روی این روزها زیادی حساب باز نکنید –

مجمع سازمان ملل در نیویورک حول مسله صلح در خاورمیانه برگزار شد؛ ایران هم شرکت داشت و جواد ظریف در یک برنامه پرسش و پاسخ که توسط شورای روابط عمومی اتحادیه اروپا تنظیم شده بود در پاسخ به این نکته که “دولت ترامپ سیاست تغییر نظام ایران را در دستور کار قرار داده است”، گفت: “ما مشروعیت و قدرت خود را از مردم و انتخابات میگیریم؛ خودتان را فریب ندهید”…

۱- حقیقت اینست که دولت ترامپ برای تخفیف ابعاد بحران عظیم اقتصادی و سیاسی در خود جامعه آمریکا، برای سرپوش گذاشتن بر تناقضات نظام سرمایه داری در قلب “جهان متمدن”، و برای احیا مقام قدرقدرتی خود، چنین پروپاگاند و جهت گیری شناخته شده و مبتذلی را دوباره بلغور میکند؛ سرکردگی جهانی آمریکا در مقابل اروپا و سایر قدرت های اقتصادی افت کرده و صاحب موقعیت گذشته اش نیست؛ این را از “هارد کور”های هیئت حاکمه آمریکا که آن پشت ها افسار ترامپ را در دست دارند باید شنید؛ نگاهی به “فارن پالسی” و “احمقانه” خواندن اظهارات ترامپ، خالی از لطف نیست؛ ناامنی موجود در سرتاسر دنیا و از هم گسیختن مدنیت در قلب خاورمیانه محصول تحمیل دو دهه سیاست قلدری نظامی آمریکا بعنوان بزرگترین صاحب انبار تسلیحات کشتار جمعی تحت عنوان استراتژی “ضربه پیشگیرانه” و “رژیم چنج” بوده است؛ این سیاست بویژه در پی تشدید بحران اقتصاد جهانی، شکست خورد و فی لحال دنیا را به بی ثباتی کشانده است؛ آمریکای امروز، حتی اروپای دیروز را در عرصه سیاست با خود ندارد؛ متحدین منطقه ای آن آچمز شده اند؛ امروز دیگر شکل دادن به تحولات خاورمیانه با نوستالژی دمیدن روح در کالبد بی جان رژیم چنج ناتویی بوش و بلر در میان خود محافل قدرت های جهانی، در آمریکا و اروپا،  با ریشخند و تمسخر  مواجه میشود. این نوستالژی فقط نزد بخشی از اپوزیسیون راست بی افق و به بن بست رسیده ایران، خریدار دارد و بیش از همه موضوع استفاده نظامی و سیاسی هیئت حاکمه ایران برای به سکوت کشاندن مردم و دامن زدن به احساسات ناسیونالیستی و مقبولیت بخشیدن به تحرکات میلیتاریستی ایران در منطقه است.

پیامدهای چنین سیاستی تاکنون اتفاقا به مشروعیت بخشیدن به امثال جمهوری اسلامی، به تقویت تروریسم و کنتراهای قومی – مذهبی در منطقه خدمت کرده است. تحرکات این جریانات و ادامه مسابقه تروریستی، تولید انواع  مختلف داعش های شرقی و غربی، ناآرامی و ناامنی در خود جهان غرب و گسترش ان به سایر نقاط جهان در ابعاد وسیعتری را ببار آورده است؛ به این اعتبار راه خروج از بن بست اقتصادی و سیاسی امروز بورژوازی غرب و بازگرداندن امنیت به جامعه جهانی مطلقا از کانال تداوم سیاست شکست خورده قلدری میلیتاریستی آمریکا و متحدینش نمی گذرد؛ اینها طراحان سناریوی قومی – مذهبی کردن خاورمیانه بوده اند؛ میلیونها انسان تا هم اکنون سلاخی این سیاست و این نظم شده اند؛ قربانیانی که ماحصل بمباران عراق و جنگ سوریه و تخریب لیبی اند؛ ابعاد فاجعه انسانی حاصل از این سیاست چنان عظیم است، که دنیا مدام شاهد مرگ، فرار و گریز پناهجویان بسوی کشورهای اروپائی در ابعاد میلیونی است.

۲- به افاضات جناب ظریف و رابطه حکومت با مردم در ایران و سرمایه ”مشروعیت“ نظام شان، باز گردیم؛ جناب ظریف در مجمع سازمان ملل باد گلو خالی می کند؛ ایشان بر متن چنین اوضاع بی ثباتی در منطقه نشسته اند و در ایران حاکمیت می رانند؛ در قلب نیویورک و در پناه ترهات ترامپ، می فرمایند “مشروعیت خود را از مردم و انتخابات” در ایران می گیرند. آیا واقعا برای نمونه مردم نیویورک و لندن و پاریس و برلین نمی دانند دیگر هیچ چیز و مطلقا هیچ چیز، در ته توبره تحمیق و فریب و مانور و فشار، برای تزریق زهری به مردم ایران بنام ”امید به بهبود“ از بالا و از طریق بالماسکه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی، برجای نمانده است؟ آیا نمی میدانند که همه برگ های رژیم آقای ظریف نزد مردم ایران بازی شده است و جایی برای بلوف زدن و ”جا خالی“ دادن و فرار و پنهان شدن پشت این و آن بهانه، برجای نمانده است؟ آیا خبر ندارند که جمهوری اسلامی تمام قد و عریان، با هر دو جناح و دار و دسته و باند، در مقابل دهها میلیون مردم محروم و معترض در ایران، مردمی که جواب میخواهند، خلع سلاح و انگشت به دهان مانده است؟

کافیست فقط رویتان را از سمت ترهات ترامپ و سی ان ان و بی بی سی و خیل میدیای نان به نرخ روز خور، به سمت جامعه ایران و به سمت صف اعتراض میلیونی به فقر و اختناق و  بیکاری و بی آیندگی و بی حقوقی زن و انسان، برگردانید! بی شک همه و از همه مهتر خود جناب ظریف میداند که او و نظام اش، نه با “انتخابات” که با سایه شوم جنگ و ترور و اعدام و  گرو گرفتن معیشت مردم، با اختناق و تخریب خاورمیانه و باطلاق عراق و لیبی و سوریه و هراسی که ارتجاع جهانی در کنار ارتجاع اسلامی و شرکاء یشان ببار آورد اند، زنده اند! ظریف و مشروعیت نظام اش به امثال ترامپ ها و بوش و بلرها، زنده است.

نخیر جناب وزیر! مشروعیت شما را عر و تیزهای فرضی نظامی امثال ترامپ و دول مرتجعی چون عربستان تامین می کنند؛ تحریک و پروکاسیون شما و دولت تان علیه مردم ایران و مطالبات برحق شان از همین کانال می گذرد؛ رو به خارج چهره دیپلمات بخود میگیرید و رو به داخل چهره جلاد؛ براستی هیچ نیرویی به اندازه خود آمریکا و متحدینش چهره مشروع به شما نزد جامعه جهانی نداده است؛ زیر بغل شما را همانها گرفته اند که روزی روزگاری نه چندان دور در فکر عراقیزه کردن ایران و براه انداختن گورهای دسته جمعی از جنگ های قومی – مذهبی بودند؛ مشروعیت شما محصول سرمایه گذاری تان بر تداوم فضای استیصال بر جامعه جهانی و بر جامعه ایران،  و بر ترس مردم از تاریکی موجود در اوضاع منطقه است؛ خوب گوشتان را به زمین بچسبانید تا صدای ۳۸ سال کیفرخواست عمیق مردم علیه رژیم تان را بشنوید؛ مردم از ترس سوریه ای شدن ایران، ماندن تحمیلی شما را تحمل میکنند؛ فقر، بیکاری، فلاکت و اختناق و آپارتاید جنسی گریبان شما و خیل سران رژیم تان را نگرفته است، بلکه از سر و کول همین مردم محروم ایران بالا میرود؛ سهم خواهی ناسیونالیستی شما در رکاب هزیمت عموسام و متحدین آن در منطقه دستاویزی برای خفه کردن صدای هر اعتراضی در داخل شده است؛ تا هم اکنون و در سایه اوضاع سیاه منطقه دست حکومت تان برای سرکوب هر نوع اعتراضی باز شده است و گله میلیشیای روانی اسلامی تان فرمان “آتش به اختیار” از ولی فقیه گرفته اند. جناب ظریف و روحانی و خامنه ای و کل دوبال نظام، با عمامه و بی عمامه، باید دعا کنند که جهان و خاورمیانه همچنان پر تنش و ناآرام بماند و بیش از پیش تخریب شود، تا آنها کماکان “مشروع” بمانند. اما این روزها ابدی نیست. صف انسان متمدن، چپ و معترض، کارگر متوقع، کسانی که به زندگی و اینده بهتر و امن عمیقا اعتقاد دارند و به نیروی خود برای ساختن آن تکیه دارند، در غرب و در شرق در حال تکان خوردن است. زیاد روی این روزها حساب باز نکنید!

۳- از نقطه نظر مردم ایران، دولت “مشروع” آقای ظریف و دولت ترامپ هر دو به یک صف واحد تعلق دارند: صف دشمنان مردم!