ناسیونالیسم، چاله ای بر سر راه آینده مصر –

توهم به ارتش و ناسیونالیسم مصری بعنوان حامی انقلاب و تضمین کننده اجرای خواسته های آن، از متن و بطن آن انقلاب و انقلابیون هیچگاه زدوده نشد. تناقض طبقاتی نهفته در بطن انقلاب همگانی مصر چه دو سال پیش در اوج انقلاب توده ای علیه مبارک، و چه امروز، در شکل “وحدت” مردم و ارتش خود را نشان می دهد. متاسفانه این تناقض که یک سوی آن طبقه کارگر، کمونیست ها و آزادیخواهان جامعه مصر است و سوی دیگر آن ارتش بعنوان نماینده کل بورژوازی، به خصلت نماى نبردهای طبقاتی و سياسی بر سر سرنوشت انقلاب مصر تبدیل نشد. آنها که انقلاب مصر چه دو سال پیش و چه ادامه آن در شرایط امروز را تعقیب کرده اند خوب میدانند که در میدان تحریر تنها یک پرچم برافراشته بوده و هست. پرچم سه رنگ مصر. از هیچ پرچم سرخی خبری نبوده و نیست.

امروز این ارتش مصر است که بعنوان نیروی مسلح تحت فرمان دول غربی و علیه انقلاب التیماتوم میدهد. انقلاب مصر، مبارک را مرخص کرد، اما ارتش را دست نخورده برجای گذاشت. دخالت ارتش مصر به بهانه حمایت از خواست معترضین، ارتشی که رسما حمایت دولت آمریکا را همراه خود دارد، یک توطئه امپریالیستی برای “سوریه ای” کردن انقلاب مصر و خون پاشاندن به آن است. این نسخه براه انداختن جنگ داخلی میان مردم غیرنظامی در مصر است. این نسخه به میدان آوردن جنبش اسلامیون – سلفیون مسلح برای مقابله با ارتشی است که نه در حمایت از مردم که در راستای منافع دول غربی به میدان میآید.

طبقه کارگر ایران باید نگاه کند و یاد بگیرد. اصلا بعید نیست که در انقلاب آتی ایران ناسیونالیسم ایرانی ارتش را، در مقابل سپاه پاسداران، به عنوان نماینده و ناجی به خورد انقلاب آتی ایران بدهد! ندیدن تفاوت اساسی موقعیت طبقات مختلف در این انقلاب، بویژه طبقه کارگر و بورژوازی، مهلک است. خوش باوری به دشمن را دامن میزند. رخ انقلاب را بر روی دشمنان آن باز میکند. انقلاب ۵۷ ایران نمونه مجسم عاقبت این توهم پوپولیستی را نشان داد. طبقه کارگری که در راس یک انقلاب قرار گرفته بود را به زیر دست بورژوازی کشاند. طبقه کارگر و انقلابیون پیگیر جامعه مصر بدون آگاهی بر این واقعیات طبقاتی می بازند. این را انقلاب ایران نشان داد. این را مارکس ثابت کرده است…