توافق در مورد «صلح» و «عادیسازی روابط» بین دولت اسراٸیل – امارات از گرد راه رسید. این روزها همه به اشكال گوناگون و بعضا مشابه، شاهد اعلام «غافلگیرانه» توافقات متنوع در خاورمیانه و زدن به هر دری از جانب سران و روٸسای دولتها با هم هستیم.
هر روز با زدن زیر آواز، عقد «تازه»ای میبندند و آرایش سیاسی – نظامی دیگری بخود میگیرند؛ در همین ایران چند هفته پیش «قرارداد ۲۵ ساله با چین» در بوق و كرنا هم دمیده شد كه تنها دو هفته در انظار عمومی توانست دوام بیاورد. پیشتر از اینها هم «معامله قرن» ترامپ – نتانیاهو پیرامون الحاق كرانههای باختری را دیدیم كه دو ماه تاب نیاورد و در میان موجی از انزجار افكار عمومی زوارش در رفت.
در حالیكه «ناجیان» خاورمیانه كه «نعش» ناتو در حوزه خلیج، سوریه و لیبی روی دستشان مانده است، اینبار قدم رنجه كردهاند و ظاهرا «پاسخی» آنكادر به مسٸله صلح در خاورمیانه را در یك توافق پشت پرده و مخفی اعلام كردهاند.
قهرمانان ناتویی «صلح در منطقه»، معماران «ارتش آزاد سوریه» و «داعش» و عالیجنابان «تعلیق» سناریوی الحاق كرانههای باختری، شناختهشدهتر از آنند كه نیازی به معرفی داشته باشند. مدتهاست كه دستگاه «شیك» دمكراسی غربی و «كمسیون حقوق بشر»اش هرگاه از صلح و آرامش دم میزنند، نزد افكار عمومی جهان، آبروباختهتر از آنند كه احتیاج به آگاهگری داشته باشد. شوالیههای «صلح» كارنامه قطوری از ارتكاب به جنایات جنگی، لشكرشی نظامی و ایجاد ناامنی و بیثباتی در خاورمیانه و جهان را زیر بغل دارند. اكنون ظاهرا عالیجنابان «حقوق بشری» مسلح به زرادخانههای نظامی، مجهز به بمب و موشك و تحریم، جدیدا سر از كلوپ «صلح» درآورده اند.
با هم بشنویم از شخصیتهای «محبوب» و منفور این كلوپ حقهبازان جهان «آزاد» كه لخت و بدون نقاب در مقابل چشم میلیونها انسان معلوم و معرفهاند؛ ترامپ با زبان زرگری از این توافق بعنوان «لحظه حقیقتا تاریخی» یاد میكند، دولت اسراٸیل آن را «روز بزرگ صلح» میخواند. برای اولینبار در تاریخ آلمان جنگندههای اسراٸیلی بر فراز آسمانهای این كشور به پرواز در میآیند؛ دبیر كل سازمان ملل و اصحاب منقلاش با زدن به صحرای كربلا از توافق استقبال میكنند، فرانسه و آلمان آن را «گامی مهم در مسیر برقراری صلح در منطقه» ارزیابی کردهاند. جمهوری اسلامی و «محور مقاومت» با استخوان در گلو «موشك حاج قاسم» رونمایی میكنند و با زخم زبان آن را «ننگین» مینامند. اردوغان با زدن به كوه آن را «خیانت به آرمان فلسطین» میداند و … درست در حالیكه نورافكن رسانهها روی ضرورت علمكردن این نسخههای میلیتاریستی و سر بهسنگ كوبیدنهای ناتویی خم شدهاند، خبر میرسد كه فعالان جنبش تحریم برای منع فروش مهمات و ادوات جنگی در انگلستان كمپین و تظاهرات گستردهای را در روز شنبه علیه از سر گیری سرمایهگزاریهای گسترده بانك HSBC در شركت اسحلهسازی اسراٸیل فراخوان دادهاند. پارسال هم درست در چنین روزهایی كارگران بارانداز بندر مارسی در جنوب فرانسه از بارگیری تسلیحات به مقصد عربستان خودداری كردند و اعلام كردند كه «ما در مقابل هرآنچه كه با آرمانها و ارزشهای صلحطلبانه در تناقض باشد، خواهیم ایستاد. ما مخالف تمام جنگهای امپریالیستی هستیم كه جهان ما را به ورطه بی ثباتی و نابودی كشانده است.. كارگران بارانداز تسلیحات جنگی را به هیچ نقطه ای از جهان صادر نخواند كرد…» نقطه تمام!
توافق «صلح» و «عادی سازی روابط» اسراٸیل – امارات، پوكتر از آن است كه كسی باور كند. معلوم شد آقایان در بالا قیافه مدافعان «صلح» بخود میگیرند و زیر زیركی به تجارت اسلحه و آرایشهای جدید نظامی ادامه میدهند. مشت آنها را فقط بتوسط گردان طبقهکارگر جهانی مانند اقدام پارسال كارگران بارانداز بندر مارسی، با خواباندن چرخ حرکت اسلحه و مهمات میتوان باز كرد و ریاکاریشان را در عمل برملا كرد! تنها قدرت طبقه ما است كه قادر است علیه جنگ و برای امنیت و صلح پایدار به جهانیان راه نشان دهد.
دور نرویم؛ به دنبال وسیعترین خیزشهای تودهای از آمریكا تا اروپا و خاورمیانه در جهان كرونایی و در شرایط بیداری طبقه كارگر در غرب و به نوعی در ایران، روزی نیست كه سران دولتها و حاكمان سرمایه از بیكفنی در جستجوی راه بقاء به كشف یك چاه جدید نرسند! در تمام این مدت، «آزمونی» در این اردو سراغ نداریم كه به «خطا» و چاه ختم نشده باشد! آدم از فرط وفور چاه و چاله در این اردو در مضیقه میافتد. شكست پشت شكست تنها راه دوام و بقاء موقت اسكلت سیاسی حاكم بر جهان بیدر و پیكر كاپیتالیستی است که زیر ضرب تناقض ماهوی خود با زندگی انسان و طبیعت، «گیرپاژ» کرده است. همهچیز به صورت بخیهزدن موردی بین دو یا چند كشور و با توافق نظامی محدود و مشروط در جریان است. صلح و امنیت زیر سایه حاكمیت این نظام به حواله سرخرمن تبدیل شده است.
اما جهان، از بندر مارسی تا شهر شوش، از ایران تا فرانسه، تنها صحنه از چاله به چاه افتادن ابرقدرتها و جنگ و آرایشهای نیابتی آنها با هم نیست؛ هزیمتهای سیاسی-ایدئولوژیک پی در پی بورژوازی جهانی و محلی، شکستشان در تامین حداقلی از امنیت و رفاه و بهداشت در جهان كرونایی، به بیداری مجدد طبقه کارگر و خیزش محرومان در كانونهای مهم صنعتی جهان غرب تا قلب خاورمیانه و ایران منجر شده است. آغاز بیداری کارگر صنعتی نه تنها سیمای سیاسی و فكری جهان را از سیر تا پیاز دستخوش تغییرات عمیقی میكند بلكه میتواند سرها را تماما از جستجوی سیاست در کریدورها و پارلمانهای قدرتهای مخرب حاکم، به سمت اهرم و آلترناتیو واقعی برای تامین امنیت و رفاه و آزادی برگرداند؛ جهان به راهحل طبقه کارگر، یعنی سوسیالیسم چشم دوخته است. آغاز این بیداری بیتردید شرایط پیشروی كل اعتراضات محرومان جهان از آمریكا و اروپا تا ایران، لبنان، عراق و آمریكای لاتین و … را تسهیل میکند و مبارزه آنها را به هم پیوند میدهد.
همان زمان كه نشریه اكونومیست به دنبال شیوع كرونا در «سرزمین عجایب» غرب، طرح روی جلدش را با «جهان تعطیل است» منتشر كرد، مستقیما پیامش این بود كه بیثباتی در ساختار سیاسی – ایدٸولوژیك حاكم بر جهان چنان عمیق است كه اعتماد از دست رفته مردم به اسكلتبندی دولتها و مناسبات بورژوایی دیگر قابل ترمیم نیست؛ جهان كاپیتالیستی و چرخ اقتصادش تا تعیین تكلیف ثانویی با بیثباتی سیاسی نهادینه در آن تعطیل كامل است و آب از سرش گذشته است. شرایط بیثبات امروز به انضمام جهان كرونایی، تیشه به اعتبار ماهیت دولتها و ساختار كاپیتالیستی جهان زده است و بشریت را وارد یك كشمكش بنیادین پیرامون مرحله جدیدی از بازتعریف نظام سیاسی – اقتصادی حاكم بر كره زمین كرده است.
مستقل از جدال و آشفتگی در صفوف قدرتهای بزرگ برای تعریف و تثبیت مناطق نفوذشان بتوسط آرایشهای منطقهای و جنگهای نیابتی، اما به موازات آن نیز در جهان كرونایی جنبش ساختارشكنانه قدرتمندی متولد شده است كه متکی به اهرم دخالت طبقه کارگر است. جنبشی كه یك سنگر آن در خاورمیانه و ایران است و سنگر دیگر آن در جهان غرب! جنبشی كه در غرب به بهانه قتل فلوید، تمام نمادهای مقدس ملی و بردگی مزدی را بر سر دولتهای آن خراب كرده است. جنبشی كه از عراق تا لبنان و اسراٸیل، ساختار قومی – مذهبی حاكمیت در این منطقه را به چالش كشیده است. جنبشی که شاهد بود چگونه بعد از جنگ سرد، پرچم دروغین گسترش دمکراسی در خاورمیانه و عملیاتهای «بشردوستانه» آمریكا و اٸتلاف دولتهای غربی موجب قتل عامها و به گرسنگی کشاندن میلیونها نفر در خاورمیانه شد و چگونه نسخههای آزادسازی این «سروران» جهان، هر روز به تولید و بازتولید دستهجات و گانگسترهای جناییتر از دیروز انجامیده است. جنبشی كه در ایران معاصر با خیزشهای دیماه ۹۶ سوت به میدان آمدن آن زده شد و امروز به فاز اعتصابات وسیع كارگری رسیده است. ایران جایی است كه طبقه كارگر تجربه بستن شیر نفت بروی دولت نژادپرست آفریقای جنوبی را دارد و با اعتصاب قدرتمند كارگران نفت، كاخ نظام قبلی را سرنگون كرده است. بر متن چنین تاریخ درخشانی، طبقه كارگر صنعتی در ایران امروز، با اندوختهای از تجربه پا به میدان اعتصابات سراسری خود از هفتتپه تا صنایع نفت گذاشته است. بیدلیل نیست كه از استرالیا تا فرانسه، انگلستان و كانادا با پیامها و اعلام همبستگیهای طبقاتی از مبارزات و اعتصابات كارگران در ایران و در حوزه مهم خاورمیانه كه میتواند ورق را به نفع امنیت، آزادی و رهایی كل بشریت برگرداند، از طرف اتحادیههای كارگری در جهان مورد استقبال و حمایت گرم طبقاتی قرار میگیرد. این گوشهای از ابعاد جهانی قدرت طبقه ما است. طبقهای كه قبل از آنكه جوهر توافقات و آرایشهای جدید جنگی در خاورمیانه خشك شود باید بر تداوم میلیتاریسم و جنگطلبی و تجارت اسلحه توسط اردوگاههای متخاصم لگام زند.
تكان خوردن طبقه كارگر و جایگاه كلیدی آن در امر بازسازی سوسیالیستی و تامین امنیت و رفاه در خاورمیانه و جهان، آن فاكتور كلیدی است كه امروز برق از چشم حاكمان پرانده است. ظاهرا همه دارند خود را با شرایط جدید وفق میدهند! ترامپ و هیٸت حاكمه آمریكا در صدد كسب مشروعیت دوباره در انتخابات نوامبر به دنبال فاجعه كرونا، فلاكت اقتصادی و شورشهای گسترده به بهانه قتل «فلوید» هستند و قول «پایان دادن به تنش در خاورمیانه» و سر و سامان دادن به اوضاع انفجاری در داخل آمریكا میدهند؛ نتانیاهو و دولتاش در مقابل اعتراضات گسترده مردم به ناامنی اقتصادی، فساد، بیكاری و شیوع كرونا در اسراٸیل، علمدار «صلح و آشتی» با جهان عرب شده است. ولیعهد امارات در كنار عربستان پیامدهای بحران اقتصاد نفتی در دورنمای نزدیك و شكست فاجعهآمیز جنگ در یمن و لیبی را میشمارند. ماكرون هم با كلاه گشاد صندوق بین المللی پول و پز «قهرمان دمكراسی» در تحولات لبنان دنبال آبرو خریدن برای هیٸت حاكمه فرانسه بعنوان پیشقراول ناتو در بمباران لبیی و بیپاسخی در اوضاع طغیانی و وخیم معیشتی در فرانسه است؛ بریتانیا كه بیسابقهترین ركود اقتصادی بعد از كرونا را تجربه میكند و عملا بیدولتترین كشور اروپایی است كه زمزمه انفجارهای اجتماعی در آن بگوش میرسد. جمهوری اسلامی هم كه آش و لاش بر متن اعتصابات وسیع كارگری دم از «خودكفایی» و «فروش نفت خام به داخل» میزند و دو روز بعد بر و بساطش را جمع میكند. در چنین شرایطی، نطفه این توافقات و تحركات بر متن سرنوشت مشترك و خفتبار كل حاكمان در مقابل توقعات لگدمال شده محكومان، بسته شده است. همه با بحران ادامه حاكمیت در مقابل فشار داخلی و عدم مشروعیت بین المللی روبرو هستند. گفتیم كه حكمت چنین آرایشها و مانورهای موقتی در شرایط مشخص امروز را باید در متن همان جمله معروف نشریه اكونومیست ترجمه كرد كه «جهان تعطیل و اوراق شده است» و عدم اعتماد به دولتها و ساختار سیاسی حاكم در جوامع امروز نزد طبقه كارگر و مردم محروم، حالا حالاها ترمیم شدنی نیست. چنین توافقاتی، آنهم با شركت دولتها و نیروهای ارتجاعی و میلیتاریستی از قماش دولت اسراٸیل و شیخنشینهای حاشیه خلیج كه خود بانی اصلی تباهی و عقبگرد به جهان امروز بودهاند، پوچ و عبث است.
جمهوری اسلامی و نیروهای «محور مقاومت» هم كه این روزها آفتاب را به گز میپیمایند از این قاعده مستثنی نیستند. موقعیت امروز اینها مدیون لجنزار قومی – مذهبی است كه آمریكا و ناتو و غرب در خاورمیانه ببار آوردند. اینها خود از تولیدات جانبی همان عفونتاند! علیرغم الدرم بلدرم كردنهایی كه در مقابل توافق اخیر داشتهاند، شرایط و اوضاعشان حكم میكند كه كاملا پراگماتیست و دست بهعصا راه بروند. چه آنجا كه جمهوری اسلامی بلحاظ سیاسی – اقتصادی در مقابل جامعه فلج كامل است و در برابر اعتراضات اجتماعی و عروج طبقه كارگر در راس آنها كه همچنان در غلیاناند و مانند خیزش دیماه ۹۶ میتوانند در اشكال نوینی به سرعت مشتعل و فراگیر شوند، و چه در منطقه كه متحدین و نیروهای «محور مقاومت»اش مورد هجوم و نفرت اعتراضات و خیزشهای ضد قومی – مذهبی هستند.
توافق اخیر پیرامون «صلح» همانقدر اعتبار دارد كه بازیهای دیپلماتیك آقایان بر سر حمله به عراق، سوریه، یمن، لیبی و مسدود كردن راه خوراك و دارو بهروی میلیونها انسان اعتبار داشت. توافق اخیر همانقدر دوام خواهد آورد كه «معامله قرن» دوام آورد. این «آزمون-خطا» هم روی دیگر سیاست شكست و بیپاسخی بورژوازی بین المللی در برخورد به اوضاع خاورمیانه و «مسٸله فلسطین» است.
جهان پس از كرونا، جهانی برای شكلدادن به یك انتخاب دیگر، با یك آرایش و آلترناتیو دیگر است؛ جهان طبقه كارگری است كه در برابر تقابل قدرتهای نظامی بینالمللی و توجیهات اردوگاههای متخاصم، عزم كرده با دخالتاش در سرنوشت بشریت، رٸوس و خطوط یك سیاست سوسیالیستی را در قبال شرایط موجود طرح كند. تنها چنین نیرویی میتواند بر دهان ارتجاع میلیتاریستی موجود با دم و دستگاه ریاکار «دمکراسی» آن در خاورمیانه و در حل مسئله فلسطین، افسار بزند. تنها یك ارایش كارگری و كمونیستی میتواند آتش جنگطلبی و نفرت قومی – مذهبی را برای همیشه خاموش كند و امنیت و ثبات را به منطقه برگرداند. ورق برگشته است. میدان بیش از همیشه برای دخالت فعال طبقه كارگر، نیروهای مترقی و انقلابی باز شده است. طبقه كارگر در ایران میتواند پیشقراول این دگرگونی حیاتی در خاورمیانه باشد.
No related posts.