شتر سواران؛ از قاهره تا تهران –

” اخوان المسلین در مصر فرصت داشت که بخشی از روند دموکراسی مصر باشه، به جاش تصمیم گرفت نردبان دموکراسی را بندازه کنار و دیکتاتوری مذهبی رو حاکم کنه. ارتش مصر در یک اقدام قابل تحسین با حمایت مردم اخوان را کنار گذاشت. اخوان به جای بازاندیشی در عملکردش تصمیم گرفت به مانع بزرگ عادی سازی اوضاع در مصر تبدیل بشه و کشور رو به آشوب بکشه تا از طریق ایجاد آشوب شرایط رو برای بازگشت به قدرت و اعمال دیکتاتوری مذهبی خودش مهیا کنه. ارتش تلاش کرد با بسیج کردن تعداد زیادی مذاکره کننده از اقصی نقاط جهان اخوان رو راضی کنه که وضعت جدید رو بپذیره و به عرصه سیاست برگرده. اخوان زیربار نرفت. ارتش چاره ای نداشت جز اینکه بر این روند نقطه پایانی بگذاره یعنی خیابان را از وجود اسلامگراهایی که به ناآرام کردن کشور پرداخته بودند پاک کنند. در این مرحله ارتش متاسفانه از زور بی رویه ای استفاده کرده که منجر به کشته شدن افراد در خیابانها شده. به نظر میرسه ارتش مصر برای برخورد با ناآرامیهای خیابانی آموزش ندیده. راه مناسب طبیعتا دستگیری بدون کشتار، برگزاری دادگاه و زندانی شدن کسانی بود که در این مدت تمام تلاششون برای ناآرام کردن مصر را به کار برده بودند. بنابراین استفاده از زور غیرمتناسب و کشتار عملی ناپسند و محکوم است در عین حال پاکسازی خیابان از جریانی که آشکارا حکومت مستقر و نظم حاکم را به قصد حاکمیت یک دیکتاتوری مذهبی به چالش می کشید عملی ناگزیر، درست و شجاعانه بوده و هست… “

—————
نوحه خوان بالا نه رضا پهلوی است، نه آقای اوباما، نه سی ان ان، نه بی بی سی، نه فوکس نیوز، نه سکای نیوز، نه سردبیر روزنامه سان، نه کیهان چاپ لندن … این چرندیات متعلق به آقای سعید قاسمی نژاد، شتر ران امروز قاهره و خر سوار فردای تهران است. همان ضد انقلابیونی که دیروز انقلاب ۵۷ ایران را به خون کشیدند امروز بهار عربی را تیرباران کردند. این صف شوالیه های ناتویی است، که بین چهار تا آدم گاگول که هنوز نمی دانند العربیه به خلیج بر میگردد یا به دُوَل، دارند جای پالانشان را خوش می کنند تا به “پیشواز” طبقه کارگر و انقلابیون فردای ایران روند. این “نابغه”های ژورنالیست، مشغول تمرین “دموکراسی” برای فردای ایران اند. هشدار! که این در طویله سوشیانس امروز رو به مصر باز است و فردا میتواند رو به ایران…

دو قطب شکل گرفته امروز در مصر، حول ارتش و اخوان المسلمین، یک قطب بندی کاذب است. انقلاب مصر یکبار دیگر این حکم اساسی را یادآور شد که در غیاب حضور سیاسی و قدرتمند طبقه کارگر بعنوان نماینده پرشور رهایی جامعه٬ نیرویی که پرچم انقلاب کارگری را در دل این تحولات بکوبد و جامعه را حول آن قطبی کند، عملا بورژوازی را به میداندار اصلی سیاست تبدیل میکند. باید آگاه بود که بورژوازی مصر، با هر پرچم و سیاستی از اسلامی تا لیبرال و ناسیونالیست، وظيفه‌اى جز پاسداری از ماشین دولت و نهایتا سرکوب انقلاب بر عهده ندارد. باید آگاه بود که هیچ لایه ای از بورژوازی مصر دمکرات نیست و نميتواند مطالبات اقتصادى و سياسى کارگران و مردم محروم را تحقق بخشد. و بالاخره باید آگاه بود که بدون آمادگی ذهنی کارگران کمونیست، هر دوره اساسا به دستمایه به قدرت رسیدن یکی از بخشهای بورژوازی تبدیل خواهد شد.