با کرونا، جهان وارد دوران جدیدی شده است؛ دورانی که در آن محکوم علیه حاکم، دولت در برابر مردم، ندار مقابل دارا، لخت و عور صف آرایی کرده اند. این شاید مهمترین روندی باشد که ما در انتهای فاز کرونا، از هم اکنون شاهد آنیم. زندگی زیر سایه نظام سرمایه داری قربانیان زیادی داشته است. کرونا تنها چهره ضد انسانی این نظام را از آمریکا و اروپا تا آسیا و آفریقا، بین المللی کرد. تاثیری که کرونا بلحاظ سیاسی، اقتصادی و ایدولوژیکی در ابعاد اجتماعی تا هم اکنون بر جهان نگری انسانها و توقع و تلقی شان از فلسفه زندگی داشته است قابل مقایسه با دو جنگ جهانی است.
دنیای بعد از کرونا دنیای ایده آل های انسانی و افق های پیشرو در مقابل برزخ سرمایه داری است.
آیا جهان بعد از کرونا کماکان جهان ترکتازی دولت ها علیه استانداردهای زندگی است؟ آیا نظام افسارگسیخته بازار کماکان بر متن هجوم به خدمات رفاهی، پزشکی و اجتماعی میلیونها انسان به حیات خود ادامه خواهد داد؟ آیا امثال ترامپ ها و جانسون ها و خامنه ای ها و نتانیاهوها بر تل خاکستر انسانها، کماکان حاکم خواهند ماند؟ جای تردید است! کرونا حس فلسفی و تاریخی متفکرین و مردم را فعال کرده است و این سوال که ”من کیستم، در این جهان چه میکنم و آینده ام چه خواهد شد“ به حافظه اجتماعی و جهانشمول مردم کشیده شده است. جای تردید است که بورژوازی در دوران پسا کرونا کماکان جرات کند که جهان سراسر نابرابر، پر از گرسنگی، جنگ، بی خانمانی، ناامنی و بیکاری را سرنوشت محتوم بشر در امروز و آینده به خورد کارگران و مردم جهان دهد.
دوران یکه تازی دمکراسی بازار بسر رسیده است. دوران پست-مدرنیسم و قرنطینه فکری بشر، دوران خلاء فلسفی و فلج فکری بشریت به انتها رسیده است. معلوم شد مدرنیسم و آزادی، معنی دارد؛ برابری معنی دارد؛ رفاه معنی دارد؛ بهداشت و بیمه بیکاری و طب رایگان معنی دارد؛ معلوم شد ایده آل های انسانی و سوسیالیستی معنی دارند؛ معلوم شد مقاومت و مبارزه علیه آینده کثیفی که نظام سرمایه و سود وعده میدهد، یک مقاومت جهانی است، یک همبستگی و هم سرنوشتی بین المللی علیه سرمایه داری است؛ کرونا بار دیگر ثابت کرد که مبارزه علیه نظام سرمایه داری، ملیت و مذهب و مرز و نژاد نمیشناسد؛ تنها مبارزه و مقاومتی معتبر است که قابل تعمیم است. پایان کرونا، سرآغاز کیفر خواست جهانشمول انسان علیه حاکمیت سرمایه داری در همه اشکال آن است؛ یک دوره پرتلاطم از خیزشها و جنبش های اجتماعی بر پلی از ایده آل های مساوات طلبانه و آزادی خواهانه خواهد بود که نطفه های آن از هم اکنون بسته میشوند. پلی که بر فراز برزخ سرمایه داری، ۲۰۰ سال مبارزه حق طلبانه طبقه کارگر و ارزشهای پیشرو را به آینده وصل میکند.
کرونا یاد بشریت انداخت که ایده آل هایی وجود داشته اند! اصولی وجود داشته است؛ مارکس و انگلس و انقلاب اکتبری وجود داشته است؛ آرمان سوسیالیستی وجود داشته است؛ حقوق مدنی و اجتماعی وجود داشته است؛ کرونا بار دیگر تاریخ را کالبدشکافی کرد! پلهایی در تاریخ هست که دنیای امروز را به رگه های انسانیت و مدنیت در آن گذشته نگه میدارد و امکان تعرض دوباره به ساحت سرمایه داری در زمان حال و آینده را ممکن میسازد. از دریچه کرونا میتوان به منظره های بزرگ نگاه کرد؛ میتوان سقوط ”پایان تاریخ“ را دید؛ میتوان بلاتکلیفی بورژوازی جهانی را دید؛ پایان دوران خوش ”دمکراسی“ بازار را دید؛ از دیچه کرونا میتوان اغتشاش در صفوف دشمن طبقاتی را دید؛ میتوان دید که چگونه سرمایه داری جهتگیری سیاسی – ایدولوژیک اش را از دست داده است؛ حتی باورهای بنیادی اقتصادی اش زیر سوال رفته است؛ دوران پسا کرونا، دوران هزیمت بازار و زدن شاخ و برگ های آن است؛ پس از کرونا، چهارچوبهاى فعلی خواهند شکست، راست افراطی بى خاصیت خواهد شد، فضا برای تعرض طبقه کارگر و کمونیسم به مبانی سرمایه داری باز خواهد شد.
کمونیسم بعنوان آلترناتیو و نقدی انسانی به کلیت جامعه سرمایه داری، که تنها راه ممکن نجات بشر از این وضعیت و سامان دادن یک نظام اجتماعی کار و رفاه است، باید فعالانه به جنگ بورژوازی جهانی برخیزد؛ دنیا میتواند بر پاشنه دیگری هم بچرخد. برای همه روشن شده است که حاکمیت جهانی سرمایه، جز به فقر و فلاکت اقتصادی، گرسنگی و آوارگی، جنگها و تخاصمات قومی و ملی، زوال تدریجی منابع زیست محیطی، و بی حقوقی سیاسی اکثریت عظیم مردم زمین، نیانجامیده است؛ امروز همه میدانند که مشکل جهان ما به کارکرد مناسبات اجتماعی و تولیدی و مالکیت خصوصی گره خورده است؛ در دنیای پسا کرونا میتوان این مناسباتی که سود را بر جان و رفاه انسانی حاکم کرده است، لگام زد و شرایطی آزاد و برابر و مرفه را پی افکند. پیشرفت های تکنولوژیک و ثروتهای نجومی در جهان ما، امکان زندگی توام با شادی، رفاه، سلامت و آسایش را به همه شهروندان جهان میدهد. شانس موفقیت در پی بردن به موقعیت ویژه طبقه کارگر و کمونیسم در جهان پسا کرونا است؛ شانس موفقیت در قد راست کردن طبقه کارگر و مارکسیسم بعنوان نماینده خودآگاه جنبش ساختارشکنانه علیه نظام سرمایه داری است. این فاکتور اساسی در تغییر سیمای جهان امروز است.
No related posts.