۳۰ خرداد ما و ۳۰ خرداد آنها

نویسنده: فواد عبداللهی

تاریخ انتشار: ۲۰ ژوٸن ۲۰۲۱

چهل سال از ۳۰ خرداد ۶۰ گذشت؛ مقطعی كه جمهوری اسلامی با به‌خون كشیدن آرمان‌های انقلاب ۵۷، بقصد سركوب كمونیست‌ها و شوراهای كارگری كه در طی دو سال از قیام بهمن تا خرداد ۶۰ می‌رفت كه جامعه را حول كمونیسم و حكومت شورایی خود قطبی كند، بر سر كار آورده شد؛ هراس و وحشت لیبرال‌ها و جناح‌های ریز و درشت بورژوازی از قدرت‌گیری كمونیسم و كارگر در ایران بعد از انقلاب ۵۷ آنقدر واقعی و گسترده بود كه شبح آن تا اتاق خواب آقای «جیمی كارتر» و هیٸت حاكمه آمریكا هم رسید؛ می‌بایست در مقابل «خطر عروج سرخ» كاری می‌كردند! کتاب خاطرات رفسنجانی از این منظر جالب است که بورژوازی جهانی و داخلی چگونه در سال ۱۹۷۹ برای رفع احتیاج مقطعی خود (یعنی به شکست کشاندن انقلاب و تضمین دوباره حاکمیت ساختار سیاسی بورژوازی در ایران)، جریان اسلامی خمینی را ساخته پرداخته كرد. طرح یك ماشین عظیم نسل‌كشی بنام «اسلام سیاسی» علیه «خطر كمونیسم» در نشست گوادلوپ توسط سران دول‌غربی و در راس آنها دولت آمریكا ریخته شد و در ۳۰ خرداد ۶۰ رسما اعلام شد.

از این مقطع به بعد بیش از ۱۰۰ هزار انسان را به جرم آزادی‌خواهی، به جرم مخالفت با حکومت اسلامی، به جرم تسلیم نشدن به قوانین سیاه اسلامی، به جرم اعتصاب برای بهبود شرایط زندگی، به جرم مبارزه برای برابری و رفاه با قساوت تیرباران و اعدام کردند؛ رفسنجانی‌ها و خامنه‌ای‌ها در کنار بهزاد نبوی‌ها و محتشمی‌ها، لاجوردی‌ها و صفوی‌ها در کنار محسن رضایی‌ها و خلخالی‌ها، گیلانی‌ها، روحانی‌ها و رٸیسی‌ها کنار موسوی‌ها و خاتمی‌ها و حجاریان‌ها، سروش‌ها و گنجی‌ها، «دگراندیشان» و «اصلاح‌طلبان» امروزی شانه‌به‌شانه اصول‌گرایان، پشت سر خمینی یکی از عظیم‌ترین فجایع تاریخ بشری را سازمان دادند و نسلی از شریف‌ترین رهبران طبقه كارگر، آزادی‌خواهان و انقلابیون كمونیست را پاكسازی اسلامی كردند. اینها با پشتوانه عظیم مالی و تبلیغاتی دول غربی امدند تا با اسلامیزه كردن جامعه ایران، در واقع نسل‌های آتی را مرعوب كنند به اینكه انقلاب علیه استبداد و فقر و دیكتاتوری برای آزادی و برابری و رفاه، «هزینه» دارد! كه اراده برای تغییر بنیادین و رادیكال در جامعه «هزینه» دارد. اینها بنام انقلاب، ضدانقلابی‌ترین پاتك را به انقلاب عزیز ۵۷ زدند تا به خیال خودشان نسل انقلابی امروز در جامعه ایران را از انقلاب‌كردن علیه بساط حاكمیت سیاسی بورژوازی در ایران بترسانند! اما امروز ورق برگشته است! مشروعیت نداشته این‌ها برای هر جنبنده‌ای در ایران معاصر آشكار و عیان شده است.

وصله ناجوری كه بزور بر پیكر جامعه ایران دوختند لحظه به لحظه در حال عمیق‌كردن گور خود در مقابل نسلی است كه از ارزش‌‌ها و قوانین قرون وسطایی این نظام عبور كرده است؛ جامعه ایران توسط طبقه كارگر و كمونیست‌ها، توسط طوفان برابری‌طلبی و آزادی‌خواهی جنبش رهایی زن، با اعلام پایان‌دادن به این كابوس سیاه اسلامی در حال یك جراحی عمیق برای كندن این دمل چركین حاكمیت استبداد و خفقان اسلامی از پیكر جامعه است. مردم ایران مستحق زندگی در یك جامعه مرفه، آزاد و ایمن هستند؛ آنچه ۳۰ خرداد ۶۰ را به ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ مرتبط می‌كند چیزی جز این نیست كه شعله‌های امید به تغییر ریشه‌ای و بنیادین در جامعه ایران بار دیگر از زیر خاكستر انقلاب نیمه‌ناتمام ۵۷ آغاز به رقصیدن كرده است؛ شعله‌های آتشی كه از هفت‌تپه تا تهران، از كردستان تا خوزستان با پرچم «حكومت شورایی» فوران كرده است.

كشمكش و جنگ مردم با جمهوری اسلامی ادامه تاریخ شكست‌نخوردگانی است كه از تریبون‌های «آزاد» این نظام تا خارج كشور، از عمق معادن و كارخانه‌ها و میادین كار تا محلات زیست مردم، عرصه را بر دم و بازدم سیاسی این نظام تنگ‌كرده است؛ کاسه صبر نسل جدیدی از كارگران سوسیالیست، زنان برابری‌طلب و جوانان پرشور و آوانگاردی که چشمان‌شان به حاكمیت سیاه خفقان در قرن ۲۱ باز شده، لبریز است. امروز در اتاق‌های فكری این نسل، نقشه پیروزمندانه انقلاب آتی در حال طراحی است؛ بر متن عبور جامعه از جمهوری اسلامی و تسخیر آخرین خندق این نظام یعنی «انتخابات»، بر متن تبدیل تریبون‌های این نظام علیه مبانی این نظام توسط مردم عاصی و معترض، نبرد نهایی در حال نضج است. جامعه در حال متشكل‌شدن و آمادگی برای نبرد نهایی است؛ جنبش و قدرتی به مراتب عظیم‌تر، جهت‌دارتر و با برنامه‌تر از انقلاب ۵۷ شروع به حركت در اعماق كرده است. «خطر» کمونیسم دخالت‌گر و حاکمیت شورایی، «خطر» برقرای یک نظام آزاد و برابر، بیخ گوش جمهوری اسلامی است. این هم پاتك ماست! ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ ماست! سوسیالیست‌ها و طبقه كارگر در ایران، كاری دارند كارستان!

Share on print
Share on facebook
Share on twitter
Share on pinterest
Share on telegram
Share on email