اپیزودی از گوشه سفید جهان –

در حالیکه هر ساعت هزاران سناریوی هولناک توسط رسانه های بورژوایی در جهان ما ساخته پرداخته میشوند؛ در حالیکه چپ و راست داعش های غربی همچون ترامپ و فاراژ و لوپن و … در حال عروج اند و با گستاخی تمام تلاش میکنند فجایع در جریان را ”طبیعی“ جلوه دهند و آنگونه که منافعشان اقتضا میکند به ذهن مخاطب تزریق بکنند؛ در حالیکه میخواهند به حیات گندیده سرمایه داری و سیاهی چهره تبعیض آلود جهانی که برایمان ترسیم کرده اند عادتمان دهند؛ در حالیکه تبلیغ  استیصال، قهقرا و ناامنی نقطه اشتراک کل این دستگاه مخوف است؛ اما ”بنکسی“ محبوب، بنکسی گرافیتیست رادیکال، تیری به قلب دیوار تبعیض و جداسازی دولت اسراییل، به قلب آپارتاید مذهبی و نژادی این نظام زد.

در شهر بیت لحم واقع در کرانه باختری رود اردن، جایی که دولت مذهبی و جنایتکار اسراییل سالهاست دیوار آپارتاید بین فلسطینیان و اسرائیلیها کشیده است، بنکسی هتلی  به اسم ”محصور“   WALLED-OFF طراحی کرده است. مجسمه ها و تابلوهایی که وی به شکلی زیبا و هنرمندانه در این هتل بتصویر کشیده است در نقد جداسازی و یادآور جنگهای نژادی و مذهبی و نهایتا آوارگی انسان‌ها و بویژه فلسطینی ها است. بنکسی پیشاپیش مَقدم همه انسان‌ها در همه نقاط جنگ‌زده جهان را به این هتل گرامی داشته است.

این اقدام بنکسی نشان داد که کمتر کسی خودخواسته شریک تصویر تباه شده از جهان ما توسط ژورنالیسم غربی است. کمتر انسان شرافتمندی حتی در خلوت خود روایت حاکمین از داستان “زندگی” بشر آنهم در این منجلاب قرن ٢١ را ”طبیعی“ میپندارد و تاب می آورد. بنکسی بین دو راهی تن دادن به وضع موجود یا تعرض به ساحت وضع موجود، پا در مسیر دومی گذاشته است.

 بنابراین، روایت ها همیشه هم سیاه و تلخ نیستند و این کلاژهای رسانه های غربی همراه با تعرض حاکمین هم تاریخ مصرفی دارند. اما روایت ما از همین ابراز وجودها و مقاومت های سفید از پایین در برابر دنیای سیاه حاکمین در بالا آغاز میشود. مقاومتی که زمانی علیه یورش داعش به کوبانی شکل گرفت و هم اکنون علیه تاریخ جنایات جنگی دولت اسراییل توسط بنکسی ها و پینک فلویدها منعکس میشود و همزمان در دل جوامع غربی از جانب بشریت متمدن علیه اسکاندال و افسارگسیختگی راست افراطی به پیش می رود. این تنها نوک کوه یخ عظیمی است که در اعماق اقیانوس جوامع بشری در حال ذوب شدن و حرکت به سمت سیل های خروشان اعتراضی است. در برابر آنها که کمر به قطع اکسیژن از جوامع بشری بسته اند قطعا باید ایستاد و هیچ چیز مشروع تر از این مقاومت نیست. اعتراضات وسیع بشریت متمدن در غرب طی همین چند ماهه گذشته تاکنون خود گواه غریزه پویای مقاومت بشریت مترقی در برابر به قدرت خزیدن داعش های غربی از ترامپ ها و ترزا می ها تا لوپن ها و فیلدرزها است.

در وراى عربده کشیهاى راست افراطی، اردوى انسانیت و مدنیت مشغول بازیافتن خود و دست بردن به نقد نظام حاکم بر جهان امروز است. نسلی که امروز بمیدان آمده خاطره چندانى از دوران جنگ سرد ندارد، نسلی است که در آتش و خون، در غروب ”نظم نوین جهانی“ و وادادگی دموکراسی پارلمانی چشم به جهان گشوده است و آزادى و برابرى و رفاه میخواهد. نسلی که تجربه حاکمیت ژاندارمها را چشیده است، ”رامبو“های این نظام را دیده است، ویران کنندگان خانه و کاشآنه مردم، ترتیب دهندگان کودتاها، یوگوسلاویزه کردن جوامع بشری، تغذیه جریانات باند سیاهی همچون طالبان و جمهوری اسلامی و داعش را دیده است، و پشتیبانی قدرت های عظیم از جنایات دولت اسراییل علیه مردم فلسطین را در حافظه اش ثبت کرده است.

این نسل از محرومین و مقاومت کنندگان، این نسل از کارگران صنعتی معترض به نظم موجود، مارکسیسم و رادیکالیسم و اومانیسم ماکسیمالیستى مارکس را میطلبند. نقد همه جانبه اى را میطلبند که احزاب و گرایشاتی همچون ما حکمتیست ها و کمونیسم کارگرى آنرا نمایندگى میکند. امروز نه تنها برابرى و لغو استثمار نظام کار مزدى بلکه بحکم شرایط عینى جهان امروز، امر آزادى و رهائى و مدنیت در هر سطحى، خلاصى از شر مذهب و قومى گرى و ناسیونالیسم و نژادپرستى و زن ستیزی و میلیتاریسم و تروریسم دولتى و غیر دولتى، و جنگ و بمباران همه بدوش ما سوسیالیست ها و کمونیستها قرار گرفته است. کوهى از کار در عرصه اى بوسعت تمامى جهان در برابر ماست.

بنکسی نگاه متفاوتش راجع به اوضاع جهان را به رخ مخاطب میکشد. نگاهی اومانیستی به همراه جهانبینی خاصی که میگوید به دنیا: پایان دادن به سیاهی و تاریکی، انتخابی است میان تن دادن به وضع موجود یا تعرض به ساحت وضع موجود!