پروکاسيون موقوف –

در حاشيه بيانيه اخير حزب کمونيست کارگري ايران

و بدين ترتيب حزب کمونيست کارگري، علنا و رسما در بيانيه اي تحت عنوان “دست اسد و ديگر جانيان از زندگي مردم کوتاه!” نسبت به جنگ عليه سوريه واکنش نشان داد. اين بيانيه تاکيد کرده ” بمباران شيميايي هفته گذشته به احتمال قوي کار رژيم اسد است” و “متهم رديف اول اين جنايت عليه بشريت بي شک اسد و رژيم اوست”، و بنابراين “سرنگوني رژيم اسد گام اول در رهايي مردم سوريه از اين جهنمي است که عليه شان بپا کرده اند”. “در این میان جریانات کوته نظر و پا در هوائی که در دوسال و نیم گذشته، جنایات رژیم اسد و حامیانش نظیر دولت روسیه و جمهوری اسلامی و حزب الله را با سکوت نظاره کرده اند، به اسم “جنبش ضد جنگ” و یا “مبارزه با امپریالیسم” بمیدان آمده اند.”… “جهان باید یکپارچه مملو از اعتراض و نفرت علیه رژیم اسد و جنایات وحشتناکش شود. باید دولتها را تحت فشار قرار داد که این حکومت را در همه جا و بطور کامل بایکوت کنند، سفارتخانه هایش را ببندند و از مجامع بین المللی بیرونش بیندازند…”.

اين حرف دل “بي بي سي”، “سي ان ان”، “سکاي نيوز”، “فاکس نيوز” و روزنامه “سان” هم هست. بيانيه اين حزب اسد و سلاح هاي شيميايي را نشانه و بهانه کرده تا با وقاحت تمام، تقاضاي ورود ناتو و غرب جهت تکرار طرح لیبیائیزه کردن سوريه را جار بزند و به صورت بشريتي که در مقابل جنگ و قلدري آمريکا ايستاده اند تف کند. باکي نيست! اينکار را بي بي سي در تظاهرات “ضد جنگ” لندن در تاريخ ٣١ اوت ٢٠١٣، قبل از بيانيه اين حزب کرد و کمونیستها و چپها و مخالفین ضد جنگ را در کنار مدافعان دولت بشار اسد قرار داد. نه حکومت اسد و نه “سلاح هاي شيميايي” جزو توجيهات جدى اينها براى دميدن در شيپور جنگ نيست. خودشان ميگويند که موقعيت آمريکا در اقتصاد و سياست جهان معاصر بعنوان يک ابر‌قدرت، بويژه با عروج چين و روسيه و هند تضعيف شده. اين آن منفعتى است که جوانان آمريکايى بايد بخاطرش بجنگند و بميرند و بکشند! روز روشن دارند ميگويند که اگر آمريکا اينجا بعنوان يک قدرت نظامى خودى نشان بدهد ميتواند همچنان بعنوان ژاندارم دنياى پس از جنگ سرد و به اصطلاح رهبر در اين دنيا باقى بماند. براى آمريکا اين يک فرصتي است براى تحکيم موقعيت رو به تخريبش در قبال بخشهاى ديگر جهان سرمايه‌دارى. اما براي هر کمونيست و هر انترناسيوناليستي، اين جنگ‌طلبى و اين گردنه بگيرى، محکوم است. امروز معضل اصلى، يعنى آن واقعيتى که هرکس بايد در قبال آن موضع بگيرد، اسد نيست. دنيا بر سر اين مسله به تکان در نيامده و صفبندى‌ها بر اين مبنا صورت نگرفته است. مساله اصلى دورنمائى است که آمريکا براى اعاده نوعى هژمونى بين‌المللى در برابر خود و در برابر ساير رقباي امپرياليست خود مي بيند و حاضر است به اين منظور صدها هزار نفر را در جنگى که زندگى چند نسل را تباه خواهد ساخت قربانى کند.

در اين راستا، بيانيه اين حزب را بايد به انگليسي هم ترجمه کرد و به دست اوباما رساند. بايد به ترکي ترجمه اش کرد و به دست اردوغان هم رساند و همچنين بايد به عربي هم ترجمه شده و چاپارهاي اين حزب زحمت بکشند به دست “ارتش آزاديبخش سوريه” و آل سعود و شيوخ قطر هم برسانند؛ فارسي آن را هم تلگرافي براي رضا پهلوي بفرستند؛ هر طوري شده، کوردي آن را نيز به دست عبدالله مهتدي و کدخدا بارزاني و گله “کنگره چي هاي ملي کورد” در کردستان عراق نيز برسانند. اين صف متحدين اين حزب است. صف هيات حاکمه آمريکا؛ صف عظيم ترين ماشين باج خوري و ارعاب بين المللي. صف نيرويي که سلاح اتمي عليه انسان بکار برده و صدها هزار نفر مردم بيگناه ناکازاکي و هيروشيما را در ظرف چند ثانيه خاکستر کرده؛ ميليونها نفر را در ويتنام به قتل رسانده و سوزانده. اين صف شواليه هاي ناتو و متحدين غربي است که از يوگوسلاوي تا عراق و تا فلسطين خانه و مدرسه و بيمارستان مردم را بر سرشان ويران کرده اند؛ صف سايکو پت هايي که آذوقه و داروي ميليون ها کودک را گروگان گرفته اند. صف آپاچي هاي ششلول بندي که ٢٠٢٦٢ بار بر فراز ليبي به پرواز در آمدند. دموکرات هايي که به بهانه مقابله با اسلام گرايان و در حقيقت تضمين دسترسي کمپاني هاي فرانسوي به معادن مالي کرور کرور نيرو اعزام کردند. دنياي آزادي که به عربستان ٣٠٠ تانک ليوپارد ميفروشد تا مردم بحرين را با آن سرکوب کند. صف دموکرات هايي که تا آخرين لحظه سرکوب انقلاب در مصر توسط ارتش، هزينه کردند. اين صف نيروهايي است که هم اکنون در سوريه ميدان هاي تيرباران اندونزي و شيلي را زنده کرده اند. کارنامه و پرونده قدر قدرتي امپرياليسم اينها عيان تر از آني است که بتوان پنهانش کرد.

اين جنگ اگر صورت گيرد يک لشکرکشى وسيع دوباره غرب در منطقه خواهد بود که تا منکوب نکند از حرکت نمي ايستد، و گرنه پايان کاپيتاليسم است. پايان نظام کنونى جهان خواهد بود که با پروسترويکا شروع شد. پايان “پايان جنگ سرد” است. شکست قطعى آمريکا در کل دنيا و شروع انقلابات وسيعى در اروپا خواهد بود. اين مسأله‌اى است که هر کارگر و کمونيستي بايد به آن بپردازد. صورت مسأله تنها “اسد” نيست همانگونه که در حمله به عراق “صدام” نبود. پرخاش هاي حزب کمونيست کارگري براي طبقه کارگر و کمونيست ها شناخته شده است. بايد دست رد به سينه اين نوع سناريوها زد.