صف مدافعین شیک اعدام –

در ادامه اعدام طیفی از زندانیان توسط جمهوری اسلامی در دو هفته اخیر،  و به دنبال اخباری که از رسانه های خارجی و داخلی پخش شد و موجی از انزجار و اعتراض به این آدم کشی های عیان بهمراه داشت، عده ای هم تحت عنوان اپوزیسیون و معترض، ابراز وجود کرده اند.

حساب آدم کشانی که مردم را طی مراسم های شنیع به قتل می رسانند، کاملا روشن است. این ها با این جنایات تنها و تنها بر قله رفیع نفرت مردم از خود و خشم برحق شهروندان می افزایند و پرونده جنایات خود را قطور و قطور تر میکنند. کسانی که روزی باید تاوان این همه قصاوت و آدم کشی را بدهند. چه کسی است که نداند آنها که در مقام اجرای عدالت نشسته اند، چه جانورانی اند. چیزی که در این میان پنهان است، ریاکاری صفی است از شخصیت های سیاسی در ”اپوزیسیون“ که بنام نقد و اعتراض به این جنایات، دهه ها است که  ابراز فضل و ابراز وجود میکنند و نظر و سیاست خود در رابطه با اعدام را  پشت خرواری اراجیف به اصطلاح حقوقی و ”روشنفکرانه“ و ”مخالفت با خشونت“  پنهان می کنند. مچ این دوستان دروغین مردم و مخالفین دروغین اعدام را باید گرفت. از حزب بی بی سی تا فرخ نگهدار و سازمان اکثریت و اتحاد جمهوری خواهان دلشان خیلی بدرد آمده است  چرا که  ”محاکمات عادلانه نبود“، گفتند که ”این اعدام ها بدون رعایت حقوق اولیه متهمان در برخورداری از یک محاکمه عادلانه و منطبق با موازین حقوق بشر صورت گرفت“،گفتند که ”بدون خاتمه مراحل دادرسی و قطعیت حکم، اعدام شدند“، و این علامت  ”رفتار های تنگ نظرانه و خشونت آمیز و عدم تحمل دستگاه قضایی“ است!! و اتفاقا از همین جدل و جدال بر سر پدیده مجازات اعدام پیداست که طیف متلون لم داده در استودیوی بی بی سی، ملی – اسلامی، کهنه دوم خردادی، اصلاح طلب و معتدل و مدافع خجول نظام چه کسانی اند. کل تفاوت این طیف دستگاهی واسطه در لباس اپوزیسیون با جمهوری اسلامی بر سر مسله اعدام در این است که اگر میکُشید، قانونی بکشید. اگر اعدام  میکنید سعی کنید مراحل قانونی خودش را طی کند. اگر قتل عام می کنید بگذارید ”با موازین حقوق بشر“ صورت گیرد. به جای اعدام در ملا عام، در خفا و بدور از چشم جهانیان اجرایش کنید و آبروی نظام را بیش از این نبرید. کشتن به شیوه خوشخیم و نه بدخیم و از نوع داعشی آن؛ و این کل تفاوت سیاسی و مرز هویتی یک ”اصلاح طلب“ معتدل در مورد پدیده اعدام است با یک اصولگرا.

اکنون همه جناح های بورژوازی در ایران منفعت مشترکی در این قضیه دارند که حربه اعدام و تعرض دولت به جامعه جزو ملزومات ادامه حیات برجام شان است. تفاوتی اگر هست در شیوه  مدیریت این تعرض است. اگر قوه قضاییه شمشیر را از رو می بندد، در عوض دولت و عقبه طرفدارانش خواهان مدیریت نرم و قانونی این اعدامها در اشکال متنوع توسط مراجع قانونی اند. هیچ شخصیت و جریانی از این طیف سینه چاک جبهه اصلاح طلبان و معتدلین نظام، مطلقا کلمه ای در لغو بی مشروط و بی چون و چرای مجازات اعدام بر زبان نیاورد. در عوض تا دلتان بخواهد به ارزانترین شکل ممکن اعلام کردند که تنها مخالف اعدام به شیوه غیر قانونی اند.  عدالت در دادگاه این ”اپوزیسیون“ یعنی قصاص قبل از اعدام؛ یعنی قانونا باید اثبات کرد که زندانی مجرم است تا بعد حکم را به اجرا در آورد. این تمام مخالفت این شیادان سیاسی با نفس پدیده اعدام و قتل عام های فله ای اخیر توسط جمهوری اسلامی است. این شغل شریفی است که به اصطلاح ”اپوزیسیون“ ولایت فقیه، ۳۰ سال است برای آن خیز برداشته است. بی خود نیست که روح منتظری را در گور قلقلک داده اند و نوار صوتی اعتراض او به کشتارها و اعدام های ۶۷ را منتشر کرده اند. حواسشان هست که از دولت برای خود قدرت و مقام مطالبه کنند. حواسشان هست که به دین و راه و رسم و قوانین این دولت خدشه ای وارد نشود. اینها امیدوارند مدیران قانونی دادگاه های جمهوری اسلامی شوند. و به مردم دارند همین وعده را میدهند. کسانی که یکپا در هر دو جناح دارند. از یکطرف پاپیون کروات میزنند، از طرف دیگر به اصل ماجرا که میرسد لنگ و چارقد و عبا میپوشند. هدف دور نگه داشتن جامعه و قرنطینه سیاسی، فرهنگی و معنوی آن است. هدف جلوگیری از ایجاد فضای قطبی و متشنج است. هدف جلوگیری از رشد اعتراض علیه جمهوری اسلامی، علیه بساط اعدام با کل بنیادهای ایدولوژیک ضد انسانی آن است. هدف کماکان مصون داشتن جمهوری اسلامی از حمله پایین و شوریدن محرومین علیه آن است.

نسخه این اپوزیسیون دستگاهی، از نگهدار و بهنود و گنجی و نبوی گرفته تا جریانات جبهه ملی، توده – اکثریت، جمهوری خواهان، و بنی صدر و حزب بی بی سی، نه فقط علیه مجازات اعدام نیست بلکه عینا جاده صاف کنان ادامه اختناق، سرکوب و تعرض جمهوری اسلامی به مردم ایران بوده و هستند. چند بار باید ثابت شود که عقب راندن جمهوری اسلامی و قوانین کثیف اش جز با دفاع صریح از ارزشهاى انسانى ممکن نیست. چند بار باید ثابت شود که راه جلوگیرى از توحش مذهبى باج دادن به آن و تلاش براى چهره معتدل ساختن از آن نیست بلکه مبارزه بی تخفیف علیه آن است. چند بار و به چه بهایى باید به اینها ثابت شود که اسلام و مذهب پیشکش حتی بورژوازی ایران جناح مترقى و قابل حمایت ندارد. چند بار باید ثابت شود که تنها وجود یک آلترناتیو کمونیستی، آزادیخواهانه رادیکال و واقعى است که میتواند زمین را از زیر پاى جمهوری اسلامی جارو کند. چطور نمیفهمند که راه ممانعت از ارتجاع و کشتار اسلامى مشروعیت دادن به این تحجر و ترور در اشکال نوین نیست.

مشکل اینجاست که این جماعت بیش از این شانسی برای ایفای نقش واسطه میان رژیم و مردم ندارند. اینها با نسلی سر و کار دارند که نه فقط مذهبی نیست که ضد مذهبی است، که با مجازات اعدام  نه تنها مخالف است که از بیخ خواهان لغو و پایان دادن به این تحجر است. مسله ”محاکمات عادلانه و قانونی“ در جمهوری اسلامی، مسله این نسل نیست. مسله این نسل انزجار از نظام و قوانینش است؛ تنفرش از امثال چنین اپوزیسیون دستگاهی است که با تکیه بر دولت اعتدال دکان سیاسی باز کرده است. دروغ می گویند که مجبورند از این راه قانونی خجولانه و شیک از قانون اعدام دفاع کنند.  آیت الله  منتظری که شریک دور اول قتل ها و اعدام های حکومت در شروع به قدرت رسیدنش بود، سرانجام هنگامی که ابعاد جنایت از حد گذشت، مقام و موقعیت را با گفتن برخی از حقایق مربوط به اعدام های دهه شصت تاخت نزد، این روشنفکران مفلوک توده – اکثریت، فعالین به اصطلاح ضد خشونت از ایت الله ها آیت الله تر  اند و بیشتر حافظ منافع نظام. این طیف طفیلی عالم سیاست، این بازماندگان سنت آل احمدیسم همه هنرشان این است که به امید گشایشی به نفع خودشان، هر جرم و جنایت و خشونت رسمی و قانونی در ایران را، رنگ کنند و در بسته بندی های شیک به بازار سیاست در ایران عرضه کنند. این موافقین اعدام شیک و تمیز و مخفی و نه در ملا عام، این مداحان اعدام های قانونی را باید رسوا و منزوی کرد. مبارزه با اعدام در ایران و برای برچیدن بساط این آدم کشی های قانونی و شنیع، وسیع است. رهبری و سازماندهی این مبارزه، اما کار کمونیست ها است و باز کردن مشت این طیف ریاکار نان به نرخ روز خور قدمی در این راه است. مردم ایران علیه ارتجاع اسلامی در هر شکل و شمایلی مبارزه میکنند. این مردم بیش از هر کس ماهیت مذهب و حکومت مذهبی را میشناسند و میتوانند در مقابل تبلیغات دولت و پامنبری امثال توده – اکثریت و طرفداران خجول اعدام بازگو کننده حقایق باشند. ما کمونیست ها، ما حکمتیست های متحزب برای پر زور کردن اهرم فشار از پایین علیه بالا، برای به عقب راندن فضای اختناق و سرکوب، برای برچیدن بساط اعدام و قتل عام چه در شکل قانونی و چه غیر قانونی و نهایتا به میدان کشیدن هرچه بیشتر مردم ایران در دفاع از حقوق جهانشمول انسان فعالانه تلاش میکنیم.

***

مساله اى که مطرح شده است از اهمیت بسزایی برخوردار است. قطب بندى اى که بر سر مسله نفس پدیده اعدام وجود دارد واقعى و عمیق است. اینکه هیاهو و عوامفریبى این اپوزیسیون نان به نرخ روزخور تا چه حد میتواند افتضاح سیاسى جدیدشان را رفع و رجوع کند فرعى است. مهم اینست که در برابر کل اردوی بورژوازی ایران و جمهوری اسلامی در راس آن، در برابر سکوت سیاسی و معنادار اپوزیسیون دستگاهی در مورد لغو مجازات اعدام، و تزها و سیاست هاى رنگارنگشان براى بدست دادن چهره ای سفید و آبرومند از جمهوری اسلامی در برابر جهانیان، صف آزادیخواهى و برابرى طلبى و سکولاریسم با تمام قوا به میدان بیاید. حزب حکمتیست به این مبارزه متعهد است.