بازگشت غول!
روز دوشنبه دهم خرداد، بار دیگر كارگران نفت بنادر ماهشهر به دلیل عدم رسیگی به مطالباتشان، همراه با خانوادههای خود، یكدست به میدان آمدند. این دومینبار متوالی است كه در طول كمتر از بیست روز، این غول بیدار طبقه كارگر ایران، سرها را به سمت خود جلب میكند و نگاهها میخكوب میشوند؛ در جامعهای كه از یك طرف حكم به عبور از روبنای سیاسی حاكم داده است و بر بشكه باروت نفرت و انزجار از كل حاكمیت جمهوری اسلامی نشسته است و از طرف دیگر چرخ اقتصادش نمیچرخد و همه چیز به گل نشسته است، كاملا طبیعی است كه فضا برای ابراز وجود طبقه كارگر ایران باز شود؛ چنین تكانهای كارگری در مراكز صنعتی و كلیدی در ایران، قطعا كفه توازن قوا را به نفع عطش به از پا درآوردن جمهوری اسلامی در سطح جامعه سنگینتر میكند و نوید فرا رفتن از اوضاع كنونی را میدهد. این تنها اهرم واقعی و عقلاٸی جهت متحول شدن جامعه ایران در مقابل تمكین به همه آلترناتیوهای دیگری است كه “قرار است” اوضاع سیاسی در ایران را جابجا كنند.
كارگریشدن فضای سیاسی و اعتراضی از دیماه ۹۶ تاكنون، گواه اینست كه طبقه كارگر ایران بعنوان بخش پیشرو گردان مبارزه طبقاتی علیه فقر و استبداد، تنها اپوزیسیون سرسخت جمهوری اسلامی و كل بورژوازی ایران به مثابه رهبر سرسخت مبارزه برای رفاه و آزادی است. این یك واقعیت است. كدام نیروی دیگر غیر از آن قادر به ایفای چنین نقش تعیین كنندهای است؟ بیداری این غول از هفتتپه و هپكو، از فولاد اهواز و آذرآب تا بازنشستگان و نفتیها و معدنچیان آسمینون، دیگر به یك اهرم قدرت غیرقابل حذف در راس جنبش مبارزه برای آزادی و برابری در ایران تبدیل شده است.
رویدادهای چند ساله اخیر، شاهدی بود بر این واقعیت كه دوران تخطٸه نقش و قدرت كارگر و نفوذ سوسیالیسم به سر رسیده است. اكنون دیگر دوره اعتماد به قدرت طبقه كارگر، دوره امیدواری مردم به دخالتگری كمونیسم است. رویارویی و عروج طبقه كارگر در تحولات ایران، درسی بود به همه كسانی كه به خودآگاهی و استقلال طبقاتی كارگران ناباورند؛ درسی بود به همه كسانی كه به نیروی متشكل طبقه ما در مجامع عمومی و تصمیمات جمعی و بزرگ رهبران آن ناباورند؛ كه منكر تجارب گرانبهای كارگران هفتتپه در تثبیت مجامععمومی كارگری و به اهتزاز درآوردن پرچم “اداره شورایی جامعه”اند. این تجارب امكان داد تا همه از این روزنه نگاهی به پتانسیل عظیم جنبش كارگری در ایران بیاندازند.
امروز دیگر هر تكانی در میان كارگران صنعت نفت، یادآور نقش برجسته شوراهای كارگری در اعتصاب قدرتمند كارگران نفت در كش و قوس قیام ۵۷ است. اوضاع سیاسی امروز كمك میكند كه راه بازگشت این غول با تكیه بر مجامععمومی و افق و برنامه مستقل خود، هموارتر شود. این مسیر را كارگران هفتتپه نشان دادهاند.
اسراٸیل؛ آرامش قبل از طوفان
اعتراضات گسترده تودهای در جهان علیه حملات نظامی چند هفته پیش دولت اسراٸیل به غزه و به موازات آن، شروع دور دیگری از پاكسازی قومی مردم فلسطین در داخل اسراٸیل عملا بقاء دولت دست راستی نتانیاهو را در منگنه قرار داده است. بویژه كه نتانیاهو و راست افراطی تمام امیدشان را به انتخاب دوباره ترامپ در انتخابات آمریكا بسته بودند؛ این روزنه با شكست ترامپ عملا كور شد و مانند یك “ضد مشت” به دستگاه حاكمیت راست افراطی در اسراٸیل عمل كرد.
اكنون ظاهرا در اسراٸیل “آرامشی” شكننده حكمفرماست! آنچه رسانههای جنگی بعد از ۱۱ روز تهاجم نظامی دولت اسراٸیل و كشتار صدها نفر از مردم فلسطین تحت نام “آتش بس” و بازگشت “آرامش” در بوق و كرنا میكنند در حقیقت پوچتر از آن بود كه حتی یك هفته هم دوام آورد. این هجوم و آدمكشی نه تنها یك لحظه متوقف نشده است بلكه پاكسازی قومی شهروندان فلسطینی – اسراٸیلی، حمله به كودكان و سالخوردگان و مردم منتسب به “عرب زبان” توسط ارتش و باندهای راست افراطی در داخل اسرائیل برای دامن زدن به تنش كور قومی كماكان در جریان است.
“مسٸله فلسطین” و سرنوشت دولت دست راستی اسراٸیل وارد فاز جدیدی شده است؛ “آتش بس” نه تنها موج نارضایتیها در داخل اسرائیل را خاموش نكرده است بلكه به موج عصیان در فلسطین و داخل اسراٸیل، عمق بیشتری بخشیده است. گانگسترهای راست افراطی در ركاب پلیس مخفی اسراٸیل مرتب در حال شكار كودكان و شلیك به شقیقه جوانان و معترضان فلسطینی هستند؛ تلاش برای ورود اوباش دست راستی به مسجد الاقصی و فشار به ساکنین محله شیخ جراح که منجر به اعتراضات و درگیریها در اورشلیم شرقی شدند، همچنان پابرجاست. اما اینبار دیگر سركوب شدهها ساكت نمیشوند و توهمات به “تلاش” نهادهای بین المللی برای پایان دادن به این اوضاع، تماما زدوده شده است.
آنچه امروز در جامعه اسراٸیل در جریان است، در واقع “گودبای پارتی” راست افراطی است كه با تعرض و تهاجم به مردم فلسطین تحت نام “دفاع از موجودیت اسراٸیل” و “قوم یهود” به ته دیگ خورده است. امروز كسی به این پروپاگاند قومی دولت اسراٸیل وقعی نمیگذارد. راست در اسرائیل مدتها است از نظر “اخلاقی”، بازی را باخته است و امروز وقت هزیمت در زمین سیاست است. افكار عمومی در جهان، از آمریكا تا اروپا و تا اعماق جامعه اسراٸیل، این دولت را نهتنها “دولت آپاریاتد قومی” مینامند بلكه به اشكال مختلف اقدام به تلنگر و سازماندهی از پایین علیه حمایت دول غربی از دولت اسراٸیل كردهاند؛ از مارشهای خیابانی میلیونها نفر در سرتاسر جهان در حمایت از مردم فلسطین و محکومیت کشتار آنها توسط دولت اسرائیل، تا اعتراضات مردم اسرائیل در تلآویو علیه این جنایات، از اعتصاب قدرتمند كارگران بارانداز بنادر ایتالیا كه از بار زدن محمولههای نظامی به اسراٸیل سر باز زدند تا مسدود كردن راه ورود كشتیهای اسراٸیلی به بنادر اوكلند و نیویورك و سیاتل، همه دلالت بر پایان معادلات گذشته و تولد جهان نوین دارد. تا همینجا این یك اتحاد عمیق جهانی و منطقهای و یك پیشروی در مقابل راست افراطی در اسراٸیل را به نمایش گذاشته است؛ اكنون صحبت از یك اتحاد سراسری، از كرانههای باختری تا جنبوجوش نیروهای رادیكال و چپ در داخل اسراٸیل است. نسل نوینی كه رهبران و چهرههای مشهور آن به كمتر از رفاه، امنیت و آزادی تن نخواهند داد. این نبردی ساختارشكنانه، چپ و نوین است كه از خیابانهای فلسطین و اسراٸیل تا میادین سراسر جهان علیه راست افراطی در اسرائیل و برای حل مسئله فلسطین متولد شده و به حركت درآمده است. جنبشی که میرود نیروهای راست در فلسطین و اسرائیل را منزوی كند و به موازات آن، با تعمیق شكاف در صفوف دول “فخیمه” غربی، فشاری جدی برای پاسخگویی به حل یکی از دردآورترین معضلات تاریخ بشری را ایجاد كند.
No related posts.