اکنون با گذشت یکماه از اعتراضات و اکسیونهای ١۶ آذر که چپ مهر خود را به آن زد لیبرالهای وطنی و قومی های از قلاده گریخته هجوم بی شرمانه خود را علیه کمونيست ها در دانشگاه آغاز کرده اند. نمونه تیپیک این اشخاص که بحق عیار ”دموکراسی“ خواهی شان ترکیده است آقای احمد عشقیار است.
ایشان در نوشته ای بعد از آکسیونهای ١۶ آذر امسال تحت عنوان ”از پشت خنجر میزنند“ درفشانی های زیادی نثار چپ کرده اند. ایشان می فرمایند : حال مرز میان کسانی که به دموکراسی “ایمان” دارند، با کسانی که آبشخورشان ارتجاعی ترین تفکرات توتالیتاریستی است و تنها خود را دموکرات جا می زند، بیش از پیش روشن شده است. چپ رادیکال (ارتجاع رادیکال)، که پیشتر از سوی فعالین دانشجویی لیبرال به عدم تقید به دموکراسی، حقوق بشر و اخلاق سیاسی متهم شده بود، به خوبی نشان داد که آن اتهام ها بی اساس نبوده است. ارتجاع رادیکال که پیشتر خود را به نیروهای دیگر می چسباند و از نردبان این و آن بالا می رفت، به ناگاه با جذب چند نفری نیروهای زیر دیپلم، مشکوک و غیر دانشجو، بر طبل توخالی رادیکالیسم چپ کوبید و تثبیت رادیکالیسم چپ را در بوق و کرنا کرد. ما نیز این حادثه را به فال نیک می گیریم.“
آدم اگر ريگي به کفش نداشته باشد باید رو در روی مردم شکست و پیروزی اش را تعریف کند. شگفتا که در تمام نه نه من غریبم های این آقایان حتی یک سطر راجع به این مسئله پیدا نمی کنید. در عوض بسیار صریح و روشن و از تریبون های مختلف خود را هنوز صاحب اختیار سرنوشت مردم و صاحبان مشروع قدرت می نامند. چه نیرویی، چه عاملی و چه نیازی افسار این جماعت را اینچنین علیه چپ و آزادیخواهی در دانشگاه رها کرده است؟ تو گویی کمپ راست آزمون دردناکی برای پذیرش اینها به محفلشان گذاشته است!
راستش مرزبندی ما با اینها قبل از آنکه ربطی به ”اخلاق سیاسی“ و چرندیاتی از این دست داشته باشد پایه مادی و طبقاتی دارد و به قدمت تاريخ بورژوازی است. ما نه سخنور، نه متعلق و نه حامی آن طبقه ای هستیم که بودنش را با استثمار و مکیدن هر روزه خون کارگر توجیه میکند. آنچه قرار است زیر بال لیبرالها و امثال عشقیار را بگیرد، دیروز جمهوری اسلامی و عبای آخوند بود امروز عصای شکسته آمریکا و آرمان هاي اپوزيسيون پرو غرب است که در جنگ علیه عراق دود شد و هوا رفت. معلوم شد که قرار گرفتن در کمپ سوخته موسوم به ”نظم نوین جهانی؛ هیئت حاکمه آمریکا ، چیزی جز پروبال دادن به کنتراهاي قومي و قدرتمند کردن اسلام سیاسی در خاورمیانه نیست. معلوم شد که اتفاقا نمی توان آزادی را در لفافه دموکراسی پیچید و دم از آزادیخواهی زد. اینها مجوزشان را به عنوان حاکمین مشروع دانشگاه از سرکوب هر روزه مردم توسط رژیم اسلامی و دامن زدن به فضای جنگی در ایران می گیرند. چرا حتی یک کلمه در مقابل کشتار و ترور زنان در حاکمیت اسلامی، دستگیری، جرح و بعضا قتل کارگران معترض و کمونیستها توسط رژیم و باجخوری های هر روزه شان از مردم و لاس زدن آشکار این طیف با خود عالیجنابان حکومتی و بیرون حکومتی همچون ناسیونالیستها و دیوانه های آریایی سخن بر زبان نمي آورند و در عوض با کوچکترین تلنگر علیه چپها در دانشگاه زوزه مي کشند؟! می توان رشد کرد و سیاست درست تری در پیش گرفت! چه اشکالی دارد.
تقصیر هیچ کس نیست که اینها با سراسیمگی تمام به فحاشی علیه چپها رو آورده اند. یک حرکت مشروع و سیاسی و پیشرو در جریان است که دارد خود را با پرچم آزادی و برابری تداعی می کند و در حین کار گریبان حامیان مرتجع سرمایه، چون لیبرالها را هم گرفته است. ١۶ آذر تنها گوشه کوچکی از این حرکت سیاسی در جامعه بود.
تاريخ انتشار اين مطلب: ٢١ ديماه ١٣٨٥