اخیرا فرح پهلوی در جریان سفر خود به مصر برای شرکت در مراسم سالروز مرگ محمد رضا پهلوی، طبق همیشه با رسانههای حاشیهای که هرساله در این مراسم شرکت میکنند، اینبار با یک روزنامه ایتالیایی به اسم «لیبرو»، مصاحبه داشته است و کمافیسابق در مورد نوستالژی دوران سلطنت و مقایسه آن با دوران جمهوری اسلامی به گفتگو پرداخته است.
در واقعیت امر نکته تازهای در صحبتهای فرح پهلوی یافت نمیشود. فرح پهلوی در مصاحبه اخیر خود همان حرفهایی که در طول این چهلسال، پیرامون شرایط «خوش و خرمی» که شاه برای مردم فراهم کرده بود، را تکرار کرده است. اما نکته قابل توجه نه در متن مصاحبه فرح پهلوی که در تبلیغات و داد و بیدادی است که طرفداران نظام سرنگونشده سلطنت براه انداختهاند. از رسانههای فارسیزبان نان به نرخ روزخور تا جریانات راست در اپوزیسیون ایران، ناگهان همه فرح پهلوی را وکیلوصی مردم کردهاند و بساط سینهزنی برای بازگشت نظام سلطنتی به ایران را پهن کردهاند تا شاید با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارند و در بازار کساد امروزشان مانع فرو رفتن بیشتر در باتلاق شوند. توحش، کثافتکاریها و ظلم بیحد و اندازه جمهوری اسلامی، دیوار خوبی برای مخفیشدن پشت نظام سلطنت و دیکتاتوربازی نیست. گویا جناب «بایدن» در مذاکره با جمهوری اسلامی به این موجودات عتیق و ارتجاعی در اپوزیسیون راست «خیانت» کرده است و همه به فکر افتادهاند که برای ماندن در صحنه، مصاحبه فرح پهلوی را برجسته کرده و مانند حزباللهیهای دهه ۶۰ که عربده میکشدید: «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، اینها هم دوران «پرافتخار پهلوی» و «شاه» خود را در بوق کنند.
برای هر رهگذری معلوم است که اپوزیسیون راست، با این تحریکات و تحرکات آب در هاون میکوبد. هیچکس در آن مملکت ندیده است که مطالبه کارگران ایران، از نفت و پتروشیمیها تا هفتتپه و فولاد و هپکو و تا صفوف معلمان آزادیخواه و بازنشستگان و جنبش رهایی زن، در جایی با علم و کتل «بازگشت نظام سلطنتی» به ایران، به اهتزاز درآمده باشد. همهجا صحبت بر سر رفاه و آزادی و برابری است؛ همهجا صحبت بر سر آزادی تشکل، احزاب و سازمانهای کارگری است؛ صحبت بر سر «اداره شورایی» یک جامعه ۸۰ میلیونی است؛ تمرکز مردم محروم روی تقسیم ثروت و برانداختن نظام کارمزدی است؛ صحبت بر سر قدرت طبقه کارگر و حاکمیت این طبقه است؛ نگاهها به سوسیالیسم و آلترناتیو شورایی است. مردم در ایران انتخاب خود را کردهاند. چپ و آزادیخواهی را انتخاب کرده و نوستالژی بازگشت به دوره استبداد پهلوی را ندارند. هر انسان آزادیخواه و متمدنی میبیند که اپوزیسیون راست و سلطنتطلبان و حزباللهیهای بازار آزاد، این روزها آه ندارند با ناله سودا کنند. نزد مردم ایران نظام مستبد و «الهی» پادشاهی هیچوقت از ایران نرفته است. آنیکی تاج سرش بود و «نماینده خدا» بود، اینیکی عمامه به سر «نماینده خدا» است. مشکل اما اینجاست که دیگر نه فقط نمایندگان خدا روی زمین که خود خدا هم زیادی است و توسط مردم آزادیخواه ایران زیر سوال است. مردمی که نظام سلطنت را بخاطر سرکوب، خفقان و زندان، سرنگون کردند محال است با یورش به بنیادهای حاکمیت اسلامی و سرنگونکردن آن، تن به گذشتهپرستی و بازگشت به نظام شاهی بدهند. این هیاهو رقتانگیز است. کمی تفکر و تعقل هم بد نیست!
No related posts.