رویدادهای سیاسی هفته

نویسنده: فواد عبداللهی

تاریخ انتشار: ۲ ژوٸیه ۲۰۲۰

حبابی كه تركید

در حالی‌كه مجلس یكدست اصول‌گرایان در كنار دولت و قوه قضاٸیه مشغول هماهنگی با هم بودند تا بلكه بعد از ابان ۹۸ و دوره پسا-كرونا در مقابل مردم تصویری واحد از نظام را به رخ بكشند، در حالی‌كه «مقام معظم» داشت «خطر» ماركسیسم و عروج كمونیسم در جامعه ایران را به سگ‌های بسیج‌اش گوشزد می‌كرد، و در حالی‌كه هر سه قوه ظاهرا سینه خود را صاف كرده بودند تا آماده رو در رویی با طوفان آتی اعتراضات شوند، ناگهان نامه موسوی خوٸینی‌ها به خامنه‌ای، پرده از عمق شكنندگی در بالای نظام برداشت؛ حتی برای خودشان هم معلوم بود كه این حباب به زودی می‌تركد و  پز یكدست و یك رنگ در بالای نظام تنها چند صباحی پس از كرونا دوام خواهد داشت.

عیان بود كه حقایق بنیادی‌تری در بستر جامعه در جریان است كه با «مجلس مستضعفان» و قیافه كارگر پناهی قوه قضاٸیه و رجزخوانی دولت خاموش نخواهد شد و بالای حاكمیت را دوباره به لرزه در خواهد آورد. حقایقی كه بعد از خیزش‌های دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ باید به سرانجام و تعیین تكلیف نهایی برسند! حقایقی بر سر بود و نبود نظام! دار و ندار نظام! حقایقی كه دیگر جای مانور به این و آن جناح را نمی‌دهد؛ خوٸینی‌ها به زبان بی‌زبانی همین را گفته است: كار نظام تمام است! شرایط چنان بحرانی و قاراشمیش است كه از هر گوشه جامعه ایران، پیام فروپاشی «مدیریت كلان»، بخوان كل نظام، بگوش می‌رسد. خوٸینی‌ها چرتش پاره شده و هشدار داده است كه مردم به طور قطع از نظام اسلامی عبور كرده‌اند؛ حتی پا را فراتر گذاشته است و گفته است كه مردم دارند به منظره بعد از نظام فكر می‌كنند. جامعه مشغول ترسیم خطوط نظام آتی است؛ مردم از برزخ نظام گسسته‌اند و چشم در چشم تغییر بنیادین شرایط دوخته‌اند.

روحانی هم فورا در ادامه گفته است كه، «اگر سال ۶۰ سخت ترین سال امنیتی بود، سال جاری سخت ترین سال فشار اقتصادی است… اكنون زمان دعوای قوا نیست، سه قوه باید در كنار هم متحد باشند و نیروهای مسلح نیز در كنار آنها قرار گیرد و همگی تحت تدابیر مقام معظم رهبری گام برداریم».

همه هر كدام به شیوه خود دارند پای این حقیقت را كه امپراتور برهنه است، امضاء می‌گذارند. چرا؟ چون انكار آن مانند ریختن بنزین روی آتش است؛ می‌دانند که مردم هيچ پاسخ ديگرى را نمى‌پذيرند و ادامه بازی دادن مردم با سیاست پراگماتیستی، خشم آنها را شعله ورتر می‌کند. تحرك سیاسی موجود در جامعه ایران، حتی به اصلاح‌طلبان دست به سینه و به امثال خوٸینی‌ها این مهره‌های اصلی نظام هم شیر فهم كرده است كه فاكتور تعیین كننده در اوضاع سیاسی ایران، دولت یكدست و یك‌رنگ یا دوجناح بد و بدتر نیست.

واقعیت این است كه جمهوری اسلامی مدتی است پا به دوران جدیدی گذاشته است. با عبور مردم از هر دو جناح، برای نظام مسجل شده است كه دیگر بحث بر سر گزینه‌ای كه مردم را كنترل كند و مبنایی برای تمكین مردم به نظام شود، باطل است. استعفای عارف از شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان گویای این حقیقت است كه اصلاح‌طلبی از درون ویران شد. اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان بیشتر از هر زمان فهمیده‌اند كه مردم در زمین آنها بازی نمی‌كنند. صورت مسٸله سرنگونی جمهوری اسلامی و عبور از آن است. جنبش اعتراضی كه از دیماه ۹۶ سوت آغاز آن زده شده است. جنبشی كه در هر قدم از پیشروی خود بالنده‌تر شده است. و دقیقا همین فاكتور داخلی است كه تمرکز جمهوری اسلامی در حیات خلوت خود یعنی عراق را نیز بر هم زده است. همه هر آنچه ایران در عراق رشته كرده بود، توسط «خطر» داخل پنبه شده است. نیروهای سیاه حشد الشعبی در غیاب اتوریته‌ای كه قادر به متحدكردن صفوف‌شان باشد اكنون خود دچار تشتت و دو دستگی شده‌اند.

جمهوری اسلامی چه در داخل و چه در خارج مرزها زیر ضرب است؛ نه تنها اهرمی در این اوضاع ندارد بلكه با هر درجه مخالفت‌خوانی و ایجاد شكاف و دعوا در صفوفش، بحران را تعمیق‌تر می‌كند. بر این اساس، قید جنبش اصلاحات را نه اصول‌گرایان بلكه بیش از همه خود اصلاح‌طلبان زده‌اند؛ پربیراه نیست كه زیباكلام در  واكنش به نامه خوٸینی‌ها گفته است كه «واقعیت این است که ما همه مقصریم؛ منِ صادق زیباکلام، عباس عبدی، تاجزاده، اصغرزاده، خاتمی و بسیاری دیگر در ایجاد شرایط امروز مقصریم اما تردید نکنید که بیش و پیش از همه ما بزرگ‌ترین مقصر خودِ آقای موسوی خوئینی‌هاست… بخشي از گفتمان انقلاب که برگزاری انتخابات آزاد، نبود زندانیان سیاسی، برگزاری آزاد تجمعات و از این دست معیارهای آزاداندیشانه بود را نابود» کردیم. چرا زیباكلام به  این حقیقت اعتراف كرده است كه همه بخشی از یك پیكره واحد به نام جمهوری اسلامی‌اند؟ چون جامعه از هر دو جناح عبور كرده و امتناع از آن، عاقبت وحشتناك‌تری را برایشان ترسیم می‌كند.

به این اعتبار، نزد مردم ایران چیزی تحت نام اپوزیسیون‌بازی در درون نظام مدتهاست فیصله یافته است؛ همه دارند می‌روند تا برای جدال اصلی پس از كرونا و پس از جناح‌ها كه به جلوی جامعه رانده شده است فكری بكنند. با سپر انداختن كامل اصلاح‌طلبان در مقابل مردم، یك گزینه مانده است. میلیتاریزه كردن اوضاع با كمك نیروهای مسلح برای مقابله با اعتراضات مردم، آنگونه كه سران سه قوه بر آن توافق دارند. خشونت و سرکوب تنها سلاح واقعى حکومت در اين سالها بوده است، اما مي‌دانند که توسل به اين ديگر گام آخر است و با قيام مردمى پاسخ مي‌گيرد. هفت‌تپه و پیشروی‌اش، نوک کوه یخی است که جمهوری اسلامی با آن روبرو است. مي‌دانند که مقابله نظامى با مردم محکوم به شکست است و پيش‌درآمد رفتن‌شان است. حکومت اسلامى قدرت سرکوب مردم را ندارد. جنبشی كه پوزه وزیر اطلاعات و سناریوهای سوخته آن را بخاك مالیده است، جنشی كه فعالین و رهبران خود را از زیر تیغ گیوتین جلادی مانند رٸیسی و دستگاه قضایی‌اش رها كرده است، جنبشی كه نان و آزادی و خواست لغو اعدام را بر پرچم‌اش كوبیده است، جنبشی كه حجاب و اپارتاید جنسی را چوب كرده و به مصاف طلبیده است،  جنبشی كه زنان و كارگران، كه آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی صف مقدم آنند، ارعاب نمي‌شود. اقدام رژيم براى سرکوب نظامى اعتراضات مردم در يک مقياس سراسرى، بسرعت چاشنى قيام در شهرهاى مختلف مي‌شود.

صحنه سياسى ايران در ظرف همین چند هفته بکلى دگرگون شده است. اعتصابات پرشور در هفت تپه،  لغو پرونده قضایی و تعقیب رهبران و فعالین سندیكای شركت واحد، و همچنین تكذیب احكام شلاق و حبس كارگران آذرآب سرنخى است به اهرم قدرتمند جنبشی كه دوباره بكار افتاده است. پایین به آینده و تغییرات بنیادین چشم دوخته است. بالا اما چنان درمانده و مستاصل شده است كه حتی بزور بتواند گلیم خود را از آب بیرون بكشد.


«الحاق»، در گرگ و میش

«بنیامین نتانیاهو»، روزگذشته در آخرین لحظات پیش از تحقق طرح الحاق پیشنهادی اش با «دونالد ترامپ» در کرانه باختری رود اردن، از اقدام به عملی كردن این طرح پا پس كشیده است. «بنی گانتس» هم گفته است كه «اول جولای زمان مناسبی برای این کار نیست چراکه در میانه بحران کرونا قرار داریم. در حال حاضر باید تمرکزمان روی این مساله باشد و هر برنامه ای تا بعد از کرونا به تعویق بیفتد.»

خبرها حاكی است كه در هیٸت حاكمه اسراٸیل بر سر طرح الحاق، شكاف ایجاد شده است و در برخورد به این مسٸله سر باز كرده است. دولت ترامپ هم برای حمایت از تحقق این طرح در مرحله فعلی، اعلام دلسردی كرده است!! واقعیت اینست كه شكست «معامله قرن» ترامپ – نتانیاهو دلایل اصلی‌تر و مادی‌تری دارد. وقتی‌كه هیٸت حاكمه آمریكا با فشار از پایین و با بحران داخلی و بعضا جهانی روبرو است و شكاف در صفوف جمهوری‌خواهان به یك پدیده بی‌سابقه تبدیل شده است، شرایطی‌كه پنتاگون و ارتش را مجبور كرده كه پشت ترامپ را عملا خالی كنند و به حال خودش رها كنند، قدرتی كه ترامپ را یكروز مجبور به مخفی شدن در كاخ سفید و روز دیگر مجبور به پس گرفتن لیچارهای نژادپرستانه می‌كند، شرایطی‌که «در آن شعار اول امریکا» عملا به معنی انزوای امریکا و قدرقدرتی آن در جهان ترجمه شده است، به همان اندازه نیز این اوضاع و احوال نان نتانیاهو و راست افراطی در اسراٸیل را آجر كرده است! خشم و نارضایتی از انقیاد و آپارتاید، از نیویورک و پاریس و لندن تا تلاویو و تهران و بغداد را نه با «دمکراسی پارلمانی» و وعده و وعید میتوان از سر گذراند و نه بیش از این می‌توان با میلیتاریسم و جنگ‌طلبی و دامن‌زدن به نفاق قومی – مذهبی در خاورمیانه، سرکوب كرد.

دوران تعرض راست افراطی در جهان به سر رسیده است؛ پتانسیل به میدان آمدن دوباره لشکر میلیونی و میلیاردی محرومان، تا هم اكنون دولت‌ها را مجبور به «انطباق» با شرایط  جدید و «بازنگری» در اهداف و سیاست‌های راست روانه خود كرده و از طرف دیگر لگام امثال نتانیاهو و ترامپ  بعنوان نمایندگان راست افراطی در جهان را كشیده است. در جهان پسا-كرونا، مولفه‌هایی تغییر كرده‌اند كه بیش از این، مانع گرزچرخانی راست افراطی در عرصه سیاست و اجتماع می‌شوند. در جهان پس از كرونا، رابطه دولت‌ها با مردم، حاكمان با محكومین چنان قطبی شده است كه در لابلای هر شكاف و درزی، شبح انقلابات و خیزش‌ها علیه مناسبات حاكم، خوابیده است. «دلسردی» دولت ترامپ و عقب‌نشینی ناتنیاهو از گسترش طرح اپارتاید قومی-مذهبی در مناطق فلسطینی، ریشه در همین واقعیت دارد. مسٸله فلسطین یكی از این شكاف‌ها است كه می‌تواند جهان را بیش از این بر سر حكام از غرب تا شرق خراب كند. باروتی است كه اگر شعله كشد ته آن به انبار مهمات بورژوازی یعنی دولتها، پارلمانها و كاخ های ریاست جمهوری ختم می‌شود.


در حاشیه اقامه دعوا علیه هاشم تاچی

دادگاه بین‌المللی لاهه «هاشم تاچی»، رئیس جمهوری کوسوو را به ارتکاب جنایات جنگی در جنگ‌های یوگسلاوی سابق متهم کرد. با شروع سناریوی شیطان‌سازی از میلوسویچ توسط رسانه‌های اصلی بورژوازی در جهان غرب، در مارس ۱۹۹۹ ناتو بمباران یوگوسلاوی را تحت عنوان «اشاعه دمکراسی غربی» آغاز كرد و تا به امروز تلاش زیادی خرج شده تا علل و عواقب آن جنگ و جنایات ناتو و «نیروهای اٸتلاف» را از چشم افكار عمومی جهان پنهان كنند. «ارتش آزادیبخش كوسوو» با رهبری هاشم تاچی، باند شبه نظامی بود كه با حمایت‌های مالی و لجستیكی آمریكا و ناتو ساخته پرداخته شد تا بر متن بمباران ناتو، سناریوی «پاكسازی قومی» در یوگوسلاوی را تكمیل كند. این باند در بسیاری موارد كپی برابر اصل كنتراهای نیكاراگوٸه بود كه از طریق پول قاچاق مواد با حمایت‌های مخفی سازمان سیا تامین مالی می‌شد. كیست كه نداند «دمكراسی غربی» با هاشم تاچی‌ها، سنگ بنای تنها مدل واقع‌بینانه نظام بازار در اروپای شرقی بوده است. كیست كه نداند آقایان و خانم‌های «شورای مدیریت گذار، موجوداتی چون فرشگرد، سازگارا، نوریزاده، عبدالله مهتدی، پژاك  و … قصد داشتند و هنوز هم دارند روایت و نسخه دیگری از هاشم تاچی‌های عرصه سیاست در ایران و كردستان ایران شوند؟! تفاوت تنها آنجاست كه اگر هاشم تاچی در طلوع «نظم نوین جهانی» با بازوی ناتو و بر متن كشتار قومی در یوگوسلاوی مدال افتخار رٸیس جمهور را چند صباحی به گردن آویزان كرد، اما این طیف سناریو سیاه در اپوزیسیون راست ایران با سه دهه شرط‌بندی روی اسب بازنده حتی كدخدای یك ده هم نشدند. سرنوشت «قهرمانان» ناتو و «نظم نوین جهانی»، سرنوشت آنها كه بر متن فروپاشی دیوار برلین و اعلام «پایان تاریخ»، جهان را به كام جنگ‌های قومی، مذهبی و نیابتی كشاندند، امروز دیدنی است؛ آخرین بقایا و خشت‌های فكری و سیاسی آن برزخ «نظم نوین» در خود جوامع غربی، یكی پس از دیگری از جانب لشكر میلیونی و میلیاردی توده‌های مردم از جا كنده می‌شوند. پس‌لرزه‌های این تعرض را در محاكمات سمبل‌های «دمكراسی غربی» و «نظم نوینی» از جنس تاچی در اروپای شرقی، می‌بینیم. مدل‌های ایرانی و كردستانی ارتش آزادیبخش كوسوو، با محاكمه هاشم تاچی ناچار خواهند شد خود را با زمانه «منطبق» كنند و دست از رویاهای ارتجاعی گشت و گذار در سازمان‌های جاسوسی ناتو و آمریكا بردارند. عروج خیزش‌های اخیر در سطح جهان و باز شدن دروازه فرصت بروی عرض اندام كمونیسم و مدنیت تاكنون، میخی بر تابوت قلدری نظامی آمریكا و تشکیل «حکومت‌های موزائیکی» تحت نام «رژیم چینج» و سناریوهای سیاه و پشت پرده  آن كوبیده است.

Share on print
Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on google
Share on pinterest
Share on tumblr
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email