کنگره وحدت، کنگره انحلال

نویسنده: فواد عبداللهی

تاریخ انتشار: ۹ آوریل ۲۰۱۸

به دنبال خیزش محرومین در دیماه گذشته در شهرهای ایران، سرآسیمگی و شتاب جریانات، سازمانها و احزابی که تا همین چند ماه پیش قربان صدقه جمهوری اسلامی می رفتند و رادیکال ترین خواسته و شعارشان محدود کردن ولایت فقیه بود، حیرت آور است. ”کنگره وحدت“  که هفته گذشته اساسا زیر چتر سازمان فداییان اکثریت در شهر کلن آلمان برگزار شد و به پیوند دوباره این بخش از شاخه های گوناگون جنبش ملی – اسلامی انجامید، حاصل تیپایی است که از خیزش محرومین و مردم سرنگونی طلب خورده است. آخرین قلابی است که به دیوار چاه نابودی پرت کرده اند تا شاید خودشان را حفط کنند و بالا بکشند. خاصیت واقعی این کنگره نه در مباحث ”کشاف“ آن، نه در اختلافات تاکتیکی این و آن حزب و شاخه از جریانات شرکت کننده در آن، و نه حتی در اسم پرطمطراقی است که برای خود انتخاب کرده اند؛ بلکه در اعلام دوباره پیوستن این جریانات و احزابی است که همگی آنها تاریخا و بلا استثنا از یک سنت و یک مخرج مشترک تحت نام جنبش ملی – اسلامی تغذیه کرده اند.  بار دیگر معلوم شد که اتفاقا مکتب توده – اکثریت در واقع بستر اصلى رشد کل اعضای این جنبش ملی – اسلامی و خط دهنده به تمام عناصر ظاهرا منفرد در این طیف بوده است. حیات و فعل و انفعال سیاسى این طیف با حمایت از خمینى و دولت موسوى، با رژه رفتن پشت رفسنجانى و تز ”ایران ژاپن میشود“، و نهایتا با پرچم دو خرداد و خاتمى و دولت اعتدال روحانی قابل توضیح است.  بخشى از این جنبش در ایران حکومت میکند و عدم حضور امروز این عالیجنابان در حکومت و پرتابشان به صف اپوزیسیون مانند امثال جناب بنی صدر، محصول تسویه حسابهای درون حاکمیت است. اگر بخش درون حکومتی میتوانست و قدرتش را داشت محال بود اخوى هایش را در قدرت راه ندهد. امروز فرخ نگهدار و عفت ماهباز و بیژن حکمت و بابک امیرخسروى مانند تاجزاده و حجاریان و نبوی صاحب منصب در دستگاههاى حکومت بودند. کنگره اخیر عالیجنابان چیز جدیدى مستقل از این تاریخ راجع به ”وحدت“شان نمیگوید.

اما کنگره مذکور در واقع چیزی جز منسجم کردن دوباره این جریانات رانده شده از جناح ”اصلاح طلبان“ حکومتی نبود. درست همانگونه که جناح ”اصلاح طلبان“ حکومتی، از تاجزاده و حجاریان تا مخملباف و غیره به دنبال خطر خیزش های دیماه و عبور جامعه از ”اصلاحات“ مشغول سر و سامان دادن به صفوف آشفته خود، در پی یافتن مجالی دوباره برای جولان در عرصه سیاست در حاکمیت اند، (البته اگر مجالی مانده باشد!)، ”کنگره وحدت“ نیز باریکه ای برای ادامه حیات این طیف از حاکمیت رانده شده در جنبش ”اصلاحات“ بود.

حقیقتا طبقه حاکم و مدافعان وضع موجود، از پوزیسیون تا اپوزیسیون، از جماران تا لوس آنجلس و از مسجد تا دیسکوتک، از خیزش محرومین ایران در دیماه گذشته به وحشت افتاده اند. شتاب بخش بیرون از قدرت آنها نه برای سرنگونی و یا برکناری جمهوری اسلامی، که ”توصیه“ هایی برای ممانعت از تکرار آن تجربه و ترس از دخالت وسیع طبقه کارگر در امر سیاست است.

با آغاز خیزش محرومان در دیماه گذشته که خشت های حاکمیت  جمهوری اسلامی و هر دو جناح آن را نشانه گرفت، اپوزیسیون پرو رژیم انگشت به دهان مانده زیر چتر سازمان اکثریت تحت نام ”کنگره وحدت“ گرد هم آمدند تا مخروبه جنبش ”اصلاحات“ شان را وقیحانه تحت نام ”چپ“، دستی بکشند. کل لشکر ”مردم سالاری دینی“  دوباره متحد شدند و به صرافت تشکیل سازمان جدیدی افتادند که بتوانند بیرق اصلاح رژیم را کماکان زنده نگه دارند. رفتند تا دوباره فرمایشات نغز برادران و خواهران ”اطلاح طلب“ در حاکمیت را گوش کنند: ”اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات“… تا نفرت از کمونیسم و انقلاب و کارگر و محرومین و مدرنیسم و مدنیت غربی را دوباره جار بزنند؛ درست همانگونه که علیه انقلاب ۵۷ و در رکاب جمهوری اسلامی فعالانه جهت سرکوب آرمانهای آن انقلاب دست بکار شدند، امروز نیز تنها اراده ثابتی که نزد اینها دیده می شود، توجیه وضع موجود است. صدای عبور جامعه از هر دو جناح و حکم به سرنگونی نظام را شنیده اند و بد جوری هم شنیده اند.  باز دنبال راه حل های پوچ و تقلاهای بی فرجام برای نجات تاج و تخت لرزان سرمایه داری ایران هستند.  محرومین را می بینند که دارند جلو می آیند،  دنبال راه حلی هستند که ضرر سرنگونی را به حداقل برسانند.  می خواهند آب قاطی آن کنند و آن را رنگین کنند تا به جای زیر و رو کردن دستگاه نظامی – اداری و تبلیغی  حاکم و به قدرت رسیدن کارگران و شوراهای مسلح مردم، به  تعویض چند نفر با چند نفر دیگر در عین حفظ بنیان های ماشین دولتی،  محدود شود.  محرومین به خیابان بیایند، اما نه برای فتح کاخ ها و پادگان ها و وزارت خانه و استقرار قدرت خودشان، فقط برای عزل مودبانه یکی و تفویض مودبانه تر پست او به دیگری!!

سخن آخر، خیزش محرومین در دیماه کاری کرد که دائى جان ”کنگره وحدت“، میرود که به سلف خود، دائى جان ناپلئون بپیوندد و پرونده جنبش ملی – اسلامی با تمام تظاهر آن در عرصه سیاست همراه با سلسله و دودمان خود به فراموشخانه تاریخ سپرده شود. دفن ”راهکار“ جنبش ملی – اسلامی جامعه ایران را همراه با مبارزه براى رهائى کارگران از بردگی مزدی، خلاصی از زن ستیزى و اسلام پناهى و گذشته و ارتجاع پرستى و کودک آزارى، به مسیر بى بازگشت مدنیت پیشرو و ثبت ارزشهاى متمدن و انسانی در بافت سیاسى اجتماعى جامعه ایران رهنمون میشود. سوسیالیسم ایران به بستر اصلى خود در اروپاى غربى پیوند خواهد خورد. این یک ضرورت تاریخى است که نیروى فعاله خود را بطور اجتماعى در جامعه ایران دارد: کمونیسم در ایران با تکیه بر پرولتاریای صنعتی ایران، با تکیه به دستاوردهای نیم قرن مبارزه طبقاتی و مهمتر از همه با تکیه بر درافزوده های منصور حکمت به مارکسیسم این امر را تضمین میکند.

”کنگره وحدت“، در واقع آغازى بر یک پایان، نقطه پایانی بر شرق زدگی و اسلام زدگى این اپوزیسیون ضد کارگری و سرانجام نهائى شکست تلاشهاى دیرین این اشباح شکست خورده و ضد کمونیست براى تزریق پیشداوریها و تعصبات عرفانى و اسلامى و شرعى و ارتجاعى در اذهان مردم ایران است.

سلطه یک پدیده منقرض شده و همزاد جمهوری اسلامی را با گذاشتن نام ”حزب چپ ایران (فداییان خلق)“، نمیتوان اعاده کرد.

Share on print
Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on google
Share on pinterest
Share on tumblr
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email