است هر چهار سال یکبار از سر ناچاری به احزاب بورژوایی رای دهد چیزی جز یک قربانی در این سیستم نیست. دل خوش کردن به اینکه کدام یک از این احزاب رفاه، بیمه بیکاری، آزادی و امنیت را شل و سفت می کنند، امر ما نیست. کار ما رسمیت دادن و قدرتمند کردن جنبش و جریانی است که یکبار و برای همیشه دنیا را عوض کند. تصویر عمومی که میدیای نوکر به جامعه می دهد این است که مردم اکثرا یا مذهبی اند یا قومی و ناسیونالیست یا عقب مانده و بی فرهنگ. اما این یک وارونگی حقیقت را با خود حمل می کند. در تاریخ، دوره هایی بوده که مردم اکثرا سوسیالیست بوده اند. انقلاب ١٩١٧ روسیه نصف بیشتر جمعیت دنیا را بلشویک کرد. نصف مردم دنیا را با فرهنگ کرد. ما اگر بخواهیم، اگر قدرتمند باشیم می توانیم به سرعت به سمت سوسیالیستی کردن باورهای مردم گام بر داریم.
حزب حکمتیست ویژگی و پایه هاى مهم تاریخى در تفکیک خود از بقیه را دارد و این دستاوردی است که دشمن طبقاتی خویش را در هر کجای دنیا که باشد سر جایش بنشانیم و حقانیت خود را اثبات کنیم. این راه احتیاج به نقشه عمل دارد و تا جایی که به حیطه فعالیت ما در خارج کشور برمیگردد، کنفرانس تشکیلات علنی این حزب به درست بر نقاط قدرت و ضعف و توانایی های این تشکیلات انگشت گذاشت. ویژگی این دوره در هم تصویر شدن ما با هم، در قدم پیش گذاشتن کادرهای حزب در کمیته های محل کار و زیست و طراحی و پیاده کردن نقشه ای است که بتواند سازمان، قدرت، حضور اجتماعی و تعرض را تضمین کند. از این نظر کنفرانس توانست نقطه آغاز جهش به این سمت باشد.
کمونیست: در اطلاعیه پایانی کنفرانس چه در بخش گزارش و چه در بخش اولویتهای تشکیلات خارج به دوره جدیدی در فضای سیاست ایران اشاره میشود. طبق اطلاعیه٬ حزب حکمتیست هم وارد دوره ای جدید شده است و جهت عمومی اطلاعیه تاکید بر بهبود کار تشکیلات خارج در جهت جواب به نیازهای این دوره معین است. سوال این است که مشخصات این دوره جدید چیست و چه رابطه ای با فعالیت در خارج کشور دارد؟
فواد عبداللهی: این دوره دوره ای است که کل بورژوازی ایران با پوزیسیون و اپوزیسیون اش، توسط غرب رسما به کلوپ “جامعه جهانی” برگردانده شد. دوره آشتی با “شیطان بزرگ” است و جمهوری اسلامی در راس این آشتی و “نرمش قهرمانانه” با غرب قرار گرفته است. دولت اعتدال برای این امر سر کار آمد؛ امروز اولین دستمایه معاملات هسته ای با آمریکا، دامن زدن به پروپاگاند پان ایرانیستی و تبلیغات ناسیونالیستی در فضای سیاسی ایران است. تبلیغات “ایران قدرتمند” بیش از آنکه حرف خود لایه های حکومت باشد، در میان اپوزیسیون ناسیونالیست و عظمت طلب ایرانی در خارج کشور باد زده می شود. از حزب بی بی سی تا سازمان اکثریت، تا حزب توده و جبهه ملی و مابقی شرکا این دوران را “پیروزی مردم ایران” قلمداد می کنند و به احساسات ناسیونالیستی در راستای قناعت به وضع موجود دامن می زنند. کل این اردو در رکاب روحانی و خامنه ای و رفسنجانی آستین ها را بالا زده تا اعتراض طبقه کارگر، اعتراض به نابرابری، خشم عریان از ستم بر زنان، و استبداد سیاسی موجود را توجیه کنند و دولت و طبقه حاکمه در ایران را که عامل اصلی و اساسی تحمیل فقر، ناامنی، فلاکت، و اختناق است را از زیر تیغ اعتراضات و فشارهای اجتماعی، سالم بدر برند. به این اعتبار اینها پادوهای دولت اعتدال در خارج کشوراند که به هر وسیله ای تلاش می کنند تا ضمن توجیه توافقات جمهوری اسلامی با آمریکا، طبقه کارگر ایران را به صبر و سازش و سکوت و قناعت به سرمایه دار ایرانی و دولت آن بکشانند. اینها پرچمدار تداوم استثمار شدید کارگران، اختناق و زن ستیزی و بی حقوقی سیاسی شهروندان در پیشگاه سودآوری سرمایه و گردش چرخهای تولید در ایران اند. شعار کلیدیشان کار ارزان و شلاق استبداد است؛ اردوگاه اینها اردوگاه سرمایه است. نباید بیش از این فراخوان “صبر کنید!” را از حکومت و صف حامیان آن در اپوزیسیون خرید. نباید وعده و وعید بیشتر را قبول کرد. نباید بیش از این برای دسترسی به ابتدائی ترین سطح معیشت و آزادی سیاسی منتظر شد. کنار رفتن تحریم ها و پایان مناقشه بیش از یک دهه به بهانه اتمی و بازگشت به دامن غرب آغاز اعلام مطالبات اساسی و پایه ای اکثریت مردم ایران است. به این اعتبار خارج کشور جایی است که در امر برگرداندن اوضاع امروز به نفع جبهه آزادیخواهی و مساوات طلبی در ایران نقشی عمده و حیاتی بازی میکند. باید علیه روحانی چی ها، اعتدال چی ها و پرو دولتی ها در خارج کشور ایستاد. نباید به هیچ عنوان اجازه داد که در مماشات دول غربی با جمهوری اسلامی، خارج کشور به جولانگاه بورژوازی ایران و رژیم آن تبدیل شود. آن نیروی سیاسی که بتواند پادوهای دولت اعتدال و بورژوازی ایران را در خارج لگام زند، در تحولات آتی ایران نقش برجسته ای ایفا میکند. ما تلاش میکنیم به کمک همه آزادیخواهان و بشریت متمدن در خارج کشور این امر مهم را تضمین کنیم.
کمونیست: چرا اساسا در زمانی که ذهنیت عمومی فضای اپوزیسیون ایران بی اهمیتی کار در خارج و بی تاثیری آن است٬ کنفرانس شما بر اهمیت آن و حیاتی بودن آن به عنوان یک پای قدرت در ایران تاکید دارد. سوال این است که اهمیت کار در خارج و کلا این عرصه در این دوره کجای استراتژی حزب حکمتیست به عنوان حزبی که کسب قدرت و استقرار سوسیالیسم را به عنوان استراتژی خود تعریف کرده است و سرنگونی جمهوری اسلامی را قدم اول در این راه میداند٬ قرار میگیرد؟
فواد عبداللهی: بنظر من این یک مسئله معرفتی نیست؛ بلکه یک اختلاف عمیق سیاسی ما با سایر جریانات اپوزیسیون است. بر ذهنیت عمومی فضای اپوزیسیون ایرانی ناسیونالیسم حاکم است؛ در این دیدگاه، جغرافیای خارج کشور اردوگاه موقتی است که قرار نیست روی پای خود اعتباری داشته باشد. گویا همه در این اردوگاه دانشجواند یا منتظراند تا شاهد اتفاق خاصی در ایران باشند و بعد برگردند؛ و این سنت آشنایی است. سنت حاشیه ای اپوزیسیون ایرانی و راستش نوع چپ آن که در داخل محمل متحد کردن، سازماندهی و به قدرت رسیدن نیست، در خارج هم از مردم جز آکسیون توقعی ندارد. در داخل زبان مردم را نمیفهمد، و در خارج نیز از جامعه ایزوله است. امروز و در پس توافقات جمهوری اسلامی با غرب حتی آکسیون را هم ازشان گرفته اند. این اپوزیسیون نشان داد که در دنیای واقعی دنباله رو جناح بندی های بورژوازی ایران و بخشی از آن است. و به همین اعتبار خارج برای این اپوزیسیون نقش یدک سیاسی برای داخل را دارد. در حالیکه جامعه ایرانی خارج کشور یک پدیده انتگره با محیط سیاسی و اقتصادی مردم کشورهای “میزبان” و در عین حال در ارتباط فشرده تر سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی با مردم ایران هستند. در جامعه ایران حتی اگر انقلابی هم رخ دهد اما این جمعیت کماکان ساکن کشورهای محل سکونت خود باقی خواهند ماند. در نتیجه برای ما خارج پشت جبهه داخل نیست؛ جغرافیایی است روی پای خود و به اعتبار خود مهم؛ داخل و خارج دو جغرافیای جدا و در عین حال به هم پیوسته اند و از همدیگر نیرو میگیرند. برای نمونه بیشترین اعتبار را همین اپوزیسیون راست یعنی جریانات بستر اصلی جامعه در خارج برای جنبش سبز و دولت اعتدال و آینده بورژوازی در ایران و جمهوری اسلامی در راس آن خریده است. جمهوری اسلامی بخشی از ادامه حیات خود را مدیون حضور غیر مستقیم اش در فضای فکری و ناسیونالیستی این اپوزیسیون است؛ امروز این فضا در دست بی بی سی، توده – اکثریتی ها و عظمت طلبها و ناسیونالیست های طیف های رنگارنگ است؛ اینها زبان حال جمهوری اسلامی در خارج کشورند. از نمونه های دیگر میتوان به مبارزات دایمی علیه بی حقوقی زنان، کمپینهای دفاع از مبارزات کارگران و مشخصا کمپین گسترده و طولانی مدت دفاع از کارگران نفت، کمپین دفاع از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در دفاع از مبارزات داخل کشور که خود ما راه انداختیم٬ همه و همه اهمیت این عرصه از فعالیت را بوضوح بیان میکند.
می خواهم بگویم کسی که در خارج هژمونی دارد در داخل یک سر و گردن از همه بالاتر است و برعکس کسی که در داخل رهبر سیاسی شود در خارج شخصیت میشود. جغرافیا نیست که دامنه تاثیر را تعیین میکند، مضمون و ابعاد و عمق فعالیت یک جنبش، یک رهبر و یک حزب در داخل و خارج است که دامنه نفوذ ما را تعیین میکند. همه میدانند که فضاى سیاسى خارج به سرعت روى فضاى سیاسى داخل تاثیر میگذارد و بر عکس فضاى سیاسى داخل سریعا در خارج بازتاب میابد. رابطه داخل و خارج یک رابطه سیاسى – اقتصادى فشرده است. یک حزب سیاسى باید تاثیر این رابطه در امروز و در فرداى ایران را دقیقا ارزیابى کند. اگر ما نباشیم این “جامعه ایرانی خارج” ارتش ذخیره دست راستى ها و دولت اعتدال روحانی براى حمله و فشار به مردم و طبقه کارگر در ایران خواهند شد. اگر ما درست کار کنیم بخش بزرگی از این جمعیت مهاجر نیروى ما، نیروى انقلاب سوسیالیستى، نیروى بشریت متمدن در خارج کشور خواهد شد. این مصاف و چالشى است که در مقابل ما در این دوره قرار دارد. به این اعتبار ما میخواهیم این فضا را در دست خود بگیریم؛ “گتو”ی بورژوازی ایران را حاشیه ای کنیم و ورق را برگردانیم؛ خارج محل استیلای ناسیونالیستها نیست؛ کمونیست ها میتوانند نیروی واقعی و اصلی در جامعه ایرانیان مهاجر باشند که امروز اساسا زیر پوشش تبلیغى، سیاسى و ارزشى و طبعا نفوذ جریانات اپوزیسیون راست و ناسیونالیست ها است.
علاوه بر این رفقای ما در خارج کشور و چند میلیون مردمی که از ایران عمدتا بدلایل سیاسی خارج شده و در این کشورها پناهنده شده اند٬ اکثریت بالایی از آنها بخشی از طبقه کارگر و مردم محروم کشوری هستند که در آن ساکنند. این چند میلیون انسان کارگر و زحمتکش به عنوان بخشی از طبقه کارگر این کشورها زیر سلطه طبقه بورژوا در این ممالک کار و زندگی میکنند٬ استثمار میشوند٬ بی حقوقی میکشند و مورد تعرض طبقه حاکم و دولتهایشان قرار میگیرند. به این اعتبار نیز خارج کشور به عنوان محل زندگی آنها مورد توجه است. انتگره شدن در این ممالک و شراکت در سوخت و ساز آن و تلاش برای تقویت اعتراض کارگری و صف آزادیخواهی در این کشورها نیز گوشه ای دیگر از کار ما است.
فاکتور بعدی در اهمیت خارج کشور برای حزب ما به عنوان یک حزب کمونیستی که عزم به زیر کشیدن جمهوری اسلامی، کسب قدرت سیاسی و استقرار سوسیالیسم را در دستور دارد٬ جلب پشتیبانی هم طبقه ای های خود و کل صف بشریت متمدن در دفاع از انقلاب کارگری در ایران٬ نگه داشتن حکومت کارگری و حفظ قدرت آن است. از نظر ما در دنیای کنونی بدون جلب چنین پشتیبانی بین المللی و انترناسیونالیستی حتی اگر کمونیستها در ایران قدرت را بگیرند٬ نمیتوانند آنرا نگه دارند٬ نمیگذارند نگهش بدارند. تضمین اینکه فردا حکومت کارگری در ایران را بمباران نکنند٬ کل جامعه را به نیستی و نابودی نکشانند٬ جلب پشتیبانی طبقه کارگر جهانی٬ اتحادیه های کارگری٬ نیروهای چپ و آزادیخواه و در یک کلام مردم متمدن این کشورها از آن انقلاب و از حکومت کارگری در ایران است.
کمونیست: بحث اولویتهای این دوره تشکیلات خارج یکی از مباحث کنفرانس بود. کنفرانس خارج بر چه اولویتهایی تاکید دارد و چه امر مهمی در دستور این تشکیلات است؟
فواد عبداللهی: در جواب به سوالات قبلی در مورد اهمیت فعالیت کمونیستی در خارج کشور توضیح دادم. بر این اساس اولویتهای دوره کنونی نیز بخشی از کل این هدف و حلقه ای در نیل به اهدافی است که اشاره شد. هر نقشه و فعالیتی در خارج کشور باید به عنوان حلقه ای از کل استراتژی حزب و امری در خدمت آن باشد. مسلم است که اکنون نه کمونیستها در موقعیتی هستند که بتوان فوری جمهوری اسلامی را انداخت و نه وضع تشکیلات خارج ما چندان مطلوب و مورد نظر ما است. با این وصف تلاش ما برای نزدیک کردن سازمان حزب در خارج به ابزاری است که باید باشد. طبیعتا تشکیلاتهای مختلف ما در کشورهای مختلف بر اساس توان و امکانات خود و موقعیت و شرایطی که دارند٬ نقشه ای قابل وصول و قابل اجرا را در دستور خود قرار خواهند داد. با این مقدمه اجازه دهید من به چند قلم از اولویت های این دوره اشاره کنم:
– پخش منظم نشریات حزب در میان ایرانیان مقیم خارج؛ تامین دسترسی یک حزب کمونیستی به چشم و گوش مردم یک رکن اساسی بحث حزب و قدرت سیاسی است. باید حداقل بتوانیم حکمتیست هفتگی و کمونیست ماهانه را بدست هزاران نفر برسانیم و مطمئن شویم خوانده اند و از آن تاثیر گرفته اند.
– سر و سامان دادن به کمیته های حزبی محل و کلا سر و سامان دادن به سازمان حزب
– افشای اپوزیسیون پرو روحانی و پرو اعتدال: ما تعرض رژیم به طبقه کارگر و اکثریت محروم در داخل ایران را علاوه بر تعرض به جمهوری اسلامی به عنوان شاخص اصلی فعالیت خود در خارج٬ با تعرض به اپوزیسیون پرو رژیم و پادوهای آن در خارج پاسخ خواهیم داد. ما تنها جریانی هستیم که اوضاع بعد از توافقات هسته ای را بدرست تشخیص داد. فراخوان ما به اعضا و هواداران احزاب چپی است که به هر دلیلی دورنمای فعالیت خود را بر شکاف غرب و ایران سوار کرده بودند و امروز در پس این توافقات به بن بست رسیده اند و صفوفشان شروع به ریزش کرده است، به حزب ما بپیوندند؛ و صف مقاومت، سازماندهی و تعرض کمونیستی در خارج کشور علیه جمهوری اسلامی و اپوزیسیون راست و علیه فضای موجود ناسیونالیستی را تقویت کنند. به اعتبار تحولات سیاسی امروز، حزب ما تنها حزبی است که آتیه و آینده فعالیت خود را به رابطه غرب با جمهوری اسلامی گره نزد. دولت اعتدال کماکان دولت استثمار و اعدام و سرکوب و استبداد و اسیدپاشی است. ظاهر شدن پادوهای آن با کراوات و پاپیون در مجامع بین المللی و در رسانه های بورژوایی از جمله بی بی سی تغییری در این واقعیت نمیدهد. اینها را باید سر جایشان نشاند. ما تضمین میکنیم که پرچم سرنگونی تمام و کمال این رژیم، پرچم انقلاب کارگری را زنده نگه خواهیم داشت. ما پرچم لغو حکم شنیع اعدام، پرچم رهایی کامل زنان، دفاع از رفاه، معیشت، آزادی و امنیت مردم ایران را زمین نخواهیم زد. ما پرچمدار حق بی چون و چرای اعتصاب، تشکل، و تحزب طبقه کارگر ایران ایم و از آن به دفاع برخواهیم خاست. میگویند گشایش سیاسی داده اند! بسیار خوب؛ مردم ایران آزادی تحزب خود را می خواهند. آزادی احزاب خود را می خواهند. این دولت اقلیت مفتخور جامعه است؛ اندازه قامت خودش آزادی میدهد، به طبقه خودشان آزادی می دهند. استبداد و بی حقوقی و تحمیل سرکوب به اکثریت مردم ایران کماکان به قوت خود باقی است و جزو لاینفک حاکمیت سرمایه و طبقه حاکمه در ایران است. لذا تا اینها حاکم اند آزادی مشروط است و رفاه و امنیت شامل حال معدودی انگشت شمار است. ما پرچمدار دفاع بی قید و شرط از آزادی خواهیم بود.
– بسیج افکار عمومی و افشای رسانه های گروهی مدافع دولت اعتدال و روحانی چی اعم از فارسی زبان و رسانه های محلی در اروپا و نیز افشای احزاب و دولت های ارتجاعی اروپا بخاطر حمایت از جمهوری اسلامی و سکوت در مقابل سرکوب رژیم و مطالبات آزادیخواهانه مردم، بخش دیگری از کار ما خواهد بود.
– تقویت افق رادیکال و کمونیستی در میان طیف هرچه وسیعتری از مهاجرین ایرانی و آشنا کردن بیشتر آنها با اهداف و سیاستهای حزب، در مقابل جریانات ناسیونالیست و کل اپوزیسیون بورژوایی؛ اینها نباید بی تاوان بمانند و راحت و آسوده به کار خود ادامه دهند. افکار عمومی را هر چه بیشتر باید علیه ناسیونالیستها و میهن پرست ها، علیه نمایندگان دولت اعتدال در خارج کشور به حرکت در آورد و مبارزات قدرتمند مداومی را سازمان داد. تعداد مهاجرین آفریقای جنوبی در اروپا و آمریکا بسیار کمتر از مهاجرین ایرانی بود و دنیا را بر سر آپارتاید و دولت نژادپرست آفریقا خراب کردند. جمهوری اسلامی هم در میان اکثریت مردم به همان اندازه بی آبرو است. کم جنایت نکرده است. کم کیفرخواست علیه آن وجود ندارد، چرا نباید لااقل به اندازه رژیم آفریقای جنوبی در خارج کشور زیر فشار باشد. این دینی است که ما کمونیستها و مهاجرین خارج کشور به گردن داریم. مهاجرین ایرانی باید عمیقا خود را در بی حقوقی و خفقان و فقری که به اکثریت مردم در داخل تحمیل شده شریک بدانند. تکانهای اساسی در جامعه ایران در راه است، نباید گذاشت با پرچم فسیل شده امیر کبیر و مصدق و شیر خورشید، با پرچم ناسیونالیسم ایرانی برای رژیم سرمایه داری ایران عمر بخرند. نگذاریم پان اسلامیسم جای خود را به پان ایرانیسم بدهد! این دو به اندازه هم مرتجع اند. نباید گذاشت شرایطی مهیا شود که اینها هست و نیست مردم را دوباره غارت کنند و کیسه های گشاد خود را پرتر کنند. فراخوان ما این است که مردم مطالبات و اهداف سیاسی احزاب را به دقت دنبال کنند. برنامه احزاب را بخوانند تا با چشم روشن ببینند که برای رفاه مردم هر کس چه برنامه ای دارد. برای آزادی های سیاسی و اجتماعی صریح و بی پرده چه میگوید، در مقابل آپارتاید جنسی، در مقابل فقر و بیکاری، در مقابل طب و آموزش و پرورش و ساعت کار و برای آینده کودکان بی حقوق در ایران، برنامه اش چیست.
اینها و دهها رقم کار دیگر بر دوش ما است. پیش بردن این وظایف در گرو سروسامان دادن به سازمان حزب در خارج است. سازمان حزب در خارج باید تبدیل به ابزاری شود که از بالا تا پایین به عنوان یک ماشین روغنکاری شده و به عنوان بخشهایی از یک بدنه واحد در پیشبرد یک نقشه مشترک کار کند. سازمان ما از این تصویر فاصله دارد و ترمیم و ساختن آن یکی از اولویتهای اصلی ما در این دوره است. قطعا چنین کاری قبل از هر چیز در گرو شریان افق و سیاست حزب و تامین بالاترین اتحاد سیاسی در صفوف این تشکیلات است.