١۶ سال از ١٨ تیر ٧٨ گذشت –

١۶ سال پس از هجدهم تیر ٧٨ کابوس تکرار آن رویداد و کابوس کیفرخواست مردم از سه دهه حاکمیت استبداد و سرکوب دولتی کماکان بر سر این رژیم سنگینی میکند. پرچم اعتراضات ١٨ تیر چیزی نبود جز خواست سرنگونی جمهوری اسلامی! جنبشی که به توهم تغییر رژیم از درون پایان داد و در سطح عمومی جامعه میخی بر تابوت دوخرداد شد.

دو خرداد برای مهار این جنبش آمده بود؛ با پرچم مبارزه با ”افراطیون“ در کنار همپالگی های خود در رژیم، شریک قلع و قمع جنبشی شد که از پایین شکل گرفته بود. ١٨ تیر اعلام این واقعیت بود که در چهارچوب جمهوری اسلامی نمیتوان به جایی رسید. و درست به همین دلیل، نشانه گیرى مردم معترض علیه جناحهاى مختلف رژیم است که ١٨ تیر را به یک گره گاه مهم تاریخی، اعتراضى و سیاسى در کشمکش با جمهورى اسلامى تبدیل کرده است.

اپوزیسیون راست، از جمله  مشروطه خواهان و سلطنت طلبان، توده ای ها، جبهه ملی، جمهوری خواهان لائیک، و لشگر روشنفکران و ژورنالیست ها، تا توانستند علیه جنبش توده ای برای سرنگونی، شریک در افق و آخور دو خرداد شدند، رژیم را به جناح خوب و بد تعریف کردند، حاضر شدند با هر جک و جانوری به هر نوع وحدتی در مقابل آزادیخواهی و برابری طلبی برسند. زمانی که جنبش سرنگونی ابعاد وسیعتری بخود گرفت، و دو خرداد را از صحنه کنار زد و کلیت جمهوری اسلامی را هدف قرار داد، زمانیکه حتی امریکا هم ”سرنگونی طلب“ و خواهان رژیم چینج شده بود، بخشی از همین اپوزیسیون ضمن ترک کردن این سنگر بی آبرو، با وقاحت تمام و با همه توانشان، به دخالت نظامی آمریکا دخیل بستند، نمونه حمله به عراق و سیاست رژیم چنج غرب را بعنوان تنها گزینه خلاصی از شر جمهوری اسلامی باد زدند و جلو روی مردم گرفتند.

امروز ١۶ سال بعدتر، نگاهى به طیف متنوع احزاب و جریانات سیاسى معطوف به واقعه ١٨ تیر، پرچمها و اهداف سیاسى امروز شان که در رکاب دولت اعتدال همه با هم پشت دروازه ورود ایران به ”جامعه جهانی“ باد کرده و پلاسیده اند، نگاهى به شعارها و فضاى ناشى از مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا،  همگى گویاى همان حکم پایه اى ما کمونیستها در مبارزه مردم براى رهایى از بختک رژیم جمهورى اسلامى است: کارگر و مردم آزادیخواه به سیاست، صف، جنبش  و تحزب آگاهانه خود، علیه کلیت این نظام جهت رهایی کامل احتیاج دارند. به جنبش مستقل از این یا آن جناح جمهوری اسلامی، این یا آن اپوزیسیون بورژوایی، نیاز دارند.

جنبش سرنگونی هم مثل هر جنبش اعتراضی دیگری بلاخره از اهداف و پرچم مبهمی که توسط اپوزیسیون راست بدان تحمیل شد عبور کرد، پولاریزه شد و خس و خاشاک راست را از خود دور کرد. این جنبش اما ناچار است کمر راست کند و کار ناتمام خود را به سرانجام رساند؛ سرنگونی کامل و همه جانبه جمهوری اسلامی خواست عمیق و ریشه ای اکثریت عظیم مردم ایران است. این تنها امر کمونیستها و طبقه کارگر ایران است. به این اعتبار جامعه ایران آبستن اتفاقات جدید است و  ١٨ تیر ٧٨ آتش زیر خاکستری است که شعله هایش هرآن زبانه کشد. این جنبش ناچار است دوباره به رقص درآید. اینبار وقت ایفای نقش ما کمونیستها است.