بنکسی، هنرمند گرافیتی و نقاش مشهور بریتانیایی برای نجات پناهجویان گرفتار در دریای مدیترانه یک کشتی خریده است. این کشتی «لوییس میشل» نام دارد و با سرمایه حاصل از فروش تعدادی از آثار هنرمند بر دیوارهای شهر بریستول خریداری شده است. شهری كه چند ماه قبل در ادامه طغیانهای میلیونی در جهان به بهانه قتل «جورج فلوید» توسط پلیس آمریكا، شاهد بزیركشیدن تندیس «ادوارد كلستون» این نماد بردگی انسان توسط مردم آزادیخواه بریستول بود! روی كشتی تصویر «دختربچه» بنكسی است كه اینبار به جای قلب یك حلقهنجات صورتی در دست دارد. كشتی هفته پیش به آبهای مدیترانه انداخته شد و تاكنون جان ۸۹ فراری از جهنم جنگ در لیبی و كشورهای شمال آفریقا به سمت اروپا را نجات داده است. ماموریت این كشتی نجات در یك بند ساده و مختصر تعریف شده است:
«روی کشتی لوییس میشل همه اعتقاد داریم که فارغ از ملیتمان، حقوقمان برابر است و باید با یکدیگر با مساوات رفتار کنیم. به همه کسانی که پیام اضطراری کمک میفرستند، پاسخ میدهیم؛ نه فقط برای اینکه آنها را نجات دهیم، بلکه روح خودمان را رهایی بخشیم.»
«فارغ از ملیتمان»، «حقوق برابرمان»، «مساوات و رهایی»، اینها آرمانهای انقلابی و جهانشمول كمون پاریس در مقابل هویت ناسیونالیستی بورژوازی و جنگهای آن در صد و پنجاه سال پیش هستند كه بنكسی آگاهانه امروز در انتخاب اسم «لوییس میشل» روی كشتی هم بدان توجه كافی را معطوف داشته است.
«لوییس» در میان كموناردها بدون شك جزو نخستین زنانی است كه به شورای رهبری كمون پاریس انتخاب میشود؛ طبق گفته خودش «تنها هدف زندگیام تحقق رویای كمون، آزادی و برابری است».. در یكی از نامههایش میگوید: «به جای پرداخت میلیونها غرامت به دولت پروس و برپا كردن دژها و ناوهای جنگی، هدف ما انترناسیونالیستها بناكردن آزادی و صلح و برابری در جهان و بازپسگیری جهان از دست بورژوازی است؛ این انقلاب باید به پیش برود و به عقب رو برنگرداند!». وی تٸوری «توطٸه سكوت» را در دادگاههای دولت پروس به چالش میكشد؛ معلم، سازمانده و آژیتاتور برجستهای كه در تبدیل صحن دادگاههای خاموش بورژوازی به تریبونهایی علیه بورژوازی، چنان چهرهای از خویش ترسیم میكند كه برای تمام انقلابیون از پایان قرن ۱۹ به بعد، حكم سرمشق میابد و قارهها را در مینوردد. شخصیتی شگفتانگیز در مرز تاریخ و افسانه!
به بنكسی باید مثل همیشه تبریك گفت؛ برای انتخاب دقیق و جهانشمولاش! برای ادامه گسستن زنجیرها و شكستن سكوت و راهی كه «لوییس» گفت: «این انقلاب باید به پیش برود و به عقب رو برنگرداند!». برای ما و بنكسی و میلیونها انسانی كه در جهان كاپیتالیستی امروز، از آمریكا تا اروپا و خاورمیانه عزم كردهایم جهان نوینی بپا داریم ماجرا ادامه دارد و انقلاب علیه سرمایهداری باید پیروز شود. آنچه كمون پاریس را به دنیای امروز ما و به كشتی بنكسی مرتبط میكند، مبارزه برای تحقق همین آرمانهای جهانشمول انسانی است؛ مبارزه علیه میلیتاریسم و جنگطلبی سرمایه داری برای تحقق آزادی، برابری و رفاه و امنیت! اگر كمون پاریس جوانههای انترناسیونالیستی انقلابكارگری را در بطن خود داشت، دنیای امروز ما بیش از پیش آبستن چنین انقلابی است. جهان ما نمیتواند بیش از این شاهد باز تولید مرزها و دیوارهای جهالت قومی و مذهبی، جنگ و ناامنی، تبعیض و نابرابری، فقر و بردگی مزدی، این محصولات سمی نظام كاپیتالیستی باشد.
همین الان میتوان تولید برای تامین کالاهای مورد نیاز بشر در شرایطی امن، را راه اندازی کرد! میتوان همه ذخایر و منابع صنعتی و مالی و دانش و علم و طب را برای حفظ سلامت جامعه به کار انداخت. میتوان جنگها را متوقف كرد و خطوط تولید محصولات نالازم، از تسلیحات نظامی تا سایر محصولات مضر برای زندگی بشر را به تولید برای رفع نیازهای بهداشتی و رفاه و بهبود همگان تبدیل کرد! میتوان برای نجات زندگی هر تکبشری، منابع کافی تامین کرد! میتوان سلامت، رفاه و نجات زندگی میلیاردها انسان را به اولویت جامعه بشری تبدیل کرد. این کار شدنی است، اگر جهان در دست طبقه کارگر باشد!
بگذار همانگونه كه كموناردها در كمون پاریس، ستون میدان «واندم»، برجستهترین سمبل نفرت و خصومت ملی و میهنی و نژادی قرن نوزده را در میان شور و شوق و شادی شهروندان پاریس بزیر کشیدند،
بگذار همانگونه كه از آمریكا تا اروپا به بهانه قتل «فلوید»، تندیسهای بردگی و نمادهای ملی دمكراسی پارلمانی یكی پس از دیگری توسط شورش میلیونها معترض بزیر كشیده شده اند،
بگذار همانگونه كه تودههای میلیونی مردم در خاورمیانه و ایران علیه حاكمان مستبد و مرتجع بیدار شدهاند،
این رهایی با پرچم كمونیستی طبقه كارگر و آرمان جهانشمول آن برای همیشه پیروز شود!
No related posts.