هولیگانیسم، شعور حاکم بر جهان ما –

در حاشیه دیدار انگلیس و روسیه در یورو ۲۰۱۶ در ورزشگاه ولودروم شهر مارسی، هولیگان های دو تیم در پایان بازی همدیگر را لت و پار کردند؛ و بازی فوتبال را به کام دوستدارانش تلخ کردند. بزن بزن هولیگان ها در تاریخ فوتبال هرچند پدیده تازه ای نیست اما این درجه از خشونت حاصل مغز معیوب هولیگان ها نیست؛ منشاء این خشونت، نظامی است که انسان را در هزار و یک راه و رسم و قانون و اتیکت ملی و ناسیونالیستی کم ارزش تعریف کرده است. منشاء این خشونت تعرض به سطح رفاه، دستمزد و برابری عمیق انسانها در برخورداری از تعمات مادی جامعه است.

اگر این درجه از کینه و تعصب هنوز یک واقعیت پابرجای زندگی مردم عصر ماست، اگر علیرغم تاریخ جنبشهای قوی و اجتماعی برای برابری انسان و زدودن تعصبات کور و جاهلانه ”ملی“ در همین غرب هنوز  هولیگانیسم حکم میراند، باید حکمتش را در نظام حاکم بر جهان امروز، در همین زمانه و در مصالح همین نظام جستجو کرد. سبقت گرفتن کثافت کاری های سران دولت ها و ”ژورنالیسم متعهد“شان از عملکرد این تیپ لمپنهای حاشیه فوتبال دیدنی است. برای نمونه، همین چندی پیش بود که با رو شدن اسناد پاناما و علنی شدن پرونده پولشویی ۱۴ هزار نفر از روسای دولتی در سطح دنیا، پرده از یک فقره دزدی آشکار از جیب مردم محروم جهان برداشته شد.

بشریت شاهد قربانی شدن دو دهه امنیت، آزادی، رفاه، هنر، ادبیات، ورزش، فرهنگ و خلاقیت جهانشمول انسان با تعرض ایدولوژیک نظام بازار در طی روند ملت سازی و قوم تراشی توسط بورژوازی غرب بوده است. معلوم شد که نعره های ”شکست کمونیسم“ و ”پیروزی بازار“، امروز چه منجلابی ببار آورده است. حال، در جهانی که نظام حاکم بر آن بلحاظ فکری و ایدولوژیک فلج و بی افق است، در جهانی که هولیگان های عرصه سیاست دست بر ماشه، بشریت را به سقوط از پرتگاه فقر، جنون، هانیبالیسم و دربه دری کشانده اند، در جهانی که مشتی جنایتکار و انگل و مفتخور حکم میرانند، تخریب میکنند، میکشند و می برند، نباید هم از هولیگان های حاشیه فوتبال انتظاری جز شاخ به شاخ شدن علیه هم داشت. جهان ما باید بر قاعده اش بنشیند. تنها یک انقلاب کمونیستی نیرومند میتواند این هولیگانیسم را در تمام عرصه ها افسار زند و امنیت، رفاه، امید، آزادی و اختیار به انسان را بازگرداند.