و سرانجام روز سه شنبه، دونالد ترامپ از ”طرح“خود پیرامون ”مسئله فلسطین- اسراییل“، تحت عنوان ”معامله قرن“، رونمایی کرد. نتانیاهو که در جلسه رونمایی از این ”طرح“حضور داشت، آنرا یک ”فرصت تاریخی“خواند که تل آویو از آن استفاده خواهد کرد.
در این ”طرح“ قرار است که اورشلیم پایتخت ”تقسیم ناپذیر“ اسراییل شود و سفارت آمریکا هم بدانجا منتقل شود. منطقه جولان و کرانه باختری رود اردن نیز تماما مال اسراییل شود و بولدزورهای ارتش اسراییل کماکان به ”خانه سازی“های خود ادامه دهند. البته ترامپ قول داده است که ”جایی را برای فلسطینی ها در شرق اورشلیم“ باز بگذارد! ۵۰ میلیارد دلار انعام هم به مردم فلسطین میرسد در صورتی که ”طرح“اش را قبول کنند…
این هرچه هست اما طرح نیست؛ شلنگ تخته است؛ معامله و بده بستان میان ترامپ و نتانیاهو است. این معامله ای بر سر هستی و نیستی مردم فلسطین است. ادامه خوار شمردن جامعه عرب زبان است؛ ادامه تشنج در منطقه است؛ ادامه آپارتاید قومی – مذهبی در خاورمیانه بر متن بی حقوقی بیشتر مردم فلسطین است. این تنها پلاتفرم ترامپ و نتانیاهو، این شارلاتان های قرن است، و نه خواست و مطالبه مردم متمدن آمریکا و اروپا و اسراییل! حتی خودی ترین خودی هایشان، دلقک هایی همچون سازمان ملل و بوریس جانسون نخست وزیر انگلستان با ”احتیاط“بدان برخورد کرده اند! این ”طرحی برای صلح“ نیست؛ برعکس، ادامه ناامن کردن بیشتر خاورمیانه بر متن تبعیض و ناعدالتی در حق مردم فلسطین است.
آقایان درصدد اند که گریبان خود را از معضلات جدی که روی میزشان است، رها کنند و بدین منظور حراجی زده اند که ابتدایی ترین حقوق انسانی مردم فلسطین را پیشفروش کنند؛ این دو تن هر دو در خانه مشکل دارند. ترامپ توسط دادگاه استیضاح شده و نتانیاهو به فساد مالی متهم شده است.
هر دو به یک سرنوشت دچار اند. هر دو هوای هم را دارند. هر دو حس کرده اند که نمی ارزد صبر کنند، باید حواسها را پرت کنند. و چه چیز بهتر از معامله بر سر مسله فلسطین! چه چیز بهتر از متشنج کردن بیشتر فضا در خاورمیانه و به طبع آن در جهان، حواسها را از پرونده سیاه و سنگین هر دو پرت میکند.
اما امروز تمام پرده ها کنار رفته است و واقعیات به زبان خود سخن میگویند. ”معامله قرن“ ترامپ، پوچ و بی محتوا است. ربطی به صلح در خاورمیانه و پایان دادن به تروریسم ندارد! حقیقتا عمر راست افراطی در جهان بسر رسیده است؛ عمر ”آزادی“بازار آقایان تمام شده است؛ سیاست قومی – مذهبی کردن جوامع بشری و میلیتاریسم و جنگ طلبی بویژه در خاورمیانه، ننگی است بر پیشانی تک تک شان! عمر این سیاست در چشم توده مردم آزادیخواه و متمدن جهان بسر رسیده است. صدای خشم مردم و خیزش آنها در منطقه از لبنان تا عراق گویای این حقیقت است؛ مردم بهای سیاست میلیتاریستی آقایان را با تحمل سه دهه حمام های خون و تخریب مدنیت و جابجایی های عظیم انسانی پرداخته اند. امروز ”معامله قرن“شارلاتان ها، عمری کمتر از فصول سال دارد. نه جهان امروز، جهان ”روزی روزگاری در غرب“است، نه جهان کت بسته و تسلیم قدرت های حاکم در دو دهه پیش است و نه دیگر ارتجاع بین المللی به رهبری آمریکا موقعیت گذشته را دارد. ما همیشه میگفتیم که پشت بحران خاورمیانه در کمپ ارتجاع جهانی، پشت جدال تروریسم بین المللی و منطقه ای، حقایق پایه ای تری نهفته است. جدال بر سر تناقضات و بن بست ها و بی پاسخی ها در خود قطب های جهانی است. جدال بر سر آینده جوامع غربی، از آمریکا تا اروپا و اسراییل و بر سر بن بست و بی پاسخی بورژوازی جهانی در جهان چند قطبی است که قطب پیروز جنگ سرد، جز گندیدگی و عقب گرد و میلیتاریسم و گرو گرفتن نان و امنیت مردم جهان، راه پیشروی ندارد!
اینکه یک تاجر آمریکایی در راس بزرگترین ماشین جنگی جهان و در قامت رئیس جمهور آمریکا، کماکان در شیپور تحقیر مردم فلسطین میدمد و آن را ”معامله قرن“میداند، کمکی به حل مشکلات داخلی جامعه آمریکا و موقعیت ضربه خورده جهانی آن در برابر سایر قدرت های سرمایه داری نمیکند. رفتن پای این ”معامله“حتی در خود هیئت حاکمه آمریکا با تردید جدی روبرو است!
این تحریک قرن را باید به پای سردمداران جناح راست افراطی در آمریکا و و در اسراییل نوشت. حلقه ای از زوال ژانر وسترن اسپاگیتی و گانگسترهای شش لولبند راست افراطی جهت فرار از موقعیت بازنده شان در برابر جنبش ساختارشکنانه ای که از آمریکا تا شیلی و خاورمیانه در جریان است. تلاش آقایان، تلاشی برای توجیه هزیمت و سرپوش گذاشتن بر ناتوانی سرمایه داری در پاسخ به نیازهای شهروندان در خود آمریکا و اسراییل است! تاوان شکست و سقوط راست افراطی در آمریکا و اسراییل، و بحران و بن بست های اقتصادی در نظام سرمایه داری جهان امروز را مردم محروم فلسطین، بیش از این نخواهند پرداخت. ”معامله قرن“ترامپ، کمکی به برونرفت بورژوازی آمریکا از این مخمصه نخواهد کرد؛ حتی پوچ تر از آن است که توجه متحدین دیروزی خود در کمپ بورژوازی جهانی را جلب کند. طبقه کارگر و بشریت آزادیخواه و جنبش خلاصی از تبعیض و نابرابری، حکم به رفتن میلیتاریسم و جنگ طلبی سرمایه داری و برپایی امنیت و رفاه و آسایش همگان داده است. بحران امروز نظام سرمایه داری، بحران مقابله با تکانهای وسیع اجتماعی است که حول معیشت و رفاه و امنیت و برابری هر دم از جایی سر باز میزند.
کارگران، سوسیالیستها، ما میلیونها انسان تشنه رفاه و امنیت و آزادی، ”معامله قرن“ آقایان را به فاضلاب شهرهای کرانه باختری رود اردن خواهیم انداخت.
No related posts.