بزدل‌ها

نویسنده: فواد عبداللهی

تاریخ انتشار: ۲۷ نوامبر ۲۰۱۷

به دنبال تراژدی زلزله در استانهای غربی ایران، “ستاره” های عجیبی در آسمان سیاست ایران شروع به “درخشیدن” کردند! مولوی عبدالحمید یکی از آنهاست؛ کسی که دنبال “حقیقت” و “گیر دادن” به حقیقت است! کسی که خودش با پای خودش آمده است و دم در منتظر است که در را باز کنید و بفهمید که حقیقت همان چیزی است که جانورانی مثل وی بلغور میکنند. در حالیکه همه میدانند مجرمین و مسببین اصلی فاجعه زلزله، از ولی فقیه تا قوای سه گانه و تا تمام گله سران و سردمداران ریز و درشت نظام اند، اما جناب عبدالحمید زلزله اخیر را “عذاب خدا” می داند و آنرا به حساب “بی خدایی کردها” گذاشته است.

هیچکس در سیمای امروز جهان، در پیشرفت های شگرف و هردم فزاینده بشر در عرصه علم و تکنیک، که اغلب حتی برای متفکرین و دانشمندان اوایل قرن بیستم، خواب و خیال و غیر قابل تصور می نمودند، زلزله اخیر را به “عذاب خدا” و “بیخدایی” نسبت نمی دهد. بشر بر طبیعت کنترل باورنکردنی پیدا کرده و ظرفیت و امکان و توانایی ایجاد جهانی حقیقتا شایسته زندگی خود را به دست آورده است. اما کفگیر جمهوری اسلامی باید به ته دیگ خورده باشد که دلقک و کودنی چون عبدالحمید را جلو می اندازد.

حالا شاید کسی پیدا شود و بگوید: بیخیال ماجرا شوید و بگذارید کارش را بکند. فوقش حرفی زده و ملت نیم ساعت خندیدند. مگر در این مملکت چندتا جانور بزدل و دلقک مثل او داریم که بتواند در یک لحظه مفت و مجانی ۷۰ میلیون آدم را “بخنداند”؟!

موجودی که از ارتجاع مذهبی حاکم در ایران تغذیه میکند، دلال مذهبی که هم سر در آخور شیخ پشم الدین های سنی منطقه دارد و هم از توبره “نظام شیعه” بی نصیب نیست، مثلا آمده است تا نقش کثیف و تحمیلی دم و دستگاه مذهب و دولت را در توجیه تباهی فیزیکی و معنوی میلیونها انسان را درز بگیرد.

نخیر آقا! معضل اصلی شما و اربابان تان نه “بیخدایی کردها”، که پیوستگی این جغرافیا با تاریخ حمله جمهوری اسلامی به دستاوردهای انقلاب ۵۷ و مقاومت توده ای و متحزب در مقابل کل این ارتجاع است. کشمکشی که کمونیستها در راس آن بودند و با وجود گذشت چند دهه از آن هنوز میتوان آثارش را در تحرکات توده ای از جنس کمک رسانی های اخیر به مردم زلزله زده و قربانیان آن دید. تحرکی قدرتمند و سازمانیافته از پایین که تق نظام الهی شما را درآورد. تحرکی که نیروهای سرکوبگرتان قدرت و جرات مقابله با آن را از دست دادند. حرکتی که مستقل از نهاد کثیف دولت و مغزشویی های ناسیونالیستی، مذهبی و قومی که این روزها در بازار سیاست ایران به وفور یافت میشود، میخی بر تابوت خرافه خدا و خشونت طبیعت کوبید.

مردمی که تجربه تقابل و جنگ توده ای و چندین ساله با مصیبتی به نام جمهوری اسلامی را دارند به راحتی و در یک چشم به هم زدن، وسیعترین کمک رسانی مردمی را سازمان داده و بدون کمترین توهم به اقدام نهادهای دولتی دست به کار شدند، به کمک قربانیان شتافتند و جمهوری اسلامی را آچمز و البته بی آبرو کردند. معلوم شد جمهوری اسلامی علیرغم سرکوب، استبداد، دستگیری و اعدام و … هنوز نتوانسته است اعتماد به نفس، عزت، احساس قدرت و همبستگی در جامعه را خفه کند.

صحنه های پرشور کمکهای داوطلبانه مردم، صف طویل ماشینهای کمک رسانی مردمی که انساندوستی شان انتهایی ندارد، فلج شدن کامل دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی در مقابل این موج عظیم انسانیت و قدرت سازماندهی توده ای از پائین، شعله های زیر خاکستر آن واقعیت عظیمی است که جمهوری اسلامی را به هراس انداخته است. نگرانی اصلی دلقک هایی چون عبدالحمید و اربابانش از این قدرت و ابهت، از این تجربه و “مخاطرات” آن برای جمهوری اسلامی است.

اگر کسی در جستجوی راهی برای قدرتمند شدن علیه جمهوری اسلامی است، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی در کردستان درسهای گرانبهایی دارد؛ اگر کسی جویای حقیقت و مبارزه علیه نظام اسلامی و برج و باروی سرمایه در ایران است، این کردستان و جایگاه تحزب و پایگاه اجتماعی کمونیسم و برابری طلبی است که راه نشان میدهد. اوضاع قرش میش جمهوری اسلامی همراه با خس و خاشاک امثال عبدالحمیدها در کردستان را باید در متن این تسلیم نشدن توده های وسیع مردم کردستان در برابر نظام حاکم دید.  کردستان کماکان نوک کوه عظیم مقاومت توده ای مردم در مقابل جمهوری اسلامی است. اینجا جایی است که غروب ممنوع است و انسانیت و کمونیسم سر سازش با ارتجاع ندارد.

Share on print
Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on google
Share on pinterest
Share on tumblr
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email