«با فشارهای گسترده بیماری كرونا اكنون زمان تنش و بگومگوهای سیاسی نیست» – حسن روحانی
روحانی درست میگوید؛ كرونا هرچند وقفهای در جدال طبقاتی پایین علیه بالا ایجاد كرد اما نمیتوان روی صورت مردمی كه مدتهاست از هر دو جناح عبور كردهاند و در كمین فرصتی برای بزیر كشیدن نظاماند، «عكس مار» كشید؛ روحانی بدرست نگران است؛ نگران سرنوشت حاكمیت اسلامی است؛ دیروز در جلسه هیٸت دولت هشدار داده است كه «تنش و بگوبگو در بالا، به تفرقه و جدایی میان ملت و نظام كمك میكند»؛ فهمیده است كه از دیماه ۱۳۹۶ به این سو، اعتراض داٸمی کارگران در استانهای مختلف ایران با ایجاد تشکلهای مستقل کارگری که زیر چتر شوراهای اسلامی کار قرار نمیگیرند، تبدیل به یک كابوس و چالش امنیتی برای موجودیت نظام شده است. میداند كه مدتهاست رابطه مردم با حاكمیت تغییر كرده است؛ از خیزش دیماه ۱۳۹۶ تاكنون، طبقه کارگر ایران به یك تغییر كیفی در موقعیت خویش دست یافته است؛ این تغییر كیفی و این تغییر در توازن قوا، به روشنی در مقابل بورژوازی حاکم، قابل مشاهده و اندازهگیری است؛ امروز همه میدانند كه تغییر توازن قوا به نفع طبقه کارگر و محرومین در مقابل کارفرما و شركای در قدرتش، از هر دوجناح اصولگرا و اصلاحطلب و مجلس و قوه قضاٸیه و دولت و بیت رهبری و سپاه و … با فاكتورهای عینی قابل محاسبه است.
علیرغم شیوع ویروس كرونا و فقر و فلاکتی که بر هستی و زندگی میلیونها انسان تحمیل کردهاند، طبقه كارگر در ایران، نه تنها میدان را خالی نمیکند که در هر قدم بیش از پیش متحدتر و متشکلتر، حاکیمت را به چالش میکشد و آن را زیر ضربات محکم مطالبات اجتماعی خود، قرار میدهد. این روندی است که در راس آن طبقه کارگر و سازماندهندگان اعتصابات و اعتراضات کارگری قرار دارد. روندی که جامعه هشتاد میلیونی ایران، از کردستان تا تهران، از اهواز تا مازندران، را حول پیشروترین بخش جنبش کارگری، به هم بافته است و مهر مطالبات و شعارهای خود را بر سراسر اعتراضات و تحرکات سیاسی پایین علیه حاكمیت در بالا، زده است. این موقعیت بلقوه و بلفعل طبقه كارگر، چنان نیرومند است كه كل رسانهها و میدیای رسمی را به اعتراف كشانده است؛ این دستگاه عریض و طویل طبقه حاكمه كه تا دیروز «نیمنگاهی» به این فاكتور كلیدی داشت، اكنون اما سنگینی وزن طبقه كارگر از صدای آمریكا تا بی بی سی و تا سران سه قوه را به «خطر» موقعیت كلیدیاش در تحولات امروز، «آگاه» كرده است.
اعتراضات جاری در ایران و بویژه بعد از آبان ۹۸، نه تنها بیشكل و پراكنده و خودبخودی نیستند بلكه به سمت شكلدادن به یك مفصلبندی میروند؛ كشمكش علیه بالا و علیه حاكمیت، از متن تشكلها، انجمنهای معلمین و سندیکاها و شوراها و مجامع عمومی و .. بروز پیدا میكنند؛ چهرههای شاخص و برجسته رهبران اعتراضات کارگری و فعالین حامی آنها، فضای سیاسی جامعه را كاملا دگرگون كرده است؛ این سمبه پر زور و متشكل طبقه كارگر قابل نادیده گرفتن نیست؛ حتی «زامبی»های اپوزیسیون راست ایران مانند فرشگرد را مجبور به انعكاس اعتراضات كارگری و اعتصابات قدرتمند هفتتپه در شبكههای اجتماعیشان كرده است.
این آن حقیقتی است كه از ولیفقیه و روحانی و رئیسی تا فرشگرد و جنبش ارتجاع فیروزهای را به فکر جمع و جور کردن صفوف خود انداخته است. این آن واقعیتی است كه كل این جبهه را كنار هم گذاشته است و به مصاف آن خیز برداشته است. هم بورژوازی ایران به سركردگی جمهوری اسلامی و هم طبقه كارگر و كمونیستها وارد دوران نوینی شدهاند؛ باید روی این تغییر توازن قوا به یمن موقعیت طبقه کارگر، تحولات آتی را شكل داد؛ جوانههای یکسره کردن قدرت سیاسی، هماكنون در حال روییدناند؛ باید كمك كرد كه این تاریخ روی قاعده اصلیاش بنشیند.
No related posts.