شصت هزار سرباز اوكراینی در جنوب و شرق اوكراین به محاصرهی نیروهای روسیه درآمدهاند. دید روسیه اینست كه این نیروها به زودی با كمبود آب و مهمات مواجه میشوند و ظاهراً این كمهزینهترین گزینه برای تسلیم این نیروها بدون كشتار و خونریزی است. بقیهی ارتش اوكراین در مناطقی پراكندهاند كه به جز حملات پراكندهی گاه و بیگاه به اهدافی كه چندان مهم و استراتژیك نیستند، ناتوان از انجام هر كاری و در محاصره قرار گرفتهاند.
از منظر ارتش روسیه، حمله به اوكراین از آغاز آن میبایست طوری سازماندهی شود كه با حداكثر ویرانكردن زرادخانهی نظامی طرف مقابل طراحی شود. برخی از رسانههای پرو- روسیه اعلام میكنند كه اظهارات پوتین از همان آغاز عملیات روی این نكته تاكید داشت كه باید از وارد كردن تلفات انسانی اجتناب كرد و همین تاكتیك باعث شده است كه عملیات به كُندی پیش برود. از سوی دیگر، زلینسكی و نیروهای اوكراینی در كنار تبلیغات مشمٸز كنندهی ناتو و رسانههای جنگی در غرب، تمام امید واهی خود را به پیشروی كُند ارتش روسیه بستهاند و ادعا میكنند كه «میتوان جهان را به شكست روسیه متقاعد كرد».
اما مشكل اصلی این جنگ در جای دیگریست. در شهری به نام: ماریوپل! در ماریوپل، نیروهای راستافراطی (فاشیست) كه عضو هنگ «آزوف» هستند، سنگر گرفتهاند و اجازه خروج به هیچ بنیبشری از جمله مردم بیگناه و غیر نظامی را نمیدهند. این زاویه از منظرهی جنگ از جانب رسانههای غربی مطلقاً به تصویر كشیده نمیشود چون با استاندارد دوگانه و روایت غالب دولغربی از این جنگ در تناقض است. نگرانی واقعی هر انسان شریف مخالف این جنگ ارتجاعی اینست كه نابود كردن هنگ فاشیست «آزوف» توسط ارتش روسیه به ویرانی كامل شهر و كشتار مردم ختم شود كه این سناریو برای شهروندان ماریوپل هولناك خواهد بود.
تا زمانی كه زلینسكی به جای اخذ سیاست بیطرفی و خنثی ماندن اوكراین در مجاورت با طرفین جنگ (روسیه – ناتو) كماكان در باد یكی، (ناتو) بخوابد، شمار هرچه بیشتری از نیروهای اوكراینی تلف خواهند شد و از اوكراین ویرانه بهجا میماند، صرفنظر از اینكه چه مقدار ادوات و تجهیزات نظامی را از طرف ناتو دریافت كند. نیروهای اوكراینی حتی آموزش كافی برای استفاده از این ابزارهای جنگی را ندارند. اما همه این «قهرمان»سازیها و «پهلوان»بازیها از نیروهای اوكراینی توسط رسانههای غربی به این روایت كمك میكند كه: ارتش روسیه در حال شكست است، پوتین یك شیطان است و به هیتلر شبیه است و باید كنار برود.
علیرغم سایه سنگین استاندارد دوگانه رسانهها، وزارت دفاع آمریكا اكنون توسط كسانی اداره میشود كه میدانند نباید وارد جنگ با روسیه شد. میدانند كه روسیه، عراق نیست و پوتین هم صدام و قذافی نیست. گزارشهایی از سوی سربازان آمریكایی كه از قبل در ارتش عملیات ویژه آمریكا و نیروی دریایی در اوكراین بودهاند، منتشر شده است كه میگویند جنگیدن در مقابل ارتش روسیه ساده نیست. با تجربیات ما در عراق و افغانستان كاملاً متفاوت و نامربوط است. وزارت دفاع آمریكا میداند كه جنگ علیه روسیه میتواند نیروگاههای اتمی این دولت با ۴۵۰۰ كلاهك هستهای را به حالت فعال درآورد. روسیه در این زمینه تلویحاً گفته است كه اگر لازم بداند این گزینه را فعال میكند. درست است كه بلحاظ اقتصادی تفاوت فاحشی میان روسیه و آمریكا هست؛ اما قدرت اقتصادی به خودی خود دلیلی بر قدرت زرادخانه نظامی روسیه و ظرفیت بغایت هولناك و كشتارگونهی عملی آن نیست.
پارامتر دیگر اینست كه دولت چین میداند كه اگر غرب كار روسیه را بسازد، نوبت به تحركات آمریكا و ناتو برای تخریب و تنبیه اقتصادی چین خواهد رسید. آمریكا در صدد ایجاد بحران اوكراین دیگری در تایوان و در حوزه نفوذ چین است. در این زمینه آخرین خبرها حاكی از آنست كه مقامات دولت چین روز پنجشنبه نسبت به سفر قریبالوقوع نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان به شدت هشدار دادند. پكن اعلام كرده است كه حمایت نظامی و سیاسی آمریکا از دولت حاکم بر تایوان را بر نمیتابد و تدابیر قاطعانهای اتخاذ خواهد کرد. جناحهایی در هیٸت حاكمه آمریكا به بایدن وعدهی سر خرمن میدهند كه كشدادن جنگ در اوكراین، روسیه را فلج میكند و شكست روسیه میتواند به سرعت راه را برای تنبیه اقتصادی چین از طریق ایجاد اوكراین دیگری، اینبار در تایوان و در حوزه نفوذ چین هموار كند. اما دلایل زمینیتری وجود دارد كه موقعیت اقتصادی آمریكا ضعیفتر از قبل خواهد شد. فقط یك درصد افزایش نرخ بهره میتواند هم اكنون اقتصاد آمریكا را وارد عمیقترین ركود اقتصادی در تاریخش بكند. این را اقتصاددانان مهم دولتی در آمریكا مرتب هشدار میدهند. بنابراین، بحرانهای جهانی كلان بعد از این جنگ هنوز در راهند. كافی است كه به افزایش قیمت مواد خوراكی، انرژی، كمبود غله، بهای فلزات و افزایش قیمت گازوٸیل، بدهی اقتصادی عظیم آمریكا را هم اضافه كنید تا با افزایش نرخ بهره و تورم سر به فلك كشیده مواجه شوید؛ تورمی كه اكنون اروپا را در نوردیده است.
و نهایتاً، مدیر و مسٸول این وضعیت قبل از همه، آمریكا و ناتو است. زلینسكی اگر واقعاً رهبر مردم اوكراین بود، آنگونه كه رسانههای غربی بادش زدهاند، میتوانست در همان آغاز ورود ارتش روسیه به اوكراین بجای دمیدن در شیپور پروكاسیون جنگی و التماس از ناتو، فقط با اعلام این جمله به جهانینان كه «اوكراین بیطرف میماند»، با یك تیر دو نشان بزند. هم آب پاكی روی دست دولت آمریكا و ناتو بریزد و هم بهانههای روسیه را خنثی كند و ارتش این كشور را با پاهای خود وادار به عقبنشینی كند. اما وی كماكان ترجیح داده است كه با آویزان شدن به ناتو، تكرار تراژدی افغانستان و نسخهی كارتونی اشرف غنی در قلب اروپا باشد. چهرهی مخوف و جنایتكارانهی این جنگ با هر توجیه و نیتی، علیرغم اینكه كفه ترازو به نفع كدام یك از طرفین قدرت، سنگینی كند و موقعیت طرفین متخاصم در این جنگ چه باشد، باید فوراً خنثی شود. از منظر یك شهروند عادی در مسكو، كییف، لندن، پاریس، برلین و واشنگتن، این جنگ یك تخاصم ارتجاعی بهتمام معنا میان بلوكهای جهانی سرمایه است كه به نام وی، با مُهر و شناسنامهی كاذب «روسی»، «اوكراینی»، انگلیسی»، «فرانسوی»، «آلمانی و «آمریكایی» صورت میگیرد و چهرهی كریه ناسیونالیسم و میهنپرستی را نمایان میكند. بازتاب این جنگ در جوامع غربی تاكنون كمر طبقهكارگر و مردم محروم را زیر بار كمرشكن اقتصادی و هجوم دهچندان دولتها به سطح رفاه و معیشتاش، خم كرده است. دروغگویی و ریاكاری رسانههای جنگی و دولتی به نام او تمام میشود؛ باید خواستار خنثی كردن جامعه اوكراین در این تخاصم ارتجاعی شد و آن را از میدان تاخت و تاز منافع دو سوی این جنگ مصون نگه داشت. این امری است كه جز با كمونیستهای حامل این ایده در صفوف طبقه كارگر و بشریت مترقی برعلیه دخالت میلیتاریستی دولتهای «خودی» در زمانهی ما متصور نیست.