در جستجوی بقا –

طولی نکشید آشکار شود که تمام پروژه پرزیدنت روحانی و بازگشت به دامن ”جامعه جهانی“، چیزی جز برگ برنده ای در دست بورژوازی ایران و در راس آن جمهوری اسلامی برای ”حفظ منافع نظام“ و مهار مطالبات رفاهی و سیاسی اکثریت مردم محروم ایران نیست؛ حیف است این مدت که ”کنشگران ملی – مذهبی خارج کشور“، از بقایای اکثریت و حزب توده تا نمایندگانشان در بی بی سی، گلو پاره کردند بلکه این دولت اعتدال شان را به جامعه بفروشند، در موردشان چیزی نگفت. باور کنید بعد از این همه سال و این همه کارهای ”عجیب و غریب“ و آکروبات بازی این جبهه اپوزیسیون پرو رژیمی در خارج کشور، باید تا حالا ما عادت کرده باشیم و به شکلی واکسینه شده باشیم و دیگر چیزی ما را شگفت زده و شوکه نکند، ولی با وقاحتی که در این ”اپوزیسیون“ هست حتی اگر فسیل هم شود باز جادو جنبل جدید در چنته و آستین دارند.

”کنشگران ملی – مذهبی خارج کشور“ در پی حملاتی که اخیرا جمهوری اسلامی به فعالین کارگری و عرصه های اجتماعی سازمان داده، در فراخوانی به ”آقای رئیس جمهور“ و وزارت اطلاعات این رژیم که کرکره پنجره هایش لخته خون گرفته، خواسته که:”با نیروهای افراطی و نهادهای غیرقانونی همراهی نکنند“!! ”ایشان با عزمی جدی و برنامه هایی مشخص و مبتنی بر قانون و اراده اکثریت ملت و منافع و مصالح ملی در این مسیر بکوشند و با جبران کاستی های گذشته فضایی نسبی برای فعالیت فعالان مدنی و سیاسی و صنفی فراهم آورند…“

ملاحظه میفرمایید! خر دجال هوا میکنند؛ میخواهند بگویند دولت و مجلس و سازمان مخوف اطلاعات بی تقصیراند و بز تشریف دارند.  یک تبلیغ و تمجید تمام عیار از دولت اعتدال روحانی و دستگاه سرکوب  و سانسور اطلاعات! این کلاشان به همان شغل کثیفی مشغول اند که سی سال پیش هم بودند. آن زمان برای سرکوب انقلاب ۵٧ به جریان اسلامی لبیک گفتند و امروز نیز با همان چنگ و دندان تبلیغاتی و در رکاب دولت مطبوع شان، از ادامه حیات رژیم اسلامی و پروفایل پر از جنایتش دفاع میکنند.  آن دوره لازم بود خمینی ”رهبر و ناجی“ باشد، دوره بعد خاتمی و اصلاح طبان شدند، و حالا دولت اعتدال روحانی!

اگر دوره ای توانستند سر ملت را برای مدتی با توافقات هسته ای، ”صلح و آشتی با غرب“، و موش دوانی در منطقه گرم کنند و در عوض مطالبات فروکوفته طبقه کارگر، زنان و جوانان جامعه ایران را در حاشیه و بی جواب بگذارند، اما امروز هراسشان از خطر برخاستن همین مطالبات در ”حاشیه“ است که میرود در متن سنگین ترین و مهمترین معادله در جامعه قرار گیرد و مو به تنشان سیخ کند.

دو سال و نیم پیش فقط ما کمونیست ها با قاطعیت گفتیم که این رژیم نه پاسخی به معضل بیکاری دارد، نه قرار است دستمزد کارگر را افزایش دهد، نه قرار است بیمه بیکاری مکفی پرداخت کند، نه قرار است ساعت کار را کاهش دهد، نه قرار است آپارتاید جنسی را براندازد، نه قرار است امنیت را به جامعه برگرداند، نه قرار است ستمکشی زن را پایان دهد، نه قرار است مجازات اعدام را لغو کند و نه قرار است آزادیخواه باشد… و نه هیچ قراری جز  ادامه سرکوب و به تمکین کشاندن اکثریت مردم محروم جامعه به وضع موجود ندارد. امروز دیگر نباید به کمتر از ”برقراری فوری حداکثر ۳۰ ساعت کار در هفته“، ”پرداخت بیمه بیکاری معادل حداقل دستمزد به همه افراد فاقد شغل بالای ۱۶ سال“، ”برابری کامل و بی قید و شرط زن و مرد“، ”آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تحزب و تشکل“، ”لغو فوری مجازات اعدام“ و …، رضایت داد!

در این حساس ترین لحظات که  رفسنجانی هشدار سر میدهد که ”هرجا لازم است سکوت کنیم تا این انقلاب بماند“ و زمانی که خامنه ای خطر امنیت داخلی را بو می کشد و بچه های سپاه را بسیج میکند و روحانی بدو بدو به سمت نیویورک رهسپار میشود، این ”اپوزیسیون“ پرو رژیم نیز در جستجوی بقا خود برای جا نماندن از قافله، از فضایل و خصایل دولت و ارگانهای سرکوب آن، تا مزایای تحکیم استبداد ”ملی“ سخن میگوید. بگذار مردم دنیا در قرن ٢١، صف این مفلوکین و چشم اندازی را که در مقابل جامعه قرار می دهند ببینند. بگذار همه بدانند که در جستجوی بقا هم خود آلترناتیویی است!

اما مسیر مبارزه اکثریت مردم محروم جامعه ایران، طبقه کارگر و زنان و جوانان، برای آزادی و برابری و رفاه را نمیتوان بیش از این به سمت توهم به جمهوری اسلامی، جناح های متفاوت بورژوازی ایران و دولت های رنگارنگ آن، کج کرد. فی لحال این برزخی است که خود رژیم و جناح های بورژوازی هم پاسخی جز ادامه تحمیل فلاکت اقتصادی و سرکوب سیاسی طبقه کارگر، در آستین ندارند.  برای کمونیست ها و طبقه کارگر، امروز روزی است که باید پرچم مطالبات واقعی و فروکوفته خود را به اهتزاز درآورد. امروز باید ”منشور رفاه، امنیت و آزادی مردم ایران“ را بدست گرفت. جامعه ایران دوره حساس و خطیری را از سر میگذراند. سرنوشت یک جامعه ٧٠ میلیونی در حال تعیین شدن است. جدال بین استبداد و آزادی، مبارزه بین کار و سرمایه لحظات تعیین کننده ای را طی میکند.

پیش شرط خلاصی از این وضع، راه رهایی ما و طبقه کارگر ایران از شرایط نکبت باری که این رژیم بهمراه آورده است، دقیقا از مسیر پافشاری متحدانه بر مطالبات مستقل رفاهی، سیاسی و طبقاتی می گذرد. قبل از آنکه بورژوازی ”آلترناتیو“ دیگری را سرهم کند، حول مطالبات رفاهی خود متحزب شوید و دست به تعرض متحدانه بزنید. همه چیز در گرو انسجام و اتحاد گرایش کمونیستی طبقه کارگر است که امروز در حال گسترش و اشاعه حقایق طبقاتی است. کمونیسمی که نحوه دخالت مستقل طبقه کارگر در رویدادهای سیاسی پیش رو را از هم اکنون ترسیم میکند.