خامنهای روز اول فروردین، در یک سخنرانی در مشهد، سال اتی را «سال مهار تورم و رشد در تولید» خواند؛ وی ضمن کلیگوییهای فراوان درباره «تغییر و تحول»، با حماقت کمنظیری به بحران اقتصادی حاکمیت اعتراف کرد و گفت:
«به نظر من در سال۱۴۰۲ هم مساله اصلی ما مساله اقتصاد است. یعنی ما مشکل کم نداریم، مشکلات گوناگونی داریم، در زمینه فرهنگی، در زمینهسیاسی، لکن مساله اصلی و محوری در این سال هم مساله اقتصاد است».
چهل سال پیش خمینی، رهبر ایشان، گفته بود که اقتصاد مال خر است. چهل سال پیش با همین یاوهها به معیشت و رفاه یک جامعه انقلاب کرده و خوشبین هجوم بردند، فلاکت و فقر و بیکاری وحشتناکی را به میلیونها شهروند تحمیل کردند. هنوز هم دستمزد کارگر را نمیپردازند؛ گرانی و تورم کمر مردم را شکسته است؛ فساد و دزدی، اساس این حاکمیت و ارگانهای اداری آن است. و اکنون «آقا» خیال میکند که میتواند با زدن سنگ «معیشت» و «اقتصاد» به سینه در مقابل مردم ژست بگیرد.
بله، اقتصاد مهم است؛ همه جای دنیا هر حاکمیتی که پاسخ اقتصادی ندارد در مقابل جامعه، در مقابل طبقه کارگر و در برابر توفان گرسنگان پشت به دیوار است. اما جمهوری اسلامی به مراتب در مقایسه با هر حاکمیت دیگری در بنبست است. بنبست سیاسی، فرهنگی و اقتصادی! این را شخص خامنهای آشکارا اعتراف کرده است. هراس وی کاملا بجاست! این نسل جدید طبقه کارگر، نسل تحصیل کرده و پر توقع، نسلی که اصلاحطلب و اصولگرا را مدتهاست به فاضلابهای تهران ریخته است، نسلی که انقلاب جاری، انقلاب زنانه در ایران را به پیش میراند، نسلی که صدای آوانگاردش را جهان شنیده است، نسلی که به کم راضی نیست و آستینها را بالا زده تا تمام ثروت و سرمایه اندوخته در ایران را عادلانه و برابر تقسیم کند، طبقهای که همراه با آزاد کردن خود، تمام اشکال بردگی و حقارت بشر را از میان برمیدارد، این آن غولی است که امروز از شیشه بیرون آمده است!
ترس خامنهای بجاست! خطر طبقهای را بو کشیده است که از هفتتپه تا فولاد و از نفت تا ذوب آهن، در یک چشم بههم زدن میتواند تومار جمهوری اسلامی و کل بورژوازی ایران را در هم پیچد. سال آتی سال متحد کردن طبقه کارگر و مردم محروم، سال کارگران کمونیست و رهبران رادیکال جنبش کارگری با پرچم حکومت شورایی، در راس جنبش بهزیر کشیدن جمهوری اسلامی است. این آن مساله محوری است که خامنهای در لفافه «اقتصاد» به صفوفاش گوشزد کرده است.