دورهمی کرونایی اپوزیسیون راست

نویسنده: فواد عبداللهی

تاریخ انتشار: ۲۵ آوریل ۲۰۲۰

استقامت و پیگیری اپوزیسیون راست به رهبری ترامپ براستی دیدنی است؛ تلاش اینها بقصد ماندن در صحنه، حتی به قیمت ارتقاء مقام‌شان به آبدارچی ترامپ، ستودنی است؛ مقاومت این اپوزیسیون چقدر شبیه استقامت آن طیف دوخردادی و اصلاح‌طلب و توده‌ای – اکثریتی به رهبری خاتمی است!  آنها هم از ترس حذف‌شدن کامل از تصویر جامعه، حاضرند هر روز در مقابل مقام معظم دولا و راست شوند. تا اینجا، شباهت‌ها دیدنی است.

هفته گذشته در مطلبی تحت عنوان «فیل‌ها یاد هندوستان می‌کنند»، گفتیم که اپوزیسیون راست در پوشش «مبارزه با کرونا»، موقعیت هپروتی و رو به افول خود را توجیه میکند و پشت ترامپ و «فاکس نیوز» سنگر گرفته و رو به جهان متمدن تیراندازی و ایجاد تنش میکند. در کمال خونسردی پشت تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه مردم ایران، مردمی که زیر بار فشارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی – اجتماعی حکومت اسلامی در حال خفه‌شدن هستند، خبردار ایستاده است. گفتیم که چگونه موقعیت این اپوزیسیون، همیشه تابعی از موقعیت آمریکا در جهان بوده است.

هنوز یک هفته نگذشته بود که آقای علی افشاری از جبهه جمهوریخواهان به صورت ناشیانه‌ای بند را آب داد و باد در غبغب اعلام کرد که  تمام مشکلات جهان زیر سر «چین کمونیستی» است و دنیا دارد با آن تسویه حساب می کند!!

همه میدانند که پشت این نوع پروپاگاند و پاپوش‌دوزی، جنگ تبلیغاتی ترامپ علیه چین در جریان است؛ و جنگ اقتصادی این دو ابرقدرت با صدمن سریش هم به ضدیت تاریخی آمریکا با بلوک شرق و دول ظاهرا «کمونیستی» آن زمان نمی‌چسبد؛ حسرت بازگشت به دوران جنگ سرد و شانتاژهای ضد کمونیستی را تنها طرفداران ابله‌تر از ترامپ یعنی Redneckهای آمریکایی باور میکنند؛ آقای افشاری و طیف جمهوریخواهان ترجیح داده اند که در همان «دوران خوش» جنگ سرد سیر و سیاحت کنند؛ یعنی زمانیکه آمریکا برای مقهور کردن جهان، و اعمال هژمونی خویش، مردم هیروشیما و ناکازاکی را توسط بمب‌های اتمی، پودر کرد. قافله اپوزیسیون راست بدشان نمی‌آید که ترامپ دو تا بمب اتم هم روی سر مردم و طبقه کارگر چین خالی کند.

امروز اگر دنیا دارد اقرار می‌کند که همه قطب‌ها و الگوهای اقتصادی – ایدئولوژیک سرمایه داری – آنهم در متاخرترین نوع آن در جهان معاصر یعنی در خود آمریکا – به گل نشسته است اما راست‌های ایرانی همه از دم، دایره و دنبک «جنگ» و «مقاومت» علیه چین بدست گرفته‌اند و پشت سر ترامپ ورد و افسون می‌خوانند. از احزاب ناسیونالیست کرد تا سلطنت‌طلبان و جمهوریخواهان و مجاهد و فرشگرد، روی همین رقابت اقتصادی آمریکا با چین و عربده‌های جنگی و نژادپرستانه ترامپ سرمایه‌گزاری کرده اند. در انتظار معجزه از طرف دولت آمریکا، هرکدام سازی می‌زنند؛ درحالی‌که جهان هنوز از شوک ناشی از کرونا کمر راست نکرده است، درحالی‌که جهان کماکان انگشت اتهام را به سوی دولتها نشانه رفته است، در حالی‌که جهان علیه حاکمان، آبستن تحولات زیر و رو کننده بر سر دفاع از استانداردها و ارزش‌های انسانی است و در کمین جارو کردن ترامپ‌ها،  خامنه ای‌ها، جانسون‌ها، پوتین‌ها و جین‌پینگ‌ها است، اما اپوزیسیون راست ایرانی دخیل خود را به کشمکش قدرت‌های سرمایه داری علیه هم، به جنگ و تحریم و ایجاد تنش در جهان توسط آمریکا علیه رقبای خود بسته است. و این تنها راه بقاء‌شان است. بند ناف این طیف به امثال تاچرها، بوش‌ها و ترامپ‌ها، پینوشه‌ها و یلتسین‌ها و نتانیاهوها وصل  است. اینها تاریخا نشان داده اند که خدایان تخریب جوامع بشری اند؛ قدرت تخریب اینها با یک نگاه سریع به زرادخانه‌های اتمی‌شان را نباید دست‌کم گرفت.

اما قضیه تنها به اینجا ختم نمی‌شود. اپوزیسیون راست تصمیم خود را گرفته است که کماکان همان نسخه ایرانی یک «آمریکایی بی‌مخ و عقب‌مانده» باشد. خصلت آنتی کمونیستی غلیظ این اپوزیسیون بی‌جهت نیست؛ در خون‌شان است؛ اینها در همان فضای دوران جنگ سرد و تبلیغات جنگ سردی فریز شده اند. خط و خصلت شعبان بی‌مخ این اپوزیسیون، امکان هر نوع دیالوگ جدی با «عاقلان» شان بر سر آینده جهان و ایران را سلب کرده است؛ در حالی‌که سه دهه از تبلیغات جنگ سردی کمپ پیروز آقای افشاری می‌گذرد، در حالی‌که همه داعیه‌ها و اتهامات کثیف علیه کمونیسم و سوسیالیسم، توسط کمپ پیروز آقایان، به بایگانی سپرده شده است، وقتی‌که ترس از بازگشت مارکس و عروج دوباره لنین و انقلاب اکتبر در قلب اروپا و آمریکا سرفصل فایننشال تایمز و اکونومیست میشود، دیگر اطلاق و سنجاق دولت چین به کمونیسم و دست در کیسه تبلیغات نخ‌نمای جنگ سردی علیه سوسیالیسم، چیزی جز این حکم نیست که کمونیسم تنها انتخاب است!

دوران پسا کرونا، دوران تعرض طبقه کارگر و کمونیسم این طبقه به ساحت مقدس سرمایه است؛ شبح این تعرض از ایران بعد از آبان ۹٨ تا عراق، لبنان، فرانسه و شیلی شروع شده است. کرونا هرچند وقفه‌ای کوتاه مدت در مسیر این تعرض ایجاد کرد اما چنان چهره کریه مناسبات جهانی سرمایه داری علیه بشریت را از ته منجلاب بالا آورد که جای هیچ ابهام و توهمی به ادامه این نظم و نظام نزد اکثریت مردم جهان باقی نگذاشته است. اپوزیسیون راست هم مانند رژیم اسلامی، خوب گوشش را به زمین چسبانده است. جایگاه قدرتمند طبقه کارگر و نقش کمونیسم در تحولات ایران را بو کشیده است؛ اینها همه با هم صدای پای یک گردان قدرتمند از پایین جامعه ایران به سمت کاخ طبقه حاکم را میشنوند؛ این اپوزسیون از هم اکنون انتخاب کرده است که در رکاب قداره‌بندان حاکمیت، به یک هدف مشترک که چیزی نیست جز ضدیت با کمونیسم و آرمان برابری طلبی، خدمت کنند. مصاف آتی مصاف کمونیست‌ها و طبقه کارگر، مصاف مدافعان سرسخت حاکمیت شورایی با کل این جبهه ارتجاعی است؛ مصاف بر سر رفاه، آزادی، برابری و سوسیالیسم است.

تکلیف بلاتکلیفی جهان امروز را رقابت و جنگ ابرقدرت های سرمایه داری علیه هم تعیین نمی‌کند، بلکه زور و نیروی مردم و طبقه کارگر روشن خواهد کرد. خشم میلیاردی از فقر، بیکاری، بن‌بست اقتصادی، و عدم سلامت و امنیت در زندگی، مواد و مصالح کافی برای یک انقلاب اکتبر دیگر در قرن ۲۱ را مهیا کرده است. باید این ملات را متشکل و متحزب کرد. عمر تبلیغات جنگ سردی علیه کمونیسم، عمر حواریون ترامپ و رژیم اسلامی، طولانی‌مدت نیست. تاریخ را آنها نمی‌سازند.

Share on print
Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on google
Share on pinterest
Share on tumblr
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email