تحریم ابزار کشتار جمعی است –

تحریم اقتصادی ایران نزدیک به دو سال است که آغاز شده و همچنان ادامه دارد . این تحریم ها ابتدا ازممنوعیت فروش تجهیزات مربوط به صنایع اتمی آغاز شد و سپس به همین بهانه به سایر بخش های اقتصادی کشیده شد و این در حالی است که محافل امریکایی به صراحت از “وجود گزینه نظامی بر روی میز”صحبت می کنند.

آنچه “حقانیت” چنین ادعاهایی را به شورای امنیت می دهد، تز “قانونی” بودن این تحریم ها از نظر “جامعه بین الملل” و اجرای آن از طرف قدرت های عضو این شورا است! طبق این دستور، میتوان کشوری را که طبق بند ۷ منشور ملل متحد، “صلح و امنیت” را به خطر اندازد، مورد تنبیه جامعه جهانی قرار داد و نیروهای نظامی بین المللی میتوانند بر صادرات و واردات آن کشور کنترل داشته باشند. در نتیجه نیروهای نظامی غرب و در راس آن آمریکا به خود اجازه می دهند به آبراه های بین المللی خلیج فارس رفته و تحریم ایران را اجرا کنند، کشتی ها را بازرسی کنند و جلوی صادرات نفت و واردات کالا به ایران را بگیرند.

”صدای امریکا” ادعا میکند که گویا تحریم ها تاثیری بر جامعه و مردم ایران ندارد و تنها حکومت را نشانه گرفته است. این دروغ است و حقایق خوابیده در پشت پرده سیاست تحریم و تهدید به جنگ علیه یک جامعه ۷۰ میلیونی را توضیح نمیدهد. اولین قدم برای دیدن حقایق، فاصله گرفتن از این دستگاه تبلیغات جنگی و این سایکوپت ها است. باید پرسید که از کی تا الان راه مقابله با جمهوری اسلامی مسدود کردن راه آب، نان و دارو و سایر مایحتاج اولیه مردم بوده است؟! به گروگان گرفتن نیازهای اولیه انسان ها به قصد “نشانه گرفتن حکومت” چیزی جز تباهی فیزیکی و معنوی شهروندان یک جامعه را به ارمغان نخواهد آورد.

این گونه سیاست ها قبلا نیز علیه کشورهایی نظیر لیبی و عراق اعمال شده است. لیبی به مدت بیش از ۱۰ سال، پس از انفجار هواپیمای لاکربی بر فراز اسکاتلند تحریم شد. تحریم عراق از سال ۱۹۹۱، پس از تهاجم به کویت تا سال ۲۰۰۳ ادامه داشت. در هیچ یک از موارد فوق، سیاست تحریم نه تنها نتوانست این حکومت ها را سرنگون کند بلکه قدرت بقای بیشتری به آنها داد و نتایج وخامت بار آن برای مردم و به طریق اولا طبقه کارگر این دو کشور بسیار زیاد بود. طبق آمار یونیسف مرگ ومیر کودکان از ۵۰ در هزار به ۱۳۳ در هزار رسید. بر طبق نظر دو تن از تحلیلگران نظامی “مستقل از جنگ، این تحریم اقتصادی بود که ضرورتا به مرگ مردم عراق منجر شد که بسیار بیشتر از کشتاری بود که در سرتاسر تاریخ آن کشور به وسیله سلاح های به اصطلاح کشتار جمعی صورت گرفت” یعنی طبق محافظه کارترین تخمین ها، صدها هزار نفر در اثر تحریم اقتصادی جان شان را از دست دادند.

اقتصاد و جامعه ایران بیش از هر زمان در پیوندی تنگاتنگ با بازارهای جهانی قرار گرفته است. ایران کشوری مانند لیبی، پاناما یا کوبا نیست که بازار کوچک و بی بضاعتی داشته و تاثیر چندانی بر اقتصاد دیگران نداشته باشد و خود نیز از آنها تاثیر نگیرد. به عنوان مثال طبق آخرین آمار سازمان بهزیستی  در سالهای اخیر غذاهای آماده جایگزین شیر مادر شده است. مسلما اولین مساله تحریم ها تاثیر بر تغذیه کودکانی خواهد داشت که الگوی مصرف در دو دهه اخیر برای تغذیه آنها تغییر کرده است و چرخ شرکت “نستله” آلمان که بزرگترین تولیدکننده غذای کودک در آسیا است و در سالهای اخیر فعالیت عظیمی را در پخش و تولید محصولات خود در ایران داشته و با تمام توان سعی در تسخیر بازار این عرصه کرده متوقف خواهد شد. از طرف دیگر، پایین بودن سطح دستمزد به علاوه نرخ بالای تورم ناچارا بسیاری از اقلام غذایی مورد نیاز مردم از جمله گوشت و برنج و میوه های مختلف را وابسته به “واردات ارزان” کرده است. در مورد برنج از ۲۵ میلیون تن مصرف داخلی کمتر از ۵.۳ میلیون تن آن محصول داخلی است و بیش از ۲۱ میلیون تن آن وارداتی است. در زمینه خودرو و لوازم یدکی نیز کمتر از ۱۰ درصد قطعات غیر اصلی یعنی قطعات بدنه و تزیینات، تولید داخلی است و پروژه هایی مثل تولید “پژو ۲۰۶” و “ال ۹۰” و غیره اساسا متکی به واردات قطعات از شرکتهای بزرگ است که در صورت تحریم، کلیه این پروژه ها متوقف خواهد شد.
در صورتی که مسئله تحریم بنزین به مسائل فوق اضافه شود فشار آن بازهم بر زندگی طبقه کارگر افزایشی چند برابر خواهد داشت. تبعات این امر در درجه اول به تعطیلی کشیده شدن صنعت خودروسازی است که طی این سالها با سوبسید بنزین سرپا مانده است.  تعطیلی این صنایع، بازهم خیل عظیم بیکاران را به دنبال داشته و در کنار آن اشتغال در بسیاری از واحدهای صنفی مربوط به تعمیرات و خدمات اتومبیل از میان خواهد رفت. ما این چنین وضعیتی را در دوران جنگ ایران و عراق تجربه کرده ایم. درآن زمان خیل عظیم بیکاران جذب صنایع مهمات سازی و یا جبهه های جنگ میشدند.
این را ضربدر گسترش بازار قاچاق کالا، صادرات و واردات به شکل محموله های کوچک و ازطریق مرزهای زمینی کنید تا بحرانی کردن بیشتر منطقه خاورمیانه و تاثیر آن بر قیمت نفت ومشتقات آن قابل فهم شود.

حقیقت اینست که سقوط بازار بورس این تزویرخانه خوش نقش و نگار سرمایه داری همراه با وجود بحران‏های سرریز تولید، عدم‏ امنیت سرمایه‏ گزاری در کشورهای مادر سرمایه ‏داری به دلیل هزینه بیش‏تر تولید، وجود بیکاری، اعتصاب، اعتراضات سراسری، رقابت شدید برای تسخیر بازارها با بوجود آمدن مراکز مهم رقابت و همچنین عدم توانایی ارکان‏ های سرمایه‏ داری برای تداوم حاکمیت به شیوه‏ سابق، سیاست تحریم اقتصادی و گزینه نظامی از جانب غرب را پیش کشیده است. در قرن ۲۱ و در پس شرایط بحرانی امروز در دنیا، سرمایه بدون این گزینه ها قادر به رقابت نیست. مشکلات سرریز تولید و در کنار آن بیکاری فزاینده با شیوه های متعارف قابل علاج نیست. نیاز به لشکرکشی‏ های جدید است.
دولت‏های سرمایه‏ داری همراه با صندوق بین المللی پولشان، با خرید میلیاردها دلار سهام از بازار بورس با هزینه‏ بودجه‏ عمومی و به زیان اکثریت کارگران و مزدبگیران وارد بازار بورس می شوند تا سود بورس‏ بازان را حفظ کنند و مانع شکست برنامه‏ های اقتصادی بورژوازی شوند. هرچه مشکلات نظام جهانی در تداوم حاکمیت به شیوه گذشته بیش‏تر می‏شود، تمایل به تحریم، فشار و جنگ‏ طلبی  افزایش می‏ یابد. به‏ خوبی می‏توان دریافت که “غنی‏ سازی اورانیم” یا هر بهانه دیگر می‏ تواند در جهت تداوم شرایط جنگی مورد استفاده قرار گیرد. برای سرمایه ‏داری که در بحران دست و پا می‏زند، یک ویروس ضعیف شده لازم است تا همواره خود را در حالت آماده باش نگه دارد.

شواهد حاکی از اینست که فضای جامعه ایران با تحمیل تحریم اقتصادی و تهدید به گزینه نظامی از جانب غرب رو به قحطی و استیصال دارد. امکان عکس العمل از مردم کاملا سلب می شود و هر کس به فکر نجات خود و خانواده اش از دست مرگ و میر ناشی از این وضعیت خواهد بود. در این بمباران پروکاسیونی، که هم اکنون غرب علیه ایران آغاز کرده، مردم به هزیمت خواهند افتاد و به سرکوب وحشیانه هر اعتراضی توسط جمهوری اسلامی مشروعیت خواهد داد. صفوف مردم نه تنها امکان مقابله با چنین وضعیتی را نخواهد داشت بلکه دست جمهوری اسلامی را در سرکوب، ترور و اعدام هر مخالفی باز خواهد گذاشت.

تاريخ انتشار: ٢٣ دي ١٣٩٠