صبح بخیر جناب زیباکلام

نویسنده: فواد عبداللهی

تاریخ انتشار: ۷ مه ۲۰۲۰

اعتراف به شکست “اصلاحات” را از زبان صادق زیباکلام بشنویم: “من الان می فهمم که آن شعار دی ماه ۹۶  که گفته شد “اصلاح طلب، اصولگرا دیگر تمومه ماجرا” یعنی چه! و من چقدر ساده لوح بودم که این شعار را جدی نگرفتم. اگر شما به عمق این شعار بروید این شعار خیلی تکان دهنده است. در این شعار نه امیدی است، نه آینده ای ونه سفیدی و نه نوری در پایان آن و فقط تخریب درآن دیده می شود. ما با نسل جدیدمان چه کرده ایم.”  “اصلاحات تمام شده است، در دوم اسفند ۱۳۹۸، همه چیز تمام شد، اصلاحات تمام شد، چون کرونا بود نمی شد ختم و شب هفت نمی شد گرفت، مسجد الجواد را نمی شد کرایه کنیم که بعدازظهر برای فاتحه بیایند. مردم در این تاریخ نشان دادند که از اصلاح طلبان عبور کردند.”اصلاحات مُرد و زنده باد اصلاحات” اصلاحات به آن معنایی که زیبا کلام، تاجزاده، عارف و سیدمحمد خاتمی و این و آن داشتند مرد و دیگر نیست و محال ممکن است کسی به اعتبار آنها بیاید و ۱ دانه رای بدهد،  ولی آن ضرورتی که اصلاحات را در خرداد ۷۶ آورد، الان به مراتب ضرورت وجود آن بیشتر از دوم خرداد ۷۶ است.”

این خودزنی‌های «تند و سوزناک» جناب «استاد»، هدفی جز نیاز به علم‌کردن ابزار دیگری از درون نظام برای نجات جمهوری اسلامی از خیزش بعدی ندارد! بیرق «جنبش نوین اصلاحات» و ضرورت دمیدن در کالبد گندیده این جنبش با شخصیت‌ها و پلاتفرم جدیدش، ناشی از همین فاکتور عینی است. جناب زیباکلام بوی باروت خیزش آتی مردم به مشامش خورده است؛ می‌داند که اینبار با به‌میدان آمدن طبقه‌کارگر و سوسیالیسم دیگر کار از کار خواهد گذشت. به این اعتبار می‌فرماید «الان به مراتب وجود جنبش اصلاحات ضروری‌تر از دوم خرداد ۷۶ است.»

«جنبش اصلاحات» ابزاری برای کور کردن چشم واقعیت و خفه‌کردن جامعه در مقابل هر اندک تغییری در زندگی اجتماعی مردم بود. سدی بود که مردم را از تعرض به ساختار نظام در داخل باز می‌داشت و راه را برای  شرکت جمهوری اسلامی در مسابقات نظامی در خاورمیانه و افتتاح باتلاق‌های جدید در منطقه هموار می‌کرد. این اشتها اما کور شد؛ توسط فشار پایین به بالا کور شد. دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ نان زیباکلام ها و اصلاح‌طلبان را آجر کرد و پته این جنبش ارتجاعی را روی آب ریخت. میخی بر تابوت «شوالیه»های توسری‌خورده و پاره پوره «جبهه اصلاحات» بود؛ مردم و طبقه کارگر برای سرنگونی کل حاکمیت به میدان آمده بودند و امروز به چیزی کمتر از آن قانع نیستند؛ محال است مردم و طبقه کارگری که توهم‌شان ریخته است و به نیروی قدرتمند خود پی‌برده‌اند فرصتی به ابراز وجود دوباره اصلاح‌طلبان و احیای اپوزیسیون دیگری از درون نظام بدهند. محال است با امید به هوا کردن یک اپوزیسیون دیگر در درون نظام، راه میلیون‌ها نفر که می‌دانند ریشه همه مصائب‌شان خود نظام است را به سمت این و آن «گفتمان» بی‌مایه، کج کرد! شرایطی دست داده که در دل آن، میلیون‌ها طلب‌کار، مدعی، معترض و خشمگین علیه حاکمیت، با پرچم اداره شورایی طبقه کارگر دست به ایجاد تحزب و تشکل خود بزنند؛ نیروی عظیمی که از مدت‌ها قبل در محلات کار و زیست، با آلترناتیو سوسیالیستی، با کلام و قلم و اعتصاب و عمل مستقل خود، از هفت‌تپه و فولاد و ماهشهر و کردستان تا قلب تهران همه جناح‌ها و باندهای حاکمیت را به مصاف طلبیده است!

اکنون هر دوبال نظام در کمین مردم و طبقه کارگر ایران روی بمب ساعتی انتظار می‌کشند. کرونا هرچند وقفه ای در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی توسط مردم و طبقه کارگر ایجاد کرد اما عمر این بحران کوتاه‌تر از آن است که به  دادشان برسد.

مردم همه نسخه‌های حاکمیت را دیده‌اند و پشت سر گذاشته‌اند؛ از خاتمی «خوش‌خیم» و «عباشکلاتی» تا احمدی‌نژاد «پوپولیست»، از رفسنجانی رئیس عشیره «چپاول‌گران» تا روحانی «ریاکار»، از عمامه تا بی‌عمامه، از خمینی تا خاتمی و خامنه‌ای، همه این سناریوها را چهل سال است که سلسله‌وار تجربه کرده اند.

«اصلاح‌طلب اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا» گویا‌ترین شعار و پیامی است که مردم این روزها نثار جناح‌بازی و گروه‌بندی‌های آقایان در حاکمیت کرده‌اند!  توپ‌خانه تعرض مردم محروم از بیروت  تا بغداد، به دخالت و حضور جمهوری اسلامی در منطقه را هم اضافه کنید تا تصویر کامل شود. نظام اقایان چه در داخل توسط مردم ایران و چه در منطقه توسط مردم بپاخاسته در منگنه قرار دارد. مشکل اصلی حاکمیت نه «توسعه سیاسی» است و نه به زعم زیباکلام «ضرورت احیاء اصلاحات»؛ مشکل نه «فتح حرم و کربلا» است و نه به زعم ایشان کمبود «سخنگوی واحد در جبهه اصلاحات»؛ مشکل نه «اصلاحات» اقتصادی است و نه رابطه با غرب؛ بلکه گیر آقایان با آن هشتاد میلیون شهروندی است که پرونده قطور چهل سال جنایت، دزدی و فساد را زیر بغل حاکمیت داده‌اند؛ مظلوم‌نمایی و تقلای پهلوان‌پنبه‌هایی مثل زیباکلام در “جبهه اصلاحات” برای کیسه‌دوختن از این شرایط ره به جایی نمی‌برد؛ «اصلاحات» در ابعاد اجتماعی و توسط مردم کفن و دفن شد و در هیچ‌شکلی از آن قابل احیاء نیست؛ مردم مزد هر دو جناح را به یکسان کف دست‌شان گذاشته‌اند. امید به تکرار ۷۶ و احیای اصلاحات و گفتگوی تمدنها و گشایش سیاسی، امروز بیش از هر زمانی مایه مزاح، تمسخر و تعرض مردم به همه ارکان  حاکمیت است. امروز دم‌زدن از اصلاح‌ نظام، دم‌زدن از سوپاپ اطمینان نظام، پارازیتی بیش نیست و تف سربالا است. شرایط امروز ایران راه برون‌رفتی ندارد جز انقلاب‌کارگری و سوسیالیسم و پایان‌دادن به نظام و مناسباتی که از «پیشرفته‌ترین» نوع آن تا «پست‌ترین» شکل آن، چیزی جز فلاکت، تباهی و جنگ به ارمغان نیاورده است. «استاد» زیباکلام اگر دوراندیش باشد، قبل از آنکه دیر شود، شمشیرش را غلاف می‌کند و تسلیم مردم می‌شود!

Share on print
Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on google
Share on pinterest
Share on tumblr
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email