مانورهای اخیر ائتلاف به رهبری عربستان علیه ایران و متحدینش در منطقه منجمله حزب الله، به بهانه حمله موشکی از یمن به سمت فرودگاه ریاض، در ادامه بحث تحریم سپاه پاسداران تحت عنوان یک سازمان تروریستی و همچنین استعفای حریری از نخست وزیری لبنان، وضعیت خاورمیانه را بیش از پیش متشنج و بحرانی تر میکند. میگویند که قرار است پاسخ به پا درازی های ایران در خاورمیانه اینبار به کشمکش و جدال در لبنان و از طریق تضعیف حزب الله به پیش برود. پس از داعش و بسته شدن پرونده آن در سوریه، نیاز قطبهای ارتجاعی در منطقه به ایجاد سناریوهای جدید برای تسویه حساب علیه منافع همدیگر کاملا مشهود است؛ ظاهرا اینبار لبنان کاندید ادامه این جدال و ناامنی و تبدیل شدن به جهنمی برای مردم این کشور خواهد شد. جنگ و جدال قطبهای ارتجاع محلی و بین المللی تاکنون، نه تنها سیمای خاورمیانه بلکه سیمای کل جهان معاصر، توازن و تعادل بین قدرت های اقتصادی با هم و با مردم، و بالانس ایدئولوژیک، سیاسی و فرهنگی جهان را دستخوش تغییرات اساسی و سرنوشت سازی کرده است. ژورنالیسم نوکر مثل همیشه حقایق را از مردم پنهان میکند. دارند جهان را برای یک سلسله آدم کشی و ناامنی عنان گسیخته دیگر آماده میکنند.
آنچه که در کشمکش های اخیر عیان است، این حقیقت است که خاورمیانه کماکان نه تنها محمل تعیین تکلیف رقابت در صفوف بورژوازی جهانی از آمریکا تا اروپا و روسیه و چین خواهد بود، بلکه قرار است مانورهای اخیر به محدود کردن دامنه نفوذ ایران و تغییر توازن قوا در منطقه به نفع متحدین امریکا تمام شود. بدین منظور هر تحرک و اقدامی، از تخریب جامعه تا بستن شیر آب آشامیدنی بر روی میلیونها انسان در لبنان به بهانه مبارزه با جمهوری اسلامی، از کوچ اجباری تا راه اندازی نسل کشی های قومی – مذهبی “مجاز” است. چه کسی است که نداند منافع و اهداف پشت ارتجاعی ترین طرحها و سناریوهای خونین امپریالیستی چیست که سرمایه داری برای تعیین تکلیف قدرت براه انداخته است؟ چه کسی است که ظرفیت تخریبی قدرتهای سرمایه داری و متحدین منطقه ای آنها را برای ایجاد تعادل در تاریخ معاصر سرمایه را نداند؟ ظاهرا اینبار “کاندید” لبنان است و قرار است دامن زدن به جنگ های نیابتی در آن، پاسخی به تعیین تکلیف قدرت در خاورمیانه به نفع کفه آمریکا و عربستان و متحدین منطقه ای آنها باشد.
تاکنون ماحصل این جنگ و کشمکش ارتجاعی، جز قومی- مذهبی کردن خاورمیانه یا سنی – شیعی کردن این خطه نبوده است. طرفین این جدال بر خلاف ادعاهای دهان پرکن “امنیت خاورمیانه”، بدنبال منافع اقتصادی – سیاسی مستقیم خویش اند. منافعی که در تضاد کامل با خاورمیانه سکولار و امن و در تقابل فاحش با منافع اکثریت مردم محروم این جوامع قرار دارد! هم جمهوری اسلامی در راس باندهای شیعه و هم دولت عربستان در راس باندهای سنی در منطقه، منجلاب رشد مذهب و قومیت اند. هر دو دولت با حفاری قرون وسطایی ترین و مخوف ترین باندهای مذهبی، با شکل دادن و تقویت جریانات تروریستی، بیش از پیش سناریوی خاورمیانه قومی – مذهبی را در مقابل مردم قرار داده اند. دست همه این نیروها را باید از تعیین سرنوشت مردم در خاورمیانه و کشورهای این منطقه کوتاه کرد.
تا جائیکه به ایران برمیگردد، در رکاب جدال مرتجعین در منطقه، بخشی از جریانات راست و نیروهای قومی و فاشیست و جریانات حاشیه ای و غیر مسئول نیز که فکر میکنند حمله به ایران سناریوی بعدی است، به وجد آمده اند. جریاناتی که زمانی نه چندان دور، از حمله نظامی ناتو بعنوان کمک به انقلاب مردم لیبی دفاع کردند و یا خواهان اجرای این سناریو، بعنوان راهی برای تسهیل “سرنگونی جمهوری اسلامی”، “انقلاب مردم”، “حق مردم کرد” یا “شرط انتخابات آزاد”، در ایران شدند و آمادگی رسمی یا ضمنی خود را برای شرکت در این سناریو اعلام کرده بودند. این جریانات امروز با سرمایه گذاری بر نفرت مردم از جمهوری اسلامی و به نام ضدیت با جمهوری اسلامی و “سرنگونی” آن، جاده صاف کن سناریوی به استیصال کشاندن جامعه ایران شده اند. دشمنی و کشمکش امروز آمریکا و ائتلاف به رهبری عربستان با جمهوری اسلامی نه تنها کوچکترین ربطی به جدال مردم ایران با جمهوری اسلامی و مبارزه آنان برای آزادی و خوشبختی ندارد بلکه مستقیما علیه مردم ایران است. ناسیونالیسم و تفرقه در صفوف مبارزه مردم را تقویت و احیاء می کند. مردم فارس زبان را به جان مردم عرب و کرد زبان و … می اندازد. جامعه ای را که در آرزوى یک زندگى بهتر به مقابله با جمهورى اسلامى رفته است، به قربانی اصلى این تحرکات و مانورها تبدیل می کند. و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی مردم را قربانی رقابتهای ارتجاعی هر دو طرف کشمکشهای دول مرتجع منطقه خواهد کرد. مانورهای عربستان قبل از هر چیز فضای زندگی مردم ایران را میلیتاریزه میکند و به جمهوری اسلامی ایران امکان تعرض وسیع و گسترده تری را علیه مردم میدهد. مسلح کردن و تقویت دارودسته های ارتجاعی قومی و مذهبی و کانگسترهای سیاسی، درست کردن “لویه جرگه”های دست ساز غرب بعنوان “نمایندگان مردم” و نهایتا آینده تاریک و سیاه عراق و لیبی و سوریه را بیاد مردم میاندازد. جریانات مدافع این مانورها و این سیاست ها را باید رسوا کرد.
اما مسابقه ارتجاع تنها شامل حال این جماعت نمی شود؛ همه را به میدان آورده است؛ در این میان وضعیت احزاب، روشنفکران و تحصیل کردگان سیاسی مستاصلی که گرد جمهوری اسلامی و موقعیت امروزش در منطقه می چرخند نیز اسفناک است. توده – اکثریتی هایی که در دفاع از عظمت طلبی ایران، به زیر عبای دولت اعتدال و اسلام “ضد امپریالیست” و حکومت اسلامی می خزند. اینها که خود معماران و سازندگان این عمارت دروغ و ریا هستند، همگی پشت جمهوری اسلامی بسیج شده اند، و همراه با آن در اعمال به بی حقوقی بیشتر، فقر و فلاکت، اختناق و سرکوب بیشتر بر مردم ذی نفع اند.
مردم ایران در مسابقه جمهوری اسلامی با عربستان نه شریک اند و نه در آن نفعی دارند. حزب ما در ایران پیشاپیش مردم در مقابل میلیتاریزه کردن فضای زندگی مردم، علیه تحمیل اختناق در کارخانه و مدرسه و دانشگاه و محل کار و زندگی مردم، علیه حمله بیشتر به سطح معیشت مردم به بهانه “حفظ امنیت” و “دفاع از کشور” می ایستد و مردم را برای دفاع از امنیت، معیشت و زندگی شان سازمان مى دهد. قدرتی که میتواند و باید جمهوری اسلامی را سرنگون کند، بنیادهای جامعه ایران را از تهدیدات نیروهای قومی، مذهبی و گانگسترهای سیاسی ملی و بین المللی مصون دارد و یک زندگی آزاد، برابر و سعادتمند را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد، قدرت متشکل طبقه کارگر و مردم ایران است.
No related posts.